رفرفه 05
در بشارات حضرت باقر عليه السلام بوجود و ظهور آن حضرت مسعودي در اثبات الوصيه روايت نموده از ابو بصير از حضرت باقر قال يکون منا بعد الحسين تسعه تاسعهم قائمهم و هو افضلهم - فرمود ميباشد ازما بعد از حسين نه نفر امام که نهمين ايشان قائم آنها است و او است برتر از آنان و ايضا مسعودي در اثبات الوصيه روايت نموده و نعماني در غيبت خود از علي بن حمزه که گفت من بودم و ابو بصير و با ما بود يکي از موالي حضرت باقر پس ما را حديث کرد که از حضرت باقر شنيده که فرمود منا اثني عشر محدثا القائم السابع بعدي از ما دوازده نفر محدث باشند قائم هفتمين بعد از من است پس ابو بصير برخواسته گفت شهادت ميدهم که من خود اين خبر را چهل سال است از آن حضرت شنيده ام و ايضا نعماني در غيبت و کراجکي در کنز الفوائد روايت کرده اند از ابو حمزه ثمالي گفت روزي خدمه حضرت باقر مشرف بودم چون حاضرين پراکنده شدند فرمود اي ابو حمزه از جمله محثوماتيکه نزد خداي تعالي تبديل پذير نيست قيام قائم ما است پس هر کس شک کند درآنچه ميگويم خداي را ملاقات نمايد در حالتيکه کافر باو است و جاحد است مر او را ثم قال بابي و امي المسمي باسمي و المکني بکنيتي السابع بعدي بابي من يملاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا و قال يا ابا حمزه من ادرکه فلم يسلم له فما سلم لمحمد و علي و قد حرم الله عليه الجنه و ماويه النار و بئس مثوي الظالمين الخ بعد از آن فرمود پدرم و مادرم فداي همنام و هم کنيه من هفتمين امام بعد از من پدرم فداي آنکسيکه پر ميکند زمين را از عدل و داد چنانکه پرشده باشد از ظلم و جور و فرمود اي ابو حمزه هر کس ادراک کند او را و اطاعه او را نکند پس اطاعت نکرده محمد و علي را و بتحقيق حرام کرده خداي بر او بهشت را و جايگاه او آتش است و بد است آرامگاه ستمکاران و ايضا مسعودي در اثبات الوصيه و نعماني در غيبت باندک اختلاف در لفظ روايت کرده اند از ام هاني ثقفيه گفت عرض کردم خدمه حضرت باقر چيست معني قول خداي تعالي فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس قال لي يا ام هاني امام يخنس نفسه حتي ينقطع عن الناس علمه سنه ستين و ماتين ثم يبدوا کالشهاب الواقذفي ليله الظلماء فان ادرکت ذلک الزمان قرت عيناک و في روايه المسعودي کالشهاب الوقاد فان ادرکت زمانه - خلاصه ترجمه آيه مبارکه بر حسب ظاهر اينست سوگند بستارگان پنهان پيدا شونده که سير کنندگان پنهان شونده اند ام هاني گويد از معني آيه مبارکه پرسيدم حضرت فرمود مقصود از پنهان شونده مراجعت کننده امامي استکه در سنه دويست و شصت خود را پنهان کند تا علم باو از مردم انقطاع گيرد بعد از غيبت و پنهاني آشکار گردد مانند شهاب برافروخته در شب تاريک پس اگر ادراک کني آن زمان را چشمانت خنک شود يعني بسيار خوشحال گردي اقول بنابر اکثر را شهر روايات وفات حضرت امام حسن عسکري در سال دويست و شصت واقع شد که مبدا امامت و غيبت حضرت امام غائب قائم ارواحنا الفداء است و ايضا نعماني در غيبت روايت نموده از زراره گفت شنيدم حضرت باقر را که ميفرمود - ان للغلام غيبه قبل ان يقوم و هو المطلوب ترائه قلت و لم ذلک قال يخاف و اومي بيده الي بطنه يعني القتل - بدرستيکه از براي کوددک پنهان شدني است پيش از
[ صفحه 91]
قيام و او کسي استکه طلب کرده ميشود ميراث او عرض کردم پنهان شدن او را سبب چيست فرمود بيم دارد کشته شدن را.