بازگشت

رفرفه 11


در براهين الساباطيه استکه در فصل هشتم در آيه چهارم از کتاب شعياء و در فصل نهم در آيه سي و سيم از روميه استکه چيزيکه ترجمه آن بعربي اينست که هاانا واضع في صحيون حجره عشره و صخره شک و کل من يومن بها لا يخجل يعني من وضع ميکنم در صحيون حجره عشره و صخره شک را و هر کس که ايمان بياورد بان خجالت زده نمي شود پس از آن فرمود ميگويم من مقيد نمودن عدم خجالت رابايمان بانها دليل است بر صحت نبوت عيسي و نصاري باين فقره استدلال نموده اند بر ربوبيه مسيح و اين دلالت بر مدعاي آنها ندارد و صحيون کوهي است در بيت المقدس و گفته شده آن کوهي است که اساس بيت المقدس بر آن نهاده شده و حجره و صخره و عشره و شک از الفاظ مترادفه است و سياق کلام در روميه اينست که بولوس موعظه مينمايد مردم را بوجود حضرت عيسي و توبيخ مينمايد يهود را بر ايمان نياوردن بانحضرت تا آنکه ميگويد و اما اسرائيل پس بدرستيکه او طلب نمود شريعت عدل را و ظفر نيافت بان زيرا که يهود آن را طالب نشدند بايمان بلکه آن را باعمال شريعت طالب شدند تا آنکه ميگويد و از براي سکنه بيت المقدس مصيده است و زود است که بسردر ميايند و ساقط ميشوند و شکسته ميشوند و مقيد کرده ميشوند و اسير گرديده ميشوند پس به پيچد شهادت را و به بنديد صحفي را که در نزد شاگردهاي من است و من زود استکه انتظار ميکشم رب آنچنانه را ميپوشاند روي خود را از اهلبيت بني اسرائيل و گردن خود را و آگاه باشيد که من و اولادهائيکه خداوند بمن بخشيده علامه عجيبه در اسرائيل از براي رب جنوديکه ساکن ميشود در صحيون پس از آن گفته است که اين فقره دلالت بر عيسي بن مريم ندارد چه آنکه اول صفتي را که ذکر نموده رب جنود است و عيسي بن مريم چنين نبود يعني لشکري نداشت که رب آنها باشد و صفه دويم که ذکر نموده اينست که وضع شده در صيحون حجره و عشره است يعني شکي در آن واقع است پس اگر بگوئيکه بتحقيق که شک در مسيح نمودند جوابش اينست که مطلق شک کفايت نميکند در صدق دلالت اين فقره بر مسيح چه آنکه بعد از اين وارد است که يعثرون و يسقطون و اين بر مسيح صدق نکند و صفه سيم آنست که او صورت کردن خود را از بني اسرائيل ميپوشاند يعني دعوت مينمايد غير ايشان را و حال آنکه دعوت ابن مريم مختص به بني اسرائيل بوده چنانکه تصريح باينمطلب شده در فصل پانزدهم در آيه چهل و دويم در انجيل متي پس اين فقره نيز صادق بر مسيح نيايد صفه چهارم آنست که او ناسخ است شرايع ما قبل خود را زيرا که فرموده اطو و الشهاده و اختموا الصحف و حال آنکه عيسي بن مريم در فصل دهم در آيه پنجم از متي ميگويد چيزي را که ترجمه آن اينست که اين دوازده نفر را که عيسي فرستاده امر فرموده بانها که راه عوام را نرويد و داخل نشويد در يکي از شهرهاي سامريين بلکه برويد بسوي گوسفند گم شده بيت اسرائيل و در فصل نوزدهم در آيه هفدهم از انجيل متي استکه لکن تو اگر اراده داشته باشي که حيوه در تو دميده شود پس محافظت نماي بر احکام الخ و تمامه اين مذکورات صريحند در خصوص نبوت عيسي و نسخ ننمودن او ناموس موسي را و وقتيکه اينهارا دانستي پس بدانکه غايت اينفصل بشارت دادن يبعثت محمد است صلي الله عليه و آله و خبر دادن بعد از مبعوث شدن بظهور حضرت مهدي تا آنکه ميگويد بعد از کلامي طولاني که مراد ازو لرب الجنود الذي يسکن في صحيون اشاره است بسوي حضرت مهدي عليه السلام زيرا که اولا وصف نمود حضرت



[ صفحه 26]



محمد را برب الجنوديکه روي خود را از بني اسرائيل ميپوشاند و هرگاه چنين باشد پس سکونت آن در صيحون راست نيايد و آن حضرت مهدي است که در صحيون مينشيند و بسوي اين مطلب رفته اند اکثر علماء و تصريح نموده اند که حضرت مهدي مستقر ميشود در بيت المقدس و آن را باموال هند آباد کند.