بازگشت

الحديث 27


مارواه ايضا ابو محمد بن شاذان عن سهل بن زياد الادمي عن عبدالعظيم المشار اليه - سلام الله عليه - قال: دخلت علي سيدي علي بن محمد - عليهما السلام - فلما بصربي قال لي: مرحبا بک ياابا القاسم انت ولينا حقا. فقلت له: يا ابن رسول الله اني اريد ان اعرض عليک ديني فان کان مرضيا ثبت عليه حتي القي الله عز و جل. فقال: هات يا ابا القاسم فقلت: اني اقول: ان الله تبارک و تعالي واحد ليس کمثله شي ء، خارج عن الحدين حد الابطال و حد التشبيه، و انه ليس بجسم و لا صوره و لا عرض و لا جوهر، بل هومجسم الاجسام و مصور الصور و خالق الاعراض و الجواهر، و رب کل شي ء و مالکه و جاعله و محدثه، و ان محمدا عبده و رسوله خاتم النبيين، فلا نبي بعده الي يوم القيامه، [و ان شريعته خاتمه الشرائع فلا شريعه بعدها الي يوم القيامه]. و اقول: ان الامام و الخليفه و ولي الامر بعده اميرالمومنين علي بن ابي طالب - عليه السلام - ثم من بعده ولداه الحسن و الحسين، ثم



[ صفحه 130]



علي بن الحسين، ثم محمد بن علي، ثم جعفر بن محمد، ثم موسي بن جعفر، ثم علي بن موسي، ثم محمد بن علي، ثم انت يا مولاي. فقال - عليه السلام - و من بعدي الحسن ابني، فکيف للناس بالخلف من بعده؟ قال:فقلت و کيف ذاک يا مولاي؟ قال: لانه لا يري شخصه، و لا يحل ذکره باسمه حتي يخرج فيملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، قال: فقلت اقررت و اقول ان وليهم ولي الله، و عدوهم عدو الله، و طاعتهم طاعه الله، و معصيتهم معصيه الله. و اقول ان المعراج حق، و المساءله في القبر حق، و ان الجنه حق، و النار حق، و الصراط حق، و الميزان حق، و ان الساعه آتيه لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور. و اقول: ان الفرائض الواجبه بعد الولايه: الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الجهاد و الامر بالمعروف و النهي عن المنکر. فقال علي بن محمد - عليهما السلام -: يا ابا القاسم هذا و الله دين الله الذي ارتضاه لعباده، فاثبت عليه ثبتک الله بالقول الثابت في الحياه الدنيا و في الاخره. يعني: امام زاده واجب التعظيم امام زاده عبدالعظيم بن عبدالله الحسني - سلام الله عليه- گفت که: در آمدم به مجلس حضرت امام علي نقي - عليه السلام - چون نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که: مرحبا يک يا ابا القاسم حقا که تو دوست مايي، گفتم يا ابن رسول الله اراده دارم که به تو عرض کنم معالم دين خود را، اگر مرضي و پسنديده تو باشد بر آن ثابت باشم



[ صفحه 131]



تا آنکه ملاقات کنم به خداي خود. آن حضرت فرمود که: بيار آنچه داري يا ابا القاسم گفتم که: مي گويم که خداي تبارک و تعالي يکيست، و او را مثل و مانند نيست، و خارج از دو حد است که آن حد ابطال است و ديگري حد تشبيه، و او سبحانه و تعالي جسم نيست و صورت نيست و عرض نيست و جوهر نيست، بلکه او جل جلاله جسم دهنده جسمها و صورت بخشنده صورتها و آفريننده اعراض و جواهر است، و پروردگار هر چيزي و مالک و جاعل و محدث آن چيز است، و مي گويم که محمد - صلي الله عليه و آله - بنده و رسول اوست و خاتم النبيين است، و نيست پيغمبري بعد ازو تا به روز قيامت، و مي گويم که شريعت او مهر کننده شريعتهاست، و شريعتي نيست بعد از آن شريعت تا به روز قيامت. و مي گويم که امام و خليفه و ولي امر بعد ازو اميرالمومنين علي بن ابي طالب است، و بعد ازو فرزند او حسن، بعد ازو حسين، پس علي بن الحسين، آنگاه محمد بن علي، پس جعفر بن محمد، پس موسي بن جعفر، پس علي بن موسي، پس محمد بن علي، پس تو اي مولاي من. پس امام - عليه السلام - فرمود که: بعد از من امام و خليفه و ولي امر فرزند من حسن است، پس مردمان را چگونه است عقيده درباره خلف بعد از او؟ گفتم بر چه وجه است آن اي مولاي من؟ فرمود که: از آن جهت که نبينند شخص او را، و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آنکه خروج کند و پر گرداند زمين را از عدل و داد آنچنان که پرشده باشد از جور و ظلم. عبدالعظيم - سلام الله عليه - گفت: پس گفتم که اقرار کردم، يعني به امامت حضرت امام حسن و خلف او نيز قائل شدم، و مي گويم که دوست اين



[ صفحه 132]



امامان دوست خداست، و دشمن ايشان دشمن خداست، و طاعت ايشان يعني فرمانبرداري نمودن ايشان را اطاعت و فرمانبرداري خداست، و معصيت ايشان يعني نافرماني نمودن ايشان را معصيت و نافرماني نمودن خداست، و مي گويم که معراج حق است، و پرسش درقبر حق است، و بهشت حق است، و دوزخ حق است، و صراط حق است، و ميزان حق است،و قيامت حق است و آينده است و شکي در آن نيست، و خداي تعالي برخواهد انگيخت هر کسي را که در قبرهاست، و مي گويم که فرايض واجبه بعد از ولايت و دوستي خدا و رسول و ائمه نماز است و زکوه و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منکر.پس امام - عليه السلام - فرمود که: اي ابوالقاسم به خدا قسم که اين دين و اعتقاد که تو داري و عرض کردي دين خداست، آن ديني که پسنديده است آن را از براي بندگان خود، پس ثابت باش بر آن که خداي تعالي ثابت بدارد ترا به قول ثابت در حيات دنيا و در آخرت. اين حديث را نيز شرحي است طولاني، اگر در اجل تاخيري باشد و حضرت الله تعالي ياري نمايد کتابي مبسوط در شرح اين حديث نوشته شود ان شاء الله تعالي. و السلام علي من اتببع الهدي.



[ صفحه 133]