بازگشت

الحديث 04


قال الفضل بن شاذان - عليه الرحمه و الغفران -: حدثنا صفوان بن يحيي - رضي الله عنه - قال: حدثنا ابو ايوب ابراهيم بن ابي زياد الخزاز، قال: حدثنا ابو حمزه الثمالي، عن ابي خالد الکابلي، قال: دخلت علي مولاي علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب - عليهم السلام - فرايت في يده صحيفه کان ينظر اليها و يبکي بکاء شديدا. فقلت: فداک ابي و امي يا ابن رسول الله ما هذه الصحيفه؟ قال - عليه السلام -: هذه نسخه اللوح الذي اهداه الله تعالي الي رسوله - صلي الله عليه و آله - الذي کان فيه اسم الله تعالي و رسوله و امير المومنين و عمي الحسن بن علي و ابي - عليهم السلام - و اسمي و اسم ابني محمد الباقر و ابنه جعفر الصادق و ابنه موسي الکاظم و ابنه علي الرضا و ابنه محمد التقي و ابن علي النقي و ابنه الحسن الزکي و ابنه حجه الله القائم بامر الله المنتقم من اعداء الله، الذي يغيب غيبه طويله، ثم يظهر فيملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما. شيخ عالي شان يعني فضل بن شاذان بن سند مزبور روايت کرد از ابي خالد کابلي که اوگفت: داخل شدم به منزل مولاي خود حضرت امام



[ صفحه 44]



زين العابدين - عليه السلام - و در دست آن حضرت صحيفه اي ديدم که بر آن مي نگريست و مي گريست. گفتم: پدر و مادرم فداي تو باد اي فرزند رسول خدا چيست اين صحيفه؟ آن حضرت فرمود که: اين نسخه لوحي است که خداي تعالي به رسول خود به هديه فرستاد، آن لوحي که در آن بود نام الله تعالي و نام رسول او و نام امير المومنين و نام عمم حسن بن علي و نام پدرم - عليهم السلام - و نام من و نام فرزندم محمد باقر و فرزند او جعفر بن محمد و فرزند او موسي بن جعفر و فرزند او علي رضا و فرزند او محمد تقي و فرزند او علي نقي و فرزند او حسن زکي و فرزند او حجه الله و قائم بامر الله و منتقم از اعداء الله، آنکه غايب شود غايب شدني دراز، بعد از آن ظاهر شود و پرکند زمين را از عدل و داد همچنانکه پرشده باشد ازستم و بيداد. اين حديث شريف را مويدات بسيار است، سبب ايجاز بود که درين رساله به نقل اين خبر مختصر قناعت نمود. حضرت سيدالمجتهدين امير محمد باقر داماد در باب اين حديث که به حديث لوح موسوم است در کتاب شرعه التسميه مي فرمايد: هو مما علي روايته تواطو الخاصه و العامه من طرق متلونه مختلفه و اسانيد متشعبه متکثره. و آن کتابي است که در وقتي که اين ضعيف نزد آن دو نحرير عديم النظير يعني شيخ بهاء [المله و] الذين محمد [عاملي] و امير محمد باقر داماد - عليهما الرحمه - به تلمذ و تعليم تردد داشت، در ميان ايشان بر سر جواز تسميه و حرمت آن در زمان غيبت مناظره و مباحثه روي نمود، و آن گفتگوي مدتي در ميان بود، لهذا سيد مشار اليه کتاب مذکور را تاليف فرمود. فرحمه الله عليهما، و السلام علي من اتبع الهدي.



[ صفحه 45]