بازگشت

رفرفه 04


حمويني روايت کرده از حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام از آباء بزرگوارش قال قال رسول الله من احب ان تيمسک بديني و يرکب سفينه النجاه بعدي فليقتد بعلي بن ابيطالب و ليعاد عدوه و ليوان و اليه فانه وصيي و خليفتي علي امتي في حياتي و بعد وفاتي و هو امام کل مسلم و امير کل مومن من بعدي قوله قولي و امره امري و نهيه نهي و تابعه تابعي و ناصره



[ صفحه 65]



ناصري و خاذله خاذلي ثم قال من فارق عليا بعدي لم يرني و لم اره يوم القيم و من خالف عليا حرم الله عليه الجنه و جعل ماويه النار و من خذل عليا خذله الله يوم يعرض عليه و من نصر عليا نصره الله يوم يلقاه و لقنه حجته عند المسئله ثم قال و الحسن و الحسين اماما امتي بعد ابيها و سيد شباب اهل الجنه امهما سيده نساء العالمين و ابو هما سيد الوصيين و من ولد الحسين تسعه ائمه تاسعهم القائم من ولدي طاعتهم طاعبتي و معصيتهم معصيتي الي الله اشکوا المنکرين لفضلهم و المضيعين لحرمتهم بعدي و کفي بالله وليا و ناصرا العترتي و ائمه امتي و منتقما من الحاجدين حقهم و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون خلاصه ترجمه آنکه حضرت خاتم انبياء فرمود هر کس دوست دارد که چنگ زند بدين من و سوار کشتي نجات شود بعد از من پس بايد اقتدا بعلي بن ابيطالب کند و بايد دوست دارد دوست او را و دشمن دارد دشمن او را چرا که او وصي من و جانشين من است بر امت من در زندگاني و بعد از مرگ من و او است پيشواي هر مسلمان و فرمانفرماي هر مومن بعد از من گفتارش گفتار من و فرمانش فرمان من و نهيش نهي من و پيرو او پيرو من و ياري کننده او ياري کننده من و واگذارنده او واگذارنده من است آنگاه فرمود هر کس دوري جويد از علي مرا نه بيند روز قيامت و من او را نبينم و هر کس با علي راه خلاف پويد خداي بهشت را بر او حرام کرده و جايگاه او را جهنم قرار داده هر کس علي را ياري ندهد در روز محشر خداي ياريش ندهد و هر که علي را ياري دهد خداي روز قيامت ياريش دهد و حجتش را در موقف پرسش تلقين او کند آنگاه فرمود حسن و حسين دو پيشواي امت من باشند بعد از پدر خود و دو آقاي جوانان اول بهشتند مادر آنها خواتون زنهاي عالم است و پدرشان آقاي همه اوصيا است و از فرزندان حسين نه نفر از امام باشند که نهمين آنها قائم از فرزندان من است فرمانبرداري آنان فرمانبرداري من است و نافرماني آنها نافرماني من است بسوي خدا شکايت ميکنم از کسانيکه بعد از من فضيلت آنها را انکار کنند و حرمت آنها را ضايع گذارند تا آخر حديث.