بازگشت

الحديث 18


قال ابن شاذان - عامله الله بالفضل و الاحسان - حدثنا عبدالله بن جبله، عن عبد الله بن المستنير، عن المفضل بن عمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن عبدالله بن العباس، قال: دخلت علي رسول الله- صلي الله عليه و آله - و الحسن علي عاتقه و الحسين علي فخذه، يلثمهما و يقبلهما و يقول: اللهم و ال من والاهما و عاد من عادهما. ثم قال: يا ابن عباس کاني انظر الي شيبه ابني الحسين، تخضب من دمه، يدعو فلا يجاب فيستنصر فلا ينصر، قلت: و من يعمل ذلک؟ قال: اشرار امتي لا انا لهم الله شفاعتي. ثم قال: يا ابن عباس من زاره عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجه و الف عمره، الا و من زاره فقد زارني، و من زارني فکانما قدزار الله، و حق الزائر علي الله ان لا يعذبه بالنار، الا و ان الاجابه تحت قبته، و الشفاء في تربته، و الائمه من ولده. قال: قلت يا رسول الله فکم الائمه بعدک؟ قال: بعدد اسباط يعقوب و نقباء بني اسرائيل و حواريي عيسي. قال: قلت يا رسول الله فکم کانوا؟ قال: کانوا اثني و الائمه [بعدي] اثنا عشر، اولهم علي بن ابي طالب و بعده



[ صفحه 102]



سبطاي الحسن و الحسين، فاذا انقضي الحسين فابنه علي، فاذا انقضي علي فابنه محمد، فاذا انقضي محمد فابنه جعفر، فاذا انقضي جعفر فابنه موسي، فاذا انقضي موسي فابنه علي، فاذا انقضي علي فابنه محمد، فاذا انقضي محمد فابنه علي، فاذاانقضي علي فابنه الحسن، فاذا انقضي الحسن فابنه الحجه. قال: قلت يا رسول الله اسامي لم اسمع بهن قط؟ قال: هم الائمه بعدي - و ان قهروا - امناء معصومون نجباء اخيار، يا ابن عباس من اتي يوم القيامه عارفا بحقهم اخذت بيده فادخلته الجنه، يا ابن عباس من انکرهم اورد واحدا منهم فکانما قد انکرني وردني، و من انکرني وردني فکانما قد انکر الله ورده، يا ابن عباس سوف ياخذ الناس يمينا و شمالا، فاذا کان ذلک فاتبع عليا و حزبه، فانه مع الحق و الحق معه، فلا يتفرقان حتي يردا علي الحوض، يا ابن عباس ولايتهم ولايتي و ولايتي ولايه الله، و حربهم حربي و حربي حرب الله، و سلمهم سلمي و سلمي سلم الله. ثم تلا عليه السلام: يريدون ان يطفوا نور الله بافواههم و يابي الله الا ان يتم نوره و لوکره الکافرون. يعني: عبدالله عباس گفت که: داخل شدم به مسجد رسول خدا - صلي الله عليه و آله - در حالتي که امام حسن بر دوش شريف آن حضرت بود و امام حسين بر ران مبارکش، مي بوسيد ايشان را مکرر، و مي گفت: بار خدايا دوست دار آن کسي را که دوست داردايشان را و دشمن دار آن کسي را که دشمن دارد ايشان را، بعد از آن گفت: اي پسر عباس گويا نظر مي کنم به موي سفيد اين فرزندم حسين، يعني موي مبارکش که رنگين شود از خونش، و دعوت کند و کسي اجابتش نکند و ياري طلبد و کسي ياريش ننمايد، گفتم: که مرتکب اين فعل شود؟ فرمود که اشرار امت من که نرساند و



[ صفحه 103]



عطا ننمايد خداي تعالي به ايشان شفاعت مرا. بعد از آن فرمود که: اي پسر عباس هر کس زيارت کند حسين را در حالتي که عارف باشد به حق او يعني او را امام مفترض اللطاعه داند مي نويسد خداي تعالي از براي او ثواب هزار حج و هزار عمره، بدان و آگاه باش که هر کس زيارت کند حسين را، حکم آن دارد که مرا زيارت کرده، و هر کس مرا زيارت کند گويا خداي را زيارت کرده، و حق زيارت کننده بر خدا آنست که عذاب نکند او را به آتش دوزخ، بدان که اجابت دعا در زير گنبد اوست، و شفاي امراض مندرج در تربت [او و تربت] امامان است که از اولاد اويند. ابن عباس گفت: گفتم اي رسول خددا چند امامند بعد از تو؟ آن حضرت فرمود: به عدد اسباط يعقوب و نقباي بني اسرائيل و حواريين عيسي. گفتم: چند عدد بودند اسباط و نقبا و حواريين؟ آن حضرت فرمود: دوازده بودند و امامان بعد از من دوازده اند، اول ايشان علي بن ابي طالب است، و بعد ازو دو سبط من حسن و حسين، و چون منقضي شود مدت امامت حسين پسر او علي، و چون بگذرد مدت او پس پسر او محمد، و چون به آخر رسد امر محمد پس پسر او جعفر، و چون تمام شود امامت جعفر پس پسر او موسي، و چون به پايان رسد امر او پس پسر او علي، و چون به نهايت انجامد مدت او پس پسر او محمد، و چون منقضي شود مدت امامت محمد پس پسر او علي، و چون بسر رسد مدت امامت او پس پسر او حسن، و بعد از انقضاي مدت امام حسن پس پسر او حجت. ابن عباس گفت: گفتم اي رسول خدا نامهائي شنيدم که هرگز نشنيده بودم؟



[ صفحه 104]



پيغمبر - صلي الله عليه و آله - فرمود که: ايشان امامانند بعد از من اگر چه مقهور شوند، و امينان علم خدا و معصومانند، و نجيبان و برگزيدگانند، اي پسر عباس هر کس بيايد در روز قيامت در حالتي که عارف باشد به حق ايشان، من او را دست گرفته به بهشت درآورم، اي پسر عباس هر کس انکار نمايد ايشان را، يا رد کنديکي ازيشان را چنان باشد که مرا انکار کرده و رد نموده، و هر کس مرا انکار نمايد و رد کند چنان باشد که خدا را انکار نموده و رد کرده، اي پسر عباس زود باشد که مردمان به چپ و راست ميل کنند و هرگاه چنان باشد تو متابعت نماي علي و حزب او را، بدرستي که علي با حق است و حق با عليست، و از هم جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر به من وارد گردند، اي پسر عباس دوستي ايشان يعني دوستي علي و يازده امام ديگر - عليهم السلام - دوستي منست، و دوستي من دوستي خداست، و جنگ کردن با ايشان جنگ کردن با من و جنگ کردن با من جنگ کردن با خداست، و آشتي کردن با ايشان آشتي کردن با من و آشتي کردن با من آشتي کردن با خداست. بعد از آن پيغمبر - صلي الله عليه و آله - تلاوت فرمود اين آيه عظيمه را که: يريدون ان يطفوا نور الله بافواههم و يابي الله الا ان يتم نوره و لوکره الکافرون. اللهم احشرنا مع احبائهم بحرمه حبيبک المصطفي و آله الائمه النجباء والسلام علي من اتبع الهدي.



[ صفحه 105]