بازگشت

رفرفه 05


در بشارت جناب صعصعه بن صوحان است بظهور آن حضرت قطب راوندي در خرايج روايت کرده از نزال بن سيره گفت خطبه خواند ما را علي بن ابي طالب عليه السلام پس سه مرتبه فرمود سلوني قبل ان تفقدوني پس برخواست صعصعه بن صوحان و عرض کرد يا امير المومنين دجال چه وقت خروج ميکند فرمود سئوالکرده شده از سئوالکننده داناتر نيست و ليکن از براي آن علامه وهيئتها است که بعضي در پي بعضي آشکار خواهد شد اقول حضرت بعد از ذکر علامات بسياري براي خروج دجال و ذکر خلقت نحس او ميفرمايد - ينادي باعلا صوته يسمع ما بين الخافقين من الانس و الجن و الشياطين يقول الي اوليائي انا الذي خلق فسوي و قدر فهدي انا ربکم الاعلي فرياد ميزند به بنلدتر آواز خود منم آنکس که آفريده مخلوقات را پس تسويه کرده و اندازه گرفته و راهنمائي کرده منم رب اعلاي شما - و دروغ ميگويد دشمن خدا بدرستيکه او اعور است يعني يکچشم است طعام ميخورد و در بازار راه ميرود و بدرستيکه پروردگار شما منزه است از نقائص و احتياج نه اعور است و نه غذا ميخورد و نه در بازار راه ميرود و نه فنا و زوال در ساحت قدس و عز احديتش راهبردار است آگاه باشيد بدرستيکه اولياء دجال در آنزمان که خروجکند زنا زادگان و صاحبان طيلسانهاي سبز باشد بکشد او را خداي تعالي در شام بر عقبه افيق سه ساعه از روز جمعه گذشته بدست کسيکه عيسي بن مريم در نماز بوي اقتدا کند الي اخر کلماته الشريفه نزال راوي خبر گويد صعصعه را پرسيدم که مقصود امير المومنين عليه السلام از آنکس که عيسي بن مريم در پشت سر او نماز ميخواند کيست قال هو الثاني عشر من العتره التاسع من ولد الحسين و هو الشمس الطالعه من مغربهايظهر عند الرکن و المقام فيطهر الارض و يضع ميزان العدل فلا يظلم احد احدا گفت آنکس دوازدهمين از عترت نهمين از فرزندان حسين عليه السلام است و او است آفتابي که طلوع کند از مغرب خود آشکار شود نزد رکن و مقام پس پاک کند زمين را از هر ناپاک پس هيچکس بر هيچکس ظلم نراند و هر کس حد خويش بداند.