بازگشت

رفرفه 07


در غيبت طوسي از ابن عباس روايت کرده او گفته که رسول خدا فرمود وقتيکه مرا بسمان هفتمين بردند و از آنجا بسدره المنتهي و از سدره بحجابهاي نور بردند خداي تعالي مرا ندا کرد که اي محمد تو بنده مني و من پروردگار تو پس بمن خضوع و تذلل و عبادت نماي و بمن وثوق و توکل کن بدرستيکه من راضي شدم باينکه تو بنده و حبيب و رسول و نبي من باشي و ببرادرت علي راضي گرديدم که خليفه و باب من باشد پس او است حجه خدا بر بندگان من و او است پيشواي بر خلق من باو دوستان از دشمنان امتياز مييابند و بسبب او طائفه شيطان از طائفه من جدا ميشوند و به او دين برپا ميگردد و حدود من محفوظ ميماند و احکام مرا انفاذ ميکند و بسبب تو و اوائمه از اولاد تو به بندگان خود رحم ميکنم و با قائم زمين خود را معمور ميگردانم به تسبيح و تقديس و تهليل و تکبير و تمجيديکه در روي زمين ميشود و به او زمين رااز دشمنان پاک ميکنم و او را باو اولياي خود ميراث ميکنم و به او سخنان کفار را باطل و کلمه خود را بلند ميگردانم و به او زنده ميکنم بندگان و شهرهاي خود را بعلم خود براي او ظاهر ميکنم خزينه ها و ذخيره ها را بمشيت خودم و او را بر اسرار و ضماير مطلع ميگردانم باراده خود و با ملائکه او را امداد مينمايم تا ايشان ياري او کنند در انفاذ امر من و اظهار نمودن دين من او ولي من و مهدي بندگان منست.