بازگشت

رفرفه 10


و در آخر اين فصل در واقعه حضرت سيدالشهداء ابا عبدالله الحسين عليه السلام که بعد از اين نبوت هيلد و چهل و ششم کتابب ارميا نقل ميشود تصريح بان نيز در کتاب شعيا مذکور است که خدا ميفرمايد اي فرزند حبيب من بخاطر نرساني که در اين زحمت و مصيبت که بمصلحتهاي بسيار گرفتار شده من تو را فراموش کرده خلاص نخواهم نمود خواستم که بواسطه تو حجتها را بر همه مخلوقات تمام کنم باينجهه تو را خلاص نکردم و چنان ندائي که من تو را فراموش کردم اگر مادر فرزند را فراموش کند من نيز تو را فراموش خواهم کرد بلکه اگر مادر فرزند را فراموش کند من تو را فراموش نميکنم پس اينست که بيد قدرت خود تو را در آن شهر علم انداخته بودم با ده نفر ديگر که از آن دو شهر علم بوجود ميايند ديوارها و حصارهاي آن شهر خواهند بود و آنانکه ميخواهندنسل شما را منقطع کنند ممکن نيست که



[ صفحه 25]



اراده باتمام رسانند بلکه بنفاق و اعمال خود گرفتار از دنيا خواهند رفت تا اينکه ميفرمايد بعد از کلامي که آن زمينيکه بتو تعلق داشت که بسبب منافقين خراب و بيابان شده بود در آنوقت جمعيتي که بتو خواهم داد از براي سکناي ايشان تنگ خواهدشد با وجود آنکه آنانيکه در آن روز تو را از قبيل آب مياشاميدند از روي زمين محوخواهم نمود که در آن زمان از آن فرزندانيکه در وقتيکه خود را بي اولاد پنداشتي از تو بوجود آمده بکوش خودخواهي شنيد که بتو خواهند گفت وسعت همه زمين کم است ازبراي آنکه در آن ساکن شويم پس وسيع ساز او را پس تو در دل خودخواهي گفت آنها را از براي که متولد گردانيد و حال آنکه من خود را بي اولاد ميپنداشتم زيرا که در وقتيکه دل از دنيا برکندم و اولاد خود را کشته و عيال خود را اسير و سرگردان ديدم گمان ميکردم کهاز من کسي در دنيا نخواهد ماند زيرا که همه کس دست از اعانه من برداشته مرا تنها واگذاشتند پس اينها که حال ميبينم کجا بودند پس من که خداوند توام بتو ميفرمايم پس بدانکه هنوز مانده استکه بيايد آن زمانيکه اي بنده من که دست قدرت خود را بسوي عجمان دراز خواهم نمود در ميان آنها لواي خود را بلند خواهم ساخت تا پسران تو را در ميان بغلها و دختران تو را در بالاي دوشهاي خود براه برند پادشاهان مربي ايشان و زنان ايشان دايگان اولاد تو خواهند بود و رويهاي خود را بر خاک گذاشته تعظيم بتو خواهند نمود و خاک قدم تو را بزيان خود از راه اخلاص خواهند خورد و خواهند ليسيد و آنوقت خواهي دانست که منم خداوند مهربان که ممکن نيست که بگذارم شرمنده شود آنهائيکه اميد خود را در من گذاشته اند تا اينکه ميفرمايد همه آنان که ديوان تو را کرده اند من بعدالت ديوان ايشان را خواهم کرد و همه اولاد تو را مستخلص خواهم گردانيد و بدشمنهاي تو گوشتهاي خودشان را خواهم خورانيد و خون ايشان را از قبيل شراب صاف نشده بايشان خواهم نوشانيد و اين تنبيهي استکه بجهه ايشان که در دنيا مقرر خواهم نمود و صراحت اين مراتب را در حق حضرت سيدالشهداء ملاحظه کن و ببين چه نوع ظهور دارد و از خطاب بفرزند حبيب من و خبر از گرفتاري و مصيبت و بودن او با ده نفر ديگر از برادران را و فرزندان او در شهر علم که پيغمبر تصريح نمود که انا مدينه العلم و علي بابها و خبر دادن از اراده قطع نسل ايشان که در کتابها و تواريخ ظاهر است و خراب و بيابان شده کوفه که زميني است که باو تعلق داشت چه حضرت اميرالمومنين عليه السلام فرمود مکه شهر خدا است و مدينه شهر پيغمبر است و کوفه شهر من است و بسيارشدن اولاد آن حضرت و ظهور قدرت الهي در حق او در ميان عجمان که همه ايشان از شيعيان خاص او بودند و پادشاهان عجم بحدي تضرع و تعظيم بخدمه او ميکوشند که در بلده طيبه قم که دختر شش هفت ساله از نسل آن حضرت مدفون است سلاطين ذوي الاقتدار چون باستان رسيدند ابتدا استان را ميبوسند و همه در آستان ملک پاسبان حضرت امام حسين سرخضوع برخاک ميگذارند و در تربت مقدس آن حضرت خداي تعالي شفا قرار داده تا صدق آنچه بشعيا فرموده که خاک قدم تو را خواهند ايسيد ظهور رسد و دشمنان آن حضرت چنان بجان هم افتادند که همه گوشت و خون يکديگر را خوردند چنانچه از حکايات حجاج بن يوسف و شبث بن ربعي ملعون که در کربلا حاضر بود و عبدالله بن زبير و غيره ظاهر است و در رجعت نيز ظاهر خواهد شد در خصوص آنچه در اينمقام مذکور شد با دو سه نفر از علماي اهل ذمه صحبت داشته و از تفسير اين پاسوقها از ايشان استفسار شد بعضي موافقت نمودند در همه آنچه تفسير شده و با بعضي ديگر اندک اختلافي بود که در مطلب تفاوتي نميکرد.