بازگشت

رفرفه 09


در بشارات حضرت جواد سلام الله عليه است بوجود و ظهور آن بزرگوار صدوق در کمال الدين روايت کرده از جناب عبدالعظيم حسني گفت شرفياب شدم خدمه آقاي خود حضرت امام محمد تقي عليه السلام و مرا آهنگ آن بودي که از حضرتش پرسش کنم آيا قائم همان مهدي است يادو کس باشند پيش از پرسش خود آن حضرت ابتدا بسخن کرده فرمود اي ابوالقاسم بدرستي که قائم از ما همان مهدي آنچناني است که واجب است انتظار کشيده شود در زمان غائب بودنش و اطاعت کرده شود در زمان ظهورش و او است سيمين از فرزندان من سوگند بانکس که محمد را به پيغمبري برانگيخته و ما را بامامت مخصوص داشته اگر باقي نماند از دنيا مگر يکروز هر آينه خداي آن روز را آنقدر دراز فرمايد تا زمانيکه خروج کند پس پر کند زمين را از عدل و داد چنانچه پرشده باشد از ظلم و جور و بدرستيکه خداي تبارک و تعالي اصلاح ميکند امر او را در يکشب چنانکه اصلاح فرمود امر کليم خود موسي را که رفت براي اهل خود آتشي برگيرد پس برگشت در حالتيکه او رسول و نبي بودي بعد از اينکلمات فرمود برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است و ايضا در کفايه الاثر روايت کرده از جناب عبدالعظيم حسيني گفت عرض کردم خدمه حضرت امام محمد تقي عليه السلام اميدوارم از ميان اهل بيت محمد تو باشي قائميکه پرکند زمين را از عدل و داد چنانکه پرشده باشد از ظلم و جور پس فرمود اي ابوالقاسم نيست از ما مگر قيام کننده بامر خداي و هدايت کننده بسوي دين خداي و نيستم من قائم آنچنانيکه پاک کند خداي بسبب او زمين را از اهل کفر و حجود و پر گرداند آن را ازعدل و داد آن قائم کسي استکه نهان باشد بر مردم ولادت او و غائب گردد از آنها جسم او روا نيست براي ايشان بردن اسم او و او همنام و هم کنيت رسول خداي باشد و او است آنچنان کسيکه در نور ديده شود از برايش زمين و رام گردد از برايش هر سرکش جمع آيند بسوي او از اصحابش شماره اصحاب بدر سيصدو سيزده مرد از اطراف زمين و آن معني گفتار خداي عز و جل است هر کجا که باشيد مياورد تمامه شما را خداي بدرستيکه خداي بر هر چيز توانا است پس چون اين عده براي او فراهم آيند امر خود را آشکار فرمايد و چون کامل شود از براي او عقد که ده هزار مرد باشد خروج نمايد باذن خداي پس بر دوام بکشد دشمنهاي خداي را تا زمانيکه خداي تبارک و تعالي خوشنود شود جناب عبدالعظيم گفت عرض کردم اي سيد من چگونه ميداند که خداي خوشنود شده فرمود يلقي في قلبه الرحمه بيفکند در دلش رحمت را و ايضا در کفايه الاثر روايت کرده از صقر بن ابي دلف گفت شنيدم حضرت امام محمد تقي عليه السلم را که ميفرمود امام بعد از من پسرم علي است فرمان او فرمان من و گفتار او گفتار من و طاعه او طاعه من است وامام بعد از او پسرش حسن است امر او امر پدر او است و گفتار پدر او و طاعه او طاعه پدر او است بعد از آن ساکت شد پس خدمتش عرض کردم يابن رسول الله کيست امام بعد از حسن



[ صفحه 93]



پس گريست گريستن شديدي بعد از آن فرمود بدرستيکه بعد از حسن پسر او قائم بحق است که انتظار کشيده خواهد شد پس عرض کردم يابن رسول الله چرا قائم ناميده شده فرمودبراي اينکه قيام ميفرمايد بعد از مردم ذکرش و مرتد شدن بيشترين قائل بامامتش عرض کردم براي چه منتظر ناميده شده فرمود بدرستيکه از براي او غائب شدني است که روزهايش بسيار و زمانش بسي دراز باشد پس انتظار برند خروج وي را کسانيکه عقيدتشان خالص است و انکار نمايند او را اهل شک و ريب و استهزا کنند او را جحد کنندگان و دروغ گويند در غيبت او وقت معين کنندگان و هلاک کردند در او شتاب گيرندگان و نجات يابند تسليم شوندگان.