عبقري حسان
حمد و سپاس زيبنده اي را که جلال يگانه معبود لايزالي استکه بسط بساط رحمتش ابدي و رفرف خضر خوان نعمتش سرمدي و صاحبان جلال و اکرام در ظل ظليل وجه ذي الجلال و الاکرامش خوار و ذليل و زبان شکر گذاران از ثناگوئي فضل عالم و کثرت انعامش عاجز و کليل تعالي شانه مالک الملکي که ساحت سلطنت و عظمتش از لوث عجز و حدوث مبرا و طنطنه علو و رفعتش از شائبه اضمحلال و زوال معرا منزهيکه سلاسل عوالم امکانيه دمدمه از نفس رحمانيه او است مقدسيکه ماسوايش بزمزمه سبحان ربي العظيم و همهمه سبحان ربي الاعلي سرگرم ثناخواني او است هر گياهيکه از زمين رويد وحده لا شريک گويد و روح و ريحان تحيات واصله و صلوات متصله بروان جان جهانيان و رحمت عالم و عالميان ماه روي و الضحي و سياه موي و الليل اذا سبحي و محبوب دلرباي ما ودعک ربک و ما قلي در يتيم گرانبهاي الم يجدک يتيما فاوي توانگرنماي و وجدک عائلا فاغني راه يافته و وجدک ضالا فهدي سلطان صاحب لواي و الاخره خير لک من الاولي خواجه دو سرا محمد مصطفي صلي الله عليه و اله و اهلبيت طاهرين او بتخصيص مصدر کائنات و محور ممکنات و قطب دائره مکونات مظهر غيب الهي وآئينه خلق و خلق و منطق رسالت تناهي خاتم اوصياء سامي و حجج گرامي (م ح م د) بن الحسن العسکري باد و بعد بر ارباب بصائر و اخوان صافي سرائر پوشيده نماناد پس از آنکه اينخادم شرع انور و تشنه زلال شفاعه پيغمبر و اولياء خداوند علي اکبر ابن حسين نهاوندي علي اکبر عاکف مشهد مقدس رضوي سلطان سرير ارتضي و طائف مطاف بقعه عاليه علوي حضرت علي بن موسي الرضا عليه الاف التحيه و الثناء از جمع و تاليف و کتب و تصنيف کتاب مستطاب انوار المواهب في نکت اخبار المناقب که مشتمل بر حالات خيريه دلالات و نکات عاليات مناقب حضرت ختمي مرتبت و دوازده نفر از اهلبيت اطهار آن رسول با برکات است شروع نموده بتاليف و توصيف اينطرفه کتاب که بمنزله جلد دوم از انوار المواهب و محتوي و حالات و شئونات حضرت خليفه الله امام ثائب عجل الله تعالي فرجه است و آنرا بکتاب ال عبقري الحسان في احوال مولينا صاحب الزمان عليه صلوات الله الملک الحنان موسوم ساختم و بنحوي جمع و تلفيق نمودم که جامعيت آن بينياز کننده باشد مطالعه کننده را از ساير کتبي که در غيبت نوشته شده مثل سيزدهم بحار الانوار علامه مجلسي ره و نجم الثاقب مرحوم نوري و دار السلام عراقي و نور الانوار ملا علي اصغر بروجردي و ساير کتب مدونه در اينباب و آنرا بصورت پنج بساط که بمنزله پنج جلد و عبارت از پنج جزو باشد درآوردم و هر بساطيرا بنامي ناميدم.
البساط الاول الموسوم بالرفرف الاخضر في بشارات ظهور الحجه المنتظر و آن مشتمل است بر شطري از آيات قرانيه و ساير کتب سماويه و پاره از اقوال کهنه و سحره و اخبارات ماثوره از پيغمبر و ائمه اثني عشرعليهم صلوات الله الملک الاکبر در بيان بشارات ظهور آن جناب و در آنست چند عبقريه پو در هر عبقريه چند رفرفه بعنوان رفرفه رفرفه.
البساط الثاني الموصوف بالمسک الاذفر في ولاده الحجه المنتظر و معجزاته و خوارق عاداته و آن نيز محتوي بر چند عبقريه و در هر عبقريه چند مسکه بعنوان مسکه مسکه و در آنست اسامي چهل و پنج نفراز علماء عامه تقريبا که قائل بتولد و وجود فعلي آن بزرگوارند.
البساط الثالث المنعوب بالصبح الاسفر في اثبات مهدويه الحجه المنتظر و در آن است تعيين شخص شخيص مهدي و چند اشکال وارده بر وجود و غيبت و ساير خصوصيات آن بزرگوار و احوال معمرين بطريق طبقه بندي از يکصد و بيست سال تا سه هزار و هشتصد سال و همچنين در بيان غيبات حجج الهيه از محجوج اليهم که عبارت باشند از بيست و پنج نفر از انبياء عظام و در اين بساط است چند عبقريه و در هر عبقريه چند صبيحه بعنوان صبيحه صبيحه.
البساط الرابع المعروف بالياقوت الاحمر فيمن راي الحجه المنتظر و درآنست نام يکهزار نفر بيشتر که بانحاء رويت از حين تولد آن جناب الي زماننا هذا تشرف بخدمت حضرتش پيدا کرده اند و در آنست چند عبقريه و در هر عبقريه چند ياقوته بعنون ياقوته ياقوته.
البساط الخامس الملقب بالنجم الازهر في علائم ظهور الحجه المنتظر و در آنست مدح انتظار فرج و علائم و گذارشات هنگام ظهور و تسريح دوازده چيز از مواريت انبياء که با آنسرور است از عصاي موسي و حجر او و تابوت سکينه و ذوالفقار و توريه و انجيل و قرآن حضرت امير و خاتم سليمان و غير اينها و بيان آيات راجعه برجعت و اثبات آن ضروره و اعتبارا و اشکالات عشره و اجوبه آن و توقيعات آن حضرت و در آنست چند عبقريه و در هر عبقريه چند نجمه بعنوان نجمه نجمه فبعون الله الملک المعبود ابدء في المرام و اشرع في المقصود.