رفرفه 01
در کتاب روضه و فضائل شاذان بن جبريل قمي روايتشده از عبد الله بن ابي اوفي از رسولخدا و در کتاب المحجه محدث بحراني روايت کرده از جابر از حضرت جعفر بن محمد الصادق فرمودند چونخداي ابراهيم خليل را بيافريد حجاب از ديده اش برگرفت پس نگرانشد بجانب عرش نوري ديدار کرد عرض کرد الهي و سيدي اين چه نور باشد فرمود اي ابراهيم اين نور محمد برگزيده من است عرض کرد الهي و سيدي ميبينم بجانب او نور ديگر را فرمود اي ابراهيم اين علي ناصر دين منست عرض کرد در جانب آن دو نور نور ديگر نگرانشوم فرمود اي ابراهيم اين نور فاطمه است بعد از پدر و شوهرش که دوستان خويشرا از آتش مقطوع داشته گفت الهي و سيدي ميبينم دو نور را که بعد از آن سه نور واقع شده اندفرمود اي ابراهيم ايندو نور حسن و حسين است که تالي پدر و جد و مادر خودند گفت الهي و سيدي ميبينم نه نور را گرد آن پنج نور فرمود اي ابراهيم اينها امامان از فرزندانشان باشند گفت ايخداي و مولاي من اينها بکدام نام شناخته شوند قال قال ياابراهيم اولهم علي بن الحسين و محمد ولد علي و جعفر ولد محمد و موسي ولد جعفر و علي ولد موسي و محمد ولد علي و علي ولد محمد و الحسن ولد علي و محمد ولد الحسن القائم المهدي عرض کرد الهي و سيدي ميبينم انوار چند را در دور ايشان که شمار آنها را جز تو کس نداند فرمود اي ابراهيم آنان شيعيان و دوستان ايشانند عرض کرد الهي شيعيان و دوستان ايشان بچه شناخته ميشوند فرمود بنماز پنجاه و يکرکعت و جهرببسم الله الرحمن الرحيم و قنوت پيش از رکوع و سجده شکر و انگشتر نمودن در دست راست ابراهيم گفت خدايا قرار ده مرا از شيعيان ايشان فرمود قرار دادم پس خدا اين آيه را نازل فرمود و ان من شيعته لابراهيم اذ جاء ربه بقلب سليم اقول در روايت مفضل بن شاذان است که مفضل گفت روايت کرده اند از براي ما که در وقتيکه حضرت ابراهيم احساس مرگ نمود روايت فرمود اينحديث شريف را بجهه اصحابش و بسجود رفت پس قبض کرده شد روح مقدس آن حضرت در هنگام سجود و در روايت شاذان بن جبرئيل چنين استکه مفضل بن عمر گفت بدرستيکه ابو حنيفه چون احساس مرگ نمود اينخبر را روايتکرد و سجده بجاي آورد و در همان سجده جان بداد و الله اعلم.