بازگشت

الحديث 38


قال ابو محمد بن شاذان - عليه الرحمه و الغفران -: حدثنا الحسن بن محبوب - رضي الله عنه - قال: حدثنا علي بن رئاب، قال: حدثنا ابو حمزه الثمالي، قال: حدثنا سعيد بن جبير، قال: حدثنا عبدالله بن العباس، قال: قال رسول الله - صلي الله عليه و آله -: ان للساعه علامات، منها السفياني و الدجال و الدخان و خروج القائم - عليه السلام - و نزول عيسي - عليه السلام - و خسف بالمشرق، و خسف بالمغرب، و خسف بجزيره العرب، و طلوع الشمس من مغربها، ونار تخرج من قعر عدن تسوق الناس الي المحشر. يعني: حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - فرمود که قيامت را نشانه هاست، از آن جمله سفياني است، و دجال، ودود، و خروج حضرت قائم - عليه السلام -، فرود آمدن عيسي، و فرو رفتن جمعي به زمين در مغرب، و جمعي در مشرق، و جمعي در جزيره عرب، و طلوع آفتاب از مغربش، و آتشي که بيرون آيد از قعر عدن که شهري است از شهرهاي يمن، براند آن آتش مردمان را به حشرگاه.



[ صفحه 258]



و فضل - رحمه الله عليه - اين حديث را به طريق ديگر هم روايت کرده است و آن طريق اينست که مي فرمايد: حدثنا الحسن بن علي بن فضال، عن حماد، عن الحسين بن المختار، عن ابي بصير، عن عامر بن واثله، عن اميرالمومنين - عليه السلام - قال: قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - عشر قبل الساعه لابد منها: السفياني، والدجال، و الدخان، و الدابه، و خروج القائم، و طلوع الشمس من مغربها، و نزول عيسي - عليه السلام - و خسف بالمشرق، و خسف بالمغرب، و خسف بجزيره العرب، و نار تخرج من قعر عدن تسوق الناس الي المحشر. و شيخ طوسي - رحمه الله عليه - در کتاب الغيبه از احمد بن ادريس از علي بن محمد بن قتيبه از فضل بن شاذان به همين طريق نقل نموده. و ابن بابويه - رضوان الله عليه - در کتاب خصال به طريق ديگر ذکر کرده. و چند تن ديگر از علماي اماميه و بسيار کسي از فضلاي عامه اين حديث را روايت کرده اند، اما به اختلاف ترتيب و علامات، چنانکه در بعضي ذکر ياجوج و ماجوج نيز شده، و مي تواند بود که سبب اختلاف ترتيب و علامات آن باشد که مکرر حضرت سيد البشر تکلم به اين کلام معجز نظام فرموده باشند و در هر مرتبه ذکر بعضي از علامات نموده باشند، چون علامات قيامت بسيار است. پس بدان اي عزيز که در باب اين حديث شريف ناچار است ترا از دانستن چند چيز:



[ صفحه 259]



اول: آنکه ظهور اين علامات به ترتيبي که در حديث مذکور است شرط نيست. دويم: آنکه علامات منحصر درين چند علامت نيست چنانکه مذکور شد، و از لفظ منها که در حديث اول واقع است نيز مستفاد مي گردد. سيم: آنکه مراد از ذکر اين حديث در اين مقام ياد کردن خروج حضرت صاحب الامر - عليه السلام - است. چهارم: آنکه دوست و دشمن همه قائلند که ظهور آن حضرت از نشانه هاي قيامت است. پس حديث نود و چهار سال و کسري پادشاهي پيغمبر و اميرالمومنين و امام حسين - عليهم السلام - که حضرت نقل فرموده اند که فصل مي کند ميان قيامت و نشان قيامت،معول عليه نيست و خواهي دانست بعد از اين که زمان امامت و خلافت و پادشاهي و سلطنت حضرت حجت - صلوات الله عليه - متصل خواهد بود به قيامت. و آنکه بسيار جايي در حديث واقع است که چهل روز فاصله خواهد بود ميان رحلت آن حضرت و قيام قيامت، با آن روايات منافات ندارد، زيرا که آن چهل روز از مقدمات قيامت است. و بعضي از علماي اماميه که از اين معني غافل شده اند قائل نيستند که چهل روز ميان رحلت حضرت حجت و قيامت فاصله باشد، از آن جمله شيخ ابراهيم - عليه الرحمه - در کتاب بيان الفرق درين باب مبالغه تمام نموده و در رساله فرقه ناجيه برين مطلب از احاديثي که منقول است از طرق عامه استدلال فرموده.



[ صفحه 260]



ديگر بايد دانست که هر علامتي را از اين علامات شرحي است طولاني و اين مختصر را گنجايش آن شروح نيست، اگر کسي خواهد که استيفاي آن نمايد بايد که به کتاب رياض المومنين و حدائق المتقين که در حداثت سن اين کمترين تاليف نموده رجوع نمايد. وحديثي طويل الذيل ابن شاذان - عليه الرحمه و الغفران - در ذکر علامات آخر الزمان در کتاب اثبات الرجعه از حضرت ابي عبدالله - عليه صلوات الله - نقل نموده، و آن حديث را بي زياده و نقصان صاحب کافي در روضه آن کتاب روايت کرده، و اين شکسته حزين در کتاب رياض المومنين به ايراد آن پرداخته، هر که خواهد که بر آن اطلاع يابد بايد که به آن کتاب رجوع نمايد. و استدعا از قاريان اين رساله و آن کتاب وغير هما از مولفات اين فقير آنکه به جهت مولف مستدعي آمرزش باشند از حضرت غفار الخطايا. و السلام علي من اتبع الهدي.



[ صفحه 261]