بازگشت

الحديث 35


قال عماد الدين ابو جعفر بن بابويه - رحمه الله عليه - في کتاب کمال الدين: حدثنا محمد بن ابراهيم بن اسحاق الطالقاني - رضي الله عنه - قال: حدثنا ابو القاسم علي بن احمد الخديجي الکوفي، قال: حدثنا الاودي، قال: بينا انا في الطواف و قد طفت ستا و انا اريد ان اطوف السابع، فاذا بحلقه عن يمين الکعبه و شاب حسن الوجه طيب الرائحه، هيوب و هو مع هيبته متقرب الي الناس يتکلم، فلم ارا حسن من کلامه و لا اعذب من منطقه و حسن جلوسه فذهبت اکلمه فزبرني الناس، فسالت بعضهم: من هذا؟ فقالوا هذا ابن رسول الله - صلي الله عليه و آله - يظهر للناس في کل سنه يوما لخواصه يحدثهم، فقلت: يا سيدي اتيتک مستر شدا فارشدني هداک الله عز و جل فناولني حصاه فحولت وجهي، فقال لي بعض جلسائه: ما الذي دفع اليک؟ فقلت: حصاه، و کشفت يدي عنها، فاذا انا بسبيکه ذهب، فذهبت فاذا انا به عليه السلام قد لحقني، فقال لي: ثبتت عليک الحجه و ظهر لک الحق و ذهب عنک العمي؟ اتعرفني؟ قلت: لا، فقال عليه السلام: انا المهدي و انا قائم الزمان، انا الذي املاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، ان الارض لا تخلو من حجه



[ صفحه 184]



و لا يبقي الناس في فتره، فهذه امانه تحدث بها اخوانک من اهل الحق. يعني: اودي که احمد بن يحيي بن حکيم است گففت: در طواف کعبه بودم و شش نوبت بر دور کعبه گشته بودم و مي خواستم نوبت هفتمين را به جاي آرم، که جمعي را ديدم برطرف راست کعبه حلقه زده بودند، و جواني خوش روي خوش بوي با هيبت که با وجود هيبت متقرب و نزديکي جوينده بود به مردمان در آن ميان در تکلم است، که خوشتر و خوبتراز گفتار و حسن جلوس او نديده و نشنيده بودم، پس پيش رفتم که با او سخن گويم، مردمان مرا منع کردند، از بعضي پرسيدم که: اين جوان کيست؟ گفتند: اين فرزند رسول خداست - صلي الله عليه و آله - که در هر سال يک مرتبه خود را ظاهر مي سازد از براي خواص و دوستان و محبان خود، و ايشان را به حديث مستفيد و مستفيض مي گرداند، پس با او گفتم که: اي سيد من به نزد تو آمده ام به طلب راهنمائي، مرا راه بنما، سنگي برداشته به من داد، بعضي از هم نشينانش پرسيدند که: چه چيز داد به تو؟ گفتم: ريگي بود، و دست گشودم، به معجز آن حضرت آن ريگ شمش طلا شده بود، پس به راه افتادم، و در آن رفتن آن حضرت به من رسيد و گفت: حجت بر تو ثابت شد و حق بر تو ظاهر گرديد و نابينائي از تو مندفع گشت؟ آيا مرا مي شناسي؟ گفتم: نمي شناسم، آن جناب - عليه صلوات الله المک الوهاب - فرمود که: منم مهدي و قائم زمان، منم آن کسي که پرکند زمين را از عدل و داد آن چنانکه پرشده باشد از ستم و بيداد، بدرستي که زمين خالي نمي باشد از حجتي و مردمان در فترت باقي نمي مانند، و اين کلمه امانت است، خبرده به اين سخنان برادرانت را که از اهل حقند و اهليت و قابليت شنيدن اين سخنان [را] دارند. و السلام علي من اتبع الهدي.



[ صفحه 185]