الحديث 03
قال الصدوق - رحمه الله تعالي - في کتاب کمال الدين و تمام النعمه: حدثنا [محمد بن] موسي بن المتوکل قال: حدثنا محمد بن ابي عبدالله الکوفي، قال: حدثنا موسي بن عمران النخعي، عن عمه الحسين بن يزيد النوفلي، عن الحسن بن علي بن ابي حمزه، عن ابيه، عن الصادق جعفر بن محمد، عن آبائه عن اميرالمومنين - عليهم السلام - قال: قال رسول الله - صلي الله عليه و آله -: حديثني جبرئيل عن رب العزه جل جلاله انه قال: من علم ان لا اله الا انا وحدي، و ان محمدا عبدي و رسولي، و ان علي بن ابي طالب خليفتي، و ان الائمه من ولده حججي، ادخلته الجنه برحمتي و نجيته من النار بعفوي و ابحت له جواري و اوجبت له کرامتي و اتممت عليه نعمتي و جعلته من خاصتي و خالصتي، ان ناداني لبيته، و ان دعاني اجبته، و ان سالني اعطيته، و ان سکت ابتداته، و ان اساء رحمته، و ان فرمني دعوته، و ان رجع الي قبلته، و ان قرع بابي فتحته. و من لم يشهد ان لا اله الا انا وحدي، او شهد بذلک، و لم يشهد ان محمدا عبدي و رسولي، او شهد بذلک و لم يشهد ان علي بن ابي طالب خليفتي، او شهد بذلک و لم يشهد
[ صفحه 40]
ان الائمه من ولده حججي، فقد جحد نعمتي و صغر عظمتي و کفر باياتي و کتبي و رسلي، ان قصدني حجبته و ان سالني حرمته، و ان ناداني لم اسمع نداءه، و ان دعاني لم استجب دعاءه، و ان رجاني خيبته، و ذلک جزاءه مني و ما انا بظلام للعبيد. فقام جابر بن عبدالله الانصاري فقال: يا رسول الله و من الائمه من ولد علي بن ابي طالب؟ قال: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه، ثم سيد العابدين في زمانه علي بن الحسين، ثم الباقر محمد بن علي، و ستدرکه يا جابر فاذا ادرکته فاقرئه مني السلام، ثم الصادق جعفر بن محمد، ثم الکاظم موسي بن جعفر، ثم الرضا علي بن موسي، ثم التقي محمد بن علي، ثم النقي علي بن محمد، ثم الزکي الحسن بن علي، ثم ابنه القائم بالحق مهدي امتي الذي يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما. هولاء يا جابر خلفائي و اوصيائي و اولادي و عترتي، من اطاعهم فقد اطاعني و من عصاهم فقد عصاني، و من [انکرهم او] انکرو احدا منهم فقد انکرني، بهم يمسک الله السماء ان تقع علي الارض الا باذنه، و بهم يحفظ الله الارض ان تميد باهلها. به سند مذکور ابن بابويه - رحمه الله عليه - از ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق و آن حضرت از آباي کرام خود نقل فرموده از حضرت رسالت پناه - صلي الله عليه و آله - و آن جناب از جبرئيل - عليه السلام - و جبرئيل از حضرت رب العزه جل جلاله که حضرت ملک ودود فرمود که: هر کس گواهي دهد که نيست خدائي الا من که يگانه و واحدم، و محمد بنده و رسول منست، و علي بن ابي طالب خليفه منست، و امامان از فرزندان علي بن ابي طالب حجتهاي منند، داخل مي سازم او را به رحمت خود در بهشت، و نجات مي دهم او را ازآتش دوزخ به عفو خود، و مباح مي گردانم
[ صفحه 41]
