بازگشت

رفرفه 07


و در الزام الناصب از حسام الشيعه نقل نوده که در فصل حال و ظلمت و عجه و بادهاي تند و صوت عظيم است در بلاد معموره و اماکن و غرفهاي عاليه پس مضطرب ميشوند مردم و راه ميروند مثل راه رفتن کوران بجهه عصيان نمودن مر صاحب را و ريخته ميشود خونهاي ايشان و خورد ميشود بدنهاي آنان پس نجات نميدهد آنها را در روزيکه صاحب بر آنها غضب نمايد طلا و نقره هاي ايشان زيرا که در وقت غضب صاحب سوخته ميشود تمامه آنچه را که در روي زمين است پس از آن فرموده که نصاري منطبق ساخته اند اين علامات را بمسيح عيسي بن مريم با آنکه آنچه که از تورايخ ايشان معلوم ميشود آنست که چيزي از اين علائم مناسب و ملايم با عيسي و تا زمان آن نيست چه آنکه از جمله آنست که نزديک شده زمان صاحب تا آنکه ميفرمايد آنچه را که از آن سختيها مبتلا ميشوند بواسطه غضب نمودن صاحب است بر آنها و صاحب از القاب خاصه حضرت بقيه الله است کمالا يخفي وقول آن که فرموده نجات نميدهد آنها را طلا و نقره ايشان در روز غضب صاحب اين خود دليلي واضح است که مراد از صاحب مسيح نيست زيرا که نصاري اتفاق دارند بر اينکه مسيح غضوب نبوده و هيچ وقت غضب نفرموده پس از اين عبارات ظاهر ميشود صحه انطبقا اين علامات بر قائم عليه السلم نه غير آن چه آنکه مراد از صاحب کسي استکه غير از گوينده اين علائم است و اين گوينده همانا خبر ميدهد از وجود و آمدن آن و نصاري قائلند بالوهين مسيح پس باعتقاد ايشان مسيح قائل باين علائم است و مبشر بظهور و مخير از ظهور صاحب است پس بايد صاحب غير از مسيح باشد و آن غير نيست مگرحضرت بقيه الله بدلاله لفظ صاحب و ظهور آن بزرگوار و اقتدارش بر مخالفين و استعلاتش بر جببابره طاغين و سخت گرفتن جنابش بر امراء و سلاطين پس ميباشد روز ظهور آن نور موفور السرور بر کفار و معاندين يوما عبوسا قمطريرا و عذابا صبا و يا آنکه مراد از آن علائم آنچيزهائي باشد که در وقت ظهور حضرتش بر قلوب واقع خواهد شد از خوف و هول و اضطراب از ندائيکه جبرئيل در ميان زمين و آسمان مينمايدو آن حضرت را اسم ميبرد که از آن نداء مردم بفزع در ميايند و خوابيده برپا ميايستد و ايستاده مينشيند و برپا ميايستد نشسته و ممکن است که مراد از ظلمت و عجه و بادهاي وزنده تند اشاره باشد بکسوف شمس و خسوف قمر در آن روز و وزيدن باد سياه اشاره باشد بباد سياهيکه در وقت ورود آن بزرگوار در مدينه ميوزد و امتحان ميشوند در جبت و طاغوت پس هلاک مينمايد تمامه آنها را و مراد از صيحه عظيمه آن صيحه استکه بلند ميشود در نزد ظهور آن در نزد قرص آفتاب پس ميشنود آن صيحه را اهل آسمانها و زمينها که الا يا اهل العالم هذا مهدي ال محمد اين مهدي ال محمد است که ظاهر شده پس با او بيعت نمائيد تا آنکه هدايت يابند و قول آن که فرموده پس مضطرب ميشوند مردم تا آنکه بمثل کوران راه ميروند بجهه عصيان نمودن ايشان بصاحب مراد از آنست که اضطراب آنان بواسطه اقتدار صاحب و سلطنت او نيست برايشان وايشان از آن جناب خائف و درغي خود تابه هستند و دلالت بر اين دارد آنچه که در فصل اول و دويم از آنکتاب است که ميفرمايد که ايمان بياوريد و اجتماع نمائيد اي امه ذليله خفيفه پيش از گذشتن فرصت و متابعت نمائيد او را يعني صاحب را پيش از روز تعب و انتقام و مراد از ريختن خونها و پايمال شدن جسدها آنچيزي استکه حضرت سيد الشهداء عليه السلام در خطبه خود که اخبار بظهور و کشيدن تيغ انتقام است در ايام رجعتش اشاره ميفرمايد و بخونخواهي خود تصريح ميفرمياد انتهي الخبر و الله المستعان و عليه التکلان



[ صفحه 23]