بازگشت

رفرفه 18


ايضا در کفايه الاثر روايت کرده از محمد حنفيه گفت فرمود اميرالمومنين عليه السلام شنيدم رسول خداي صلي الله عليه و آله را که ميفرمود خداي تبارک و تعالي فرموده هر آينه البته عذاب کنم هر رعيتي را که منقاد شود باطعه آن امام که از جانب من نباشد هر چند از رعيت خود نيکو باشد و هر آينه البته رحم کنم هر رعيت را که منقاد گردد و بطاعت امام عادلي که منصوب از طرف من باشد هر چند آن رعيت خود نيکو نباشد و اين در صورتي استکه از روي خوف و تقيه نباشد بعد از آن فرمود يا علي جنگ با تو جنگ با من است و آشتي با تو آشتي با من است و تو پدر دو سبط من و شوهر دختر من هستي و از ذريت تو است امامان پاکيزه شده - فانا سيد الانبياء و انت سيد الاوصياء و انا و انت من شجره واحده و لو لا نالم يخلق الله الجنه و لا النار و لا الانبياء و لا الملائکه قال قلت يا رسول الله فنحن افضل ام الملائکه قال يا علي نحن خير خليفه الله علي بسبط الارض و خير من الملائکه المقربين و کيف لا نکون خيرا منهم و قد سبقناهم الي معرفه و توحيده فينا عرفوا الله و بنا عبدوا الله و بنا اهتدو السبيل الي معرفه الله يا علي انت مني و انا منک و انت اخي و وزيري فاذا مت ظهرت لک ضغائن في صدور قوم و ستکون بعدي فتنه صماصليم يسقط فيها کل و ليحبه و بطاعه و ذلک عند فقدان شيعتک الخامس من ولد السابع من ولدک تحزن لفقده اهل الارض و السماء و کم من مومن و مومنه متاسف متلهف خير ان عند ففده ثم اطرق مليا ثم رفع راسه فقال بابي انت و اي سميي و شبيهي و شبيه موسي بن عمران عليه جيوب النور او قال جلا بيب النور بتوقد من شعاع القدس کاني بهم ايس ما کانوا نوري بنداء يسمعه من البعد کما يسمعه من القرب يکون رحمه علي المومنين و عذابا علي المنافقين قلت و ما ذلک النداء قال ثلثه اصوات في رجب اولها الا لغه الله علي القوم الظالمين و الثاني ازفه الازفه و الثالث يرون بدنابارزا مع قرن الشمس ينادي الا ان الله قد بعث فلان بن فلان حتي ينسبه الي علي فيه هلاک الظالمين فعند ذلک ياتي الفرج و يشفي الله صدورهم و يذهب غيظ قلوبهم قلت يا رسول الله فکم يکون بعدي من الائمه قال بعد الحسين تسعه و التاسع قائمهم پس منم سيد انبيا و توئي سيد اوصياء و من و تو از يکدرخت باشيم و اگر ما نبوديم خداي بهشت و جهنم و پيغمبران و ملائکه را نيافريدي علي فرمود عرض کردم پس ما برتريم يا ملائکه فرمود يا علي ما بهترين آفريدگان خداي بر بسيط زمين باشيم و هم از ملائکه مقربين بهتريم و چگونه بهتر از آنها نباشيم و حال آنکه پيشي گرفته ايم آنان را بسوي معرفت خداي و يگانگي او پس بسبب ما خداي را شناختند و بسبب ما خداي را پرستش نمودند و بسبب ما يافتند راه بسوي شناسائي خداي را آيا علي تو از مني ومن از توام و توئي برادر و وزير من پس چون من بميريم کينهائيکه در سينهاي قوي نهان است هويدا گردد و زود باشد که بعد از من امتحاني بزرگ و داهيه هولناک پديد شود که خواص از مردم در آن فتنه بلغزند و از پاي درآيند و ظهور آن فتنه نزد کم نمودن شيعيان تو است



[ صفحه 82]



پنجمين از اولاد هفتمين را که از فرزندان تو باشند غمناک شوند بجهه فقدان او اهل زمين و آسمان و چه بسيار مرد مومن و زن مومنه که زمان فقدان وي قرين اسف و اندوه شده همي سرگردان باشند بعد از اين کلمات معجز آيات رسول خداي زماني سر مبارک بزير انداخته آنگاه سربرداشت و فرمود پدر و مادرم فداي همنام و هم مانند من و هم مانند موسي بن عمران باد که بر او است جامهاي نور که ميدرخشد از شعاع قدس و انوار عظمت گويا من با ايشان هستم در آنحال که نوميد از فرج شده اند ندائي بلند شود که از دور شنوند چنانکه از نزديک و آن ندا رحمت است براي مومنين و عذابست براي منافقين عرض کردم چيست آن ندا فرمود سه صوت است که در ماه رجب پديد آيد اول اينست الا لعنه الله علي القوم الظالمين يعني دوري از رحمت خداي ثابت و متحتم است بر ستمکاران دوم از رفت الازفه يعني نزديک شد امر نزديک شونده که مراد بظهورحضرت مهدي ارواحنا له الفداء ميباشد سيم ديدار کنند بدني را که با قرص آفتاب هويدا گشته و همي نداي در دهد که اي اهل عالم آگاه باشيد بدرستيکه خداي تعالي برانگيخت فلان پسر فلان را نسب حضرت را برشمرد تا بعلي رساند در اين نداست هلاکت ستمکاران پس در آن هنگام فرج در رسد و خداي سينهاي مومنين و ستمديدگان را که پر از جراحات اندوه است شفاي بخشد و خشم دلهاي آنها را برطرف گرداند عرض کردم يا رسول الله بعد از من چند کس امام باشند فرمود بعد از حسين نه نفر و نهمين قائم است.