بازگشت

رفرفه 01


در بشارات اميرالمومنين عليه السلام است بوجود و ظهور آن حضرت صدوق در کمال الدين روايت کرده از حضرت رضا عليه السلم از آباء بزرگوارش از اميرالمومنين عليه السلام انه قال للحسين التاسع من ولدک يا حسين هو القائم بالحق المظهر للدين الباسط للعدل قال الحسين فقلت يا اميرالمومنين و ان ذلک لکائن فقال اي والذي بعث محمدا بالنبوه و اصطفاه علي جميع البريه ولکن بعد غيبه و حيره لا تثبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين اخذا لله ميثاقهم بولايتنا و کتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه فرمود بحضرت حسين نهمين از فرزندان تو اي حسين او است قائم بحق و ظاهر کننده دين و گستراننده عدل حضرت حسين ميفرمايد عرض کردم يا اميرالمومنين آنچه را که فرمودي از روي حتم واقع خواهد شد فرمود سوگند بخدائيکه محمد را به پيغمبري برانگيخته و بر جميع آفريدگانش برگزيده آنچه را که گفتم از نهمين فرزندان تو بوقوع خواهد پيوست وليکن بعد از غيبت و حيرتيکه پايدارنماند در آن مگر کسانيکه خالص کرده شده و داراي روح يقين باشند آنچنان کسانيکه خداي در عالم ذر و روز ازل عهد ولايت ما را از ايشان گرفته و ايمان را در دلهايشان نوشته و آنان را بروح خود تاييد فرموده اين ناچيز گويد هر کس در اين حديث شريف و امثال آن بديده بصيرت نظر نمايد ديگر هيچ تعجب نکند از انکار منکرين و جحد جاحدين و ارتداد مرتدين چه دام سخت است مگر يار شود لطف خدا ورنه انسان نبرد صرفه زشيطان رجيم و ايضا شيخ طوسي روايت کرده از ابي وائل گفت نظر کرد حضرت اميرالمومنين بسوي فرزندش حسين پس فرمود ان ابني هذا سيد کما سماه الله سيدا و سيخرج الله من صلبه رجلا باسم نبيکم فيشبهه في الخلق و الخلق يخرج علي حين غفله من الناس و امامه من الحق و اظهار من الجور و الله لو لم يخرج لضربت عنقه يفرح لخروجه اهل السماء و سکانها يملاء الارض عدلا کما ملئت جورا و ظلما يعني بدرستيکه اين پسرم سيد است



[ صفحه 89]



چنانچه خدايش سيد ناميده و بزودي بيرون آرد خداي از صلب او مردي را که همنام پيغمبر شما است و مانند او است در صورت و سيرت خروج فرمايد در زمانيکه مردم در غمرات غفلت فرو رفته در کار ميراندن حق و آشکار داشتن جور باشند سوگند بخداي زمانيکه مامور بخروج شود اگر در امتثال فرمان تاخير و تواني گيرد هر آينه خداي عقوبتش فرمايد و نابودش کند فرحناک شوند براي خروج او جميع سکان ملاء اعلي و قطان عالم بالا پرکند زمين را از عدل و داد چنانچه پرشده باشد از ظلم و جور و ايضا احمد بن محمد بن عياش در مقتضب الاثر روايت نموده از زيد بن وهب گفته ابو جحيفه و حارث بن عبدالله همداني و حارث بن شرب حديث کردند که در خدمه علي بن ابيطالب بوديم چون حسن بانحضرت روي آوردي بفرمودي مرحبا بابن رسول الله و هرگاه حسين اقبال نمودي بفرمودي بابي انت و امي يا ابا ابن خيره الاماء يعني پدر و مادرم فدايت اي پدر پسر بهترين کنيزان عرض شد يا اميرالمومنين چه ميشود تو را که براي حسن چنان گوئي و براي حسين چنين آيا پسر بهترين کنيزان کيست فقال ذاک الفقيد الطريد الشريد (م ح م د) بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين هذا و وضع يده علي راس الحسين - فرمود آن پسر بهترين کنيزان م ح م د پسر حسن است و او پسر علي است و علي پسر محمد و محمد پسر علي و علي پسر موسي و او پسر جعفر و جعفر پسر محمد و محمد پسر علي و علي پس اين حسين است و دست مبارک بر سر حسين نهاد و ايضا روايت کرده از حضرت امام حسين که از حضرت اميرالمومنين پرسيدند از معني قول حضرت رسول اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي - کيستند عترت حضرت اميرالمومنين فرمود عترت منم و حسين و حسين و نه امام از فرزندان حسين که نهم ايشان مهدي ايشان است جدا نميشود از کتاب خداي عز و جل و کتاب خداي از ايشان جدا نميشود تا وارد شوند بر رسول خدا صلي الله عليه و آله در حوض او.