بازگشت

رفرفه 17


در کفايه الاثر و غيبت فضل بن شاذان باندک اختلاف و اللفظ للاول روايت نموده اند ازعمار ياسر گفت در بعض غزوات در رکاب رسول خداي بودم علي در آن جنگ علمدار آن را بکشت و انبوه دشمن را پراکنده فرمود و عمرو بن عبدالله حجمي و شيبه بن نافع را بدرک فرستاد و من خدمه رسول خداي آمدم عرض کردم امروز علي در راه خداي حق جهاد را بگذاشت پس حضرت فرمود براي اينست که او از من است و من از اويم بدرستيکه او وارث علم و قاضي دين و منجز وعد من است و خليفه بعد از من او است اگر علي نبودي مومنين خالص بعد از من شناخته نشدي جنگ با علي جنگ با من است سلم با علي سلم با من است و سلم من سلم خداست الا انه ابو سبطي و الائمه بعدي من صلبه يخرج الله تعالي الائمه الراشدين و منهم مهدي هذه الامه فقلت بابي انت و امي يا رسول الله ما هذا المهدي قال يا عمار ان الله تبارک و تعالي عهد الي انه يخرج من صلب الحسين ائمه تسعه و التاسع من ولده يغب عنهم و ذلک قوله عز و جل قل ارايتم ان اصبح ماوکم غورا فمن ياتيکم عاء معين يکون له غيبه طويله يرجع عنها قوم و يبتت عليها اخرون فاذا کان في آخر الزمان يخرج فيملاء الدنيا قسطا و عدلا و يقاتل علي التاويل کما قاتلت علي التنزيل و هو سمي و اشبه الناس بي يا عمار سيکون بعدي فتنه فاذا کان ذلک فاتبع عليا و حزبه فانه مع الحق و الحق معه يا عمار انک ستقاتل بعدي مع علي صنفين الناکثين و القاسطين تقتلک الفئه الباغيه قلت يا رسول الله اليس ذلک علي رضي الله و رضاک قال نعم علي رضي الله و رضاي و يکون آخر زادک شربه من لبن تشربه فلما کان يوم صفين الخ آگاه باشيد بدرستيکه علي پدر دو سبط من و امامان بعد از من است بيرون آرد خداي تعالي از صلب او اماماني را که براه حق روند و از جمله آنها است مهدي اين امت پس عرض کردم پدر و مادرم فدايت اي رسول خداي آيا اين مهدي کيست فرمود اي عمار بدرتسکه خداي تعالي خبر داده مرا که بيرون آرد از صلب حسين امامان نه گانه را و نهمين از فرزندان او غيبت اختيار کند از مردم و اين معني قول خداي عز و جل است که ميفرمايد بگوي اي محمد بمردم خبر دهيد مرا اگر آب شما فرو رود بزمين کيست که از براي شما آب روان بياورد - مراد خداي تعالي آنکه اگر امام شما که چون آب مايه حيات روحانيه شما است پنهان شود کيست جزخداي که او را آشکار گرداند - ميباشد از براي مهدي غيبتي دراز که بسبب آن گروهي از قول بامامت او برگردند و گروه ديگر ثابت و پايدار شوند چون دوره آخر الزمان آيد خروج فرمايد پس دنيا را از عدل و داد پر نمايد و جنگ کند بر تاويل چنانکه من جنگ کردم بر تنزيل و او همنام من و شبيه ترين مردم است بمن اي عمار زود باشد که بعد از من فتنه بزرگ پديد آيد چون چنان شد پس پيروي نما علي و حزب او را چرا که علي با حق است و حق با علي است اي عمار بدرستيکه تو زود باشد که در رکاب علي عليه السلام با دو صنف که ناکثين و قاسطين باشند قتال کني و گروه جفاکار تو را بکشند عرض کردم اي رسول خداي آيا کشته شدن من بخوشنودي خداي و خوشنودي تو خواهد بود فرمود آري و ميباشد آخر توشه تو از دنيا رشبتي شير که خواهي آشاميد تا آخر حديث اقول در روايت غيبت فضل بن شاذان تصريح باسامي ائمه اثني عشر عليهم السلام شده.