برو همسايگي خود را، يعني نزديکي او را به رحمت خود، و واجب مي سازم از براي او کرامت خود را، و تمام مي گردانم برو نعمت خود را، و مي گردانم او را از بندگان خاص و خالص خود، اگر ندا کند آن بنده مرا در جواب او لبيک گويم، و اگر بخواند مرا اجابت کنم او را، و اگر از من چيزي خواهد عطا کنم به او، و اگر خاموش شود ابتدا کنم به خطاب کردن با او، و اگر بد کند رحمت کنم برو، و اگر ازمن بگريزد و دوري نمايد من بخوانم او را، و اگر بازگشت به من نمايد قبول کنم اورا، و اگر در رحمت مرا بکوبد بگشايم بر روي او. و آن کسي که شهادت ندهد به اينکه نيست خدايي به غير من و مرا واحد و يگانه نداند، يا به اين معني شهادت بدهد و شهادت ندهد که محمد بنده و رسول منست يا به اين هم شهادت بدهد و شهادت ندهد که علي بن ابي طالب خليفه منست، يا به اين نيز شهادت بدهد و شهادت ندهد که امامان از فرزندان علي بن ابي طالب حجتهاي منند، پس به تحقيق که انکار کرده است نعمت مرا و خرد و کوچک و حقير شمرده عظمت مررا، و کافر شده به آيات و کتابها و پيغمبران من، آن بنده اگر قصد من کند و روي به من آورد، در پرده شوم ازو، يعني اگر روي بدرگاه رحمت من کند ازو پنهان دارم رحمت خود را، و اگر از من چيزي خواهد آن را برو حرام کنم، و اگر ندا کند مرا نشنوم نداي او را، و اگر بخواند مرا و دعا کند مستجاب نکنم دعاي او را، و اگر اميدوار شود به من نااميد گردانم او را، و اين جزاي اوست از من، و نيستم من ظلم کننده بر بندگان. پس برخاست جابر بن عبدالله انصاري و گفت: اي رسول خدا چه کسانند امامان از فرزندان علي بن ابي طالب؟ پيغمبر - صلي الله عليه و آله - فرمود که: حسن و حسين اند دو سيد و سرور و بهترين جوانان اهل بهشت، بعد از ايشان سيد و سرور عبادت کنندگان در زمان خود علي بن الحسين، بعد از او باقر محمد بن علي، و
[ صفحه 42]
زود باشد که دريابي تو او را اي جابر، پس هرگاه که او را دريابي بخوان او را ازمن سلام، بعد ازو صادق جعفر بن محمد، بعد ازو کاظم موسي بن جعفر، بعد ازو رضاعلي بن موسي، بعد ازو تقي محمد بن علي، بعد ازو نقي علي بن محمد، بعد ازو زکي حسن بن علي، بعد ازو پسر او قائم به حق مهدي امت من، آنکه پرکند زمين را از عدل و داد همچنانکه پرشده باشد از جور و ظلم اي جابر ايشان خليفه ها و اوصياء و اولاد و عترت منند، هر که اطاعت نمايد ايشان را مرا اطاعت نموده، و هر که نافرماني ايشان نمايد حکم آن دارد که نافرماني من کرده و به من عاصي شده، و هر که انکار کند ايشان را يا انکار نمايد يکي از ايشان را به تحقيق که انکار من کرده، به سبب ايشان نگاه مي دارد خداي تعالي آسمان را که واقع نشود و نيفتد بر زمين مگر به اذن او، و همچنين به سبب ايشان نگاه مي دارد زمين را از آنکه بجنباند اهلش را. اين حديث را شيخ ابو محمد بن شاذان - عليه الرحمه - به سند صحيح از حضرت امام جعفر روايت کرده، و از جمله نصوص الله بر امامت ائمه اثني عشر - عليهم السلام -شمرده. فائده جليله از آخر اين حديث مستفاد مي گردد که: درين زمان آسمان به سبب وجود فائض الجود حضرت صاحب الزمان - عليه السلام - برپاست، و زمين به برکت آن حضرت ثابت و قائم و برجاست، و اگر يکي از ناصبيان درين معني با اهل حق از در مناقشه درآيد و با طايفه ناجيه مکابره نمايد با چندين حديث که در کتب معتبره اهل خلاف ثبت است و ازطرق ايشان مرويست چه خواهد کرد؟ که از همه آن احاديث مستفاد مي شود که بقاي اين جهان باز بسته است به بقاي حضرت صاحب الزمان - عليه صلوات الله الملک المنان - بعضي از آن بعد ازين در اواخر اين اربعين مذکور گردد ان شاء الله تعالي. و السلام علي من اتبع الهدي.
[ صفحه 43]