بازگشت

رفرفه 08


ابن بابويه در علل الشرايع روايت کرده از ابو حمزه ثمالي گفت عرض کردم خدمه حضرت باقر عليه السلام يابن رسول الله آيا همه شما قائم بحق نيستيد فرمود بلي عرض کردم پس چرا قائم ناميده شده قائم و غير او باين لقب ناميده نشده فرمود چون جدم حسين کشته شد ملائکه بسوي خداي همي بناليدند و عرض کردند اي خداي ما اي آقاي ما آيا انتقام نکشي از کشنده صفوه پسر صفوه خود و برگزيده از مخلوقق خود فاوحي الله عز وجل اليهم قروا ملائکتي فوعزتي و جلالي لانتقمن منهم و لو بعد حين ثم کشف الله عز و جل عن الائمه من ولد الحسين للملائکه فسرت الملائکه بذلک فاذا احدهم قائم يصلي فقال الله عز و جل بذلک القائم انتقم منهم پس خداي بديشان وحي فرمود اي ملائکه من آرام گيريد پس بعزت و جلال خودم که هر آينه البته از ايشان انتقام کشم اگر چه بعد از زماني دراز باشد آنگاه حجاب از امامان از فرزندان حسين عليه السلام برگرفت پس بدان سبب ملائکه و امسرت رويداده ناگهان ديدند يکي از آنها ايستاده نماز ميخواند پس خداي عز و جل فرمود بان ايستاده از ايشان انتقام ميکشم شيخ مفيددر امالي روايت کرده از محمد بن حمران قال ابو عبدالله لما کان من امر الحسين بن علي ما کان ضجت الملائکه الي الله تعالي و قالت يا رب يفعل هذا بالحسين صفيک و ابن جبيک قال فاقام الله لهم ظل القائم و قال بهذا انتقم له من ظالميه گفت حضرت صادق فرمود چون شد از امر حسين آنچه شد ملائکه بسوي خداي بناليدند و عرض کردند اي پروردگار آيا با حسين که برگزيده و فرزند پيغمبر تو است چنين معامله شود فرمود پس خداي ظل حضرت قائم يعني جسد مثالي آن حضرت را برپايداشت و فرمود باين ازستم کنندگان بر حسين انتقام خواهم کشيد.