قال الله تعالي في سوره يوسف حتي اذا استياس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جائهم نصرنا تا زمانيکه نا اميد شدند رسولان و پنداشتند تکذيب کنندگان که آنها دروغ گفته شده اند آمد ايشان را ياري و مددکاري ما سيد بحراني از ابو جعفر طبري در کتاب مسند فاطمه روايت کرده از حضرت صادق که مردي خدمه حضرت اميرالمومنين شرفياب شده از طول زمان دولت جور و باطل همي شکايه نمود فقال له اميرالمومنين و الله لا يکون ما تاملون حتي لا يکون لاحدکم موضع قدمه و حتي تکونوا علي الناس اهون من الميته عند صاحبها فبينما انتم کذلک اذا جاء نصرالله و الفتح و هو قول ربي عز و جل في کتابه حتي اذا استياس الرسل الخ پس فرمود او را اميرالمومنين سوگند بخداي واقع نشود آنچه را که شما آروز داريد از هلاکت اهل باطل و اضمحلال مردم جاهل و ايمني صاحبان تقوي که اندک اندتا اينکه از شدت فقر و ناداري براي يکي از شما جاي گذاشتن قدم نباشد و از نهايت بيمقداري در نزد مردم خوارتر از مردار نزد صاحبش باشد در ميان ناداري و خواري باشيد که ناگهان نسيم عنايت ازليه الهيه وزيده و صبح سعادت شما از افق اقبال دميدن گيرد نصرت و فتح خداي عز و جل مر شما را در رسد و شما را از حضيض مسکنت و ذلت باوج دولت و عزت کشد و اينست فرمايش پروردگار عزيز در کتاب خويش حتي اذا استياس الخ.