سن مبارک آن حضرت هنگام امامت و زمان امامتش
آنچه در باره سن امام قائم عليه السلام رسيده است و روايتي که راجع است بزمان امامت او
1- خبر داد ما را علي بن احمد از عبد الله بن موسي او گفت: حديث کرد مرا محمد بن الحسين بن ابي الخطاب از محمد بن سنان و او از ابي الجارود و او از): ابي جعفر امام باقر عليه السلام او شنيده که آنحضرت ميفرمود امر- امامت- در کمسالترين ما است و گمنامترين ما. (خبر داد ما را علي بن الحسين او گفت: حديث کرد ما را محمد بن يحيي او گفت: حديث کرد ما را محمد بن حسان رازي از محمد بن علي صيرفي و او از محمد بن سنان و او از ابي الجارود و او از ابي جعفر باقر عليه السلام و مانند اين حديث را).
2- حديث کرد ما را محمد بن همام او گفت: حديث کرد ما را احمد بن
[ صفحه 381]
مابنداذ او گفت: حديث کرد ما را احمد بن هلال از ابي مالک حضرمي و او از ابي السفاتج و او از ابي بصير که گفت: بيکي از آندو حضرت- ابي عبد الله (امام صادق) يا ابي جعفر (امام باقر) عليهما السلام عرض کردم: آيا ميشود که اين امر بکسيکه بحد بلوغ نرسيده است ميرسد؟ فرمود: اينکار خواهد شد. عرض کردم پس چه خواهد کرد؟ فرمود دانش و يا کتابهائي براي او بارث ميگذارد و او را بخودش وا نمي گذارد. [شرح: توضيح روايت ظاهرا آنست که سائل پس از آنکه ميشنود که پيش از بلوغ هم ممکن است کسي بامامت برسد متحير ميشود که بچه در حال طفوليت با وظيفه سنگين امامت چه خواهد کرد؟ و اما عليه السلام ميفرمايد که چنين نيست که او امام شود و او را بخودش وا گزارند بلکه آنکسيکه امامت را باو واگذار ميکند- خدايمتعالي و يا امام قبلي- باو افاضه علم ميکند و کتابهائي بارث باو ميرسد که بوظايف خود در اثر علم و استفاده از کتابهاي موروثي که از ودائع امامت است آشنا ميشود].
3- حديث کرد ما را عبد الواحد بن عبد الله بن يونس او گفت: حديث کرد ما را محمد بن جعفر قرشي او گفت: حديث کرد ما را محمد بن حسين بن ابي الخطاب از محمد بن جعفر قرشي او گفت: حديث کرد ما را محمد بن حسين بن ابي الخطاب از محمد بن سنان و او از ابي الجارود که گفت: ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام بمن فرمود اينامر نميشود مگر در گمنان ترين ما و کم سالترين ما.
4- خبر داد ما را محمد بن همام او گفت: حديث کرد ما را احمد بن مابنداذ او گفت: حديث کرد ما را احمد بن هلال از اسحاق بن صباح و او از): ابي الحسن امام رضا عليه السلام که آنحضرت فرمود: همانا که اين- کار- بزودي بکسي خواهد رسيد که داراي حمل است. [شرح: محقق معاصر آقاي غفاري احتمال داده است که بجاي (حمل) کلمه
[ صفحه 382]
(خمول) باشد و تصحيف شده است مانند رواياتي که قبلا گذشت: (الامر في اصغرنا سنا و اخملنا ذکرا) و گفته است که در بحار پس ازنقل اين خبر گفته است: (بيان) شايد معنايش آنست که آنحضرت بواسطه کوچکي اش محتاج بحمل است و خودش نميتواند راه برود- و احتمال ميرود که با خاء نقطه دار باشد يعني گمنام، پايان نقل. مترجم گويد: احتمال اولي مرحوم مجلسي که بسيار بعيد است و عبارت روايت اگر اين چنين معني شود از اسلوب گفتار عرب بکلي خارج خواهد شد و عبارت روايت اين است (ان هذا سيفضي الي من يکون له الحمل) [1] و احتمال دومي گر چه بعيد نيست ولي اگر بدانمعني بگيريم احتمال آقاي غفاري اقرب است چون خمل مصدرش خمول استنه خمل. و بنظر مترجم مناسبتر آنست که روايت بدون قول بتصحيف اين چنين معنا شود: که اينکار بزودي بکسي خواهد رسيد که توانائي حمل آن را دارد و مقصود حضرت رضانه تنها امر امامت باشد بلکه باز عامت و قيام بامر امت و رتق و فتق امور و با توجه باينکه حضرت رضا زير بار خلافت ظاهري نرفت و بواسطه نبودن شرايط مساعد شايد در خود توانائي آن را نديد، و لذا از پذيرفتن آن امتناع فرمود گوئي ميخواهند بفرمايند که بار امامت وزعامت بزودي بکسي خواهد رسيد که توانائي آن را دارد که اوضاع را مساعد کند و مخالفين را درهم بکوبد و زمين را پر از عدل و داد کند]. اي گروه شيعه [2] خداوند شما را رحمت کند بنگريد بانچه ازامامان راستگو عليهم السلام در باره سن حضرت قائم عليه السلام رسيده است و فرموده اند که هنگام رسيدن امر امامت بانحضرت از همه امامان کم سالتر خواهد بود و بهيچ يک
[ صفحه 383]
از امامان پيش از او در اين سن امامت نرسيده است و باينکه فرموده اند از همه ما گمنامتر خواهد بود که گمنام بودنش اشاره بانست که شخص او غايب ميشود و از نظرها پنهان ميگردد. پس وقتي پيش از آنکه آنحضرت پا بعرصه وجود بگذارد روايات متواتر و متصل مانند اينگونه امور را خبر داده و اين پيش آمدها را پيش بيني نموده و در خارج هم اين چنين محقق شده لازم است که شک ها از کسيکه خداوند دل او را باز کرده و نوراني و هدايتش فرموده و ديده بصيرت او را روشن نموده زائل گردد. و سپاس خدائيرا که هر يک از بندگانش را که بخواهد برحمتش مخصوص ميگرداند و آنان را بامر خود و اولياء اش تسليم ميسازد و بحقيقت هر آنچه فرموده يقين دارشان ميکند تا بحقانيت همه گفتارهاي امامان عليهم السلام بدون هيچ شک و ترديدي اطمينان خاطر داشته باشند که خداوند عز و جل مقام حجت هاي خود (ع) را بالا برده و مقام ديگران را پائين آورده است تا غير آنان باشند و پاداش تسليم شدن بگفته هاي آنان و بازگشت بسوي ايشان را هدايت و ثواب قرار داده و بر شک و ترