بازگشت

رفرفه 08


علامه حلي در کشف اليقين از سلمان روايت کرده که روزي حضرت رسولخداي را عرض کرديم من الخليفه بعدک حتي نعلمه کيست خليفه بعد ازتو تا او را بشناسيم فرمود ايسلمان داخل کن بر من ابو ذر و مقداد و ابو ايوب انصاريرا و در اينحال ام سلمه زن پيغمبر پشت در بودي ثم قال لنا اشهدوا و افهمواعني ان علي بن ابيطالب وصيي و وارثي و قاضي ديني و عداتي و هو فارق بين الحق و الباطل و هو يعسوب المسلمين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين و الحامل غدا لواء رب العالمين و هو و والده من بعده ثم من ولد الحسين ابني ائمه تسعه هداه مهديون الي يوم القيمه اشکوا الي الله جحود امتي لاخي و تظاهرهم عليه و ظلمهم له و اخذهم حقه قال فقلنا له يا رسول الله و يکون ذلک قال نعم يقتل مظلوما من بعد ان يملا غيظا و يوجد عند ذلک صابرا قال فلما سمعت فاطمه اقبلت حتي دخلت من وراء الحجاب و هي باکيه فقال لها رسول الله ما يبکيک يا بنيه قال سمعتک تقول في ابن عمي و ولدي ما تقول قال و انت تظلمين و عن حقک تدفعين و انت اول اهلبيتي لحوقا بي بعد اربعين يا فاطمه انا سلم من



[ صفحه 76]



سالک و حرب لمن حاربک استودعک الله و جبرئيل و صالح المومنين قال قلت يا رسول الله من صالح المومنين قال علي بن ابيطالب خلاصه آنکه سلمان گويد چونداخل شديم بر رسولخداي ما را فرموده گواه باشيد و از من فرا گيريد بدرستيکه علي بن ابيطالب وصي و وارث و ادا کننده دين و وعده هاي منست او است جدا کننده ميان حق و باطل اواست امير مسلمين و امام متقين و پيشرو مومنين و بردارنده لواء پروردگار عالمين اوست و دو فرزندش بعد از او آنگاه از فرزندان حسين پسرم امامان نه گانه اند که تمامه راهنما و راه بردارند تا روز قيامت شکايت بدرگاه خدا ميبرم از انکار امتم مر برادرم را و همدستي آنها را بر ضرر او و ستم نمودن آنان مر ويرا و گرفتن حق او را پس عرض کرديم ايرسولخداي آيا چنين امور واقع خواهد شد فرمود آري و کشته ميشود از روي ستم بعد از آنکه دلش پر شود از خشم و باينمصائب يافت ميشود صابر سليمان گفت چون فاطمه زهرا اينکلمات از پدر شنيد از در درآمده پشت پرده نشسته و همي بگريستي رسولخداي ويرا گفت چه تو را بگريه درآورده ايدخترک من عرض کرد شنيدم تو را که در باره پسر عم و فرزندانم چنين و چنان فرمودي فرمود ايفاطمه تو نيز ستم کرده شوي و از حق خود دفع گرديده و تو نخست کسي باشي از اهلبيت من که بعد ازچهل روز بمن لحوق يابي ايفاطمه من سلمم با آنکس که با تو سلم است و جنگم با آنکس که با تو جنگ نمايد وديعه ميدهم تو را بخداي و جبرئيل و صالح مومنين سلمان گويد من عرض کردم صالح مومنين کيست فرمود علي بن ابيطالب است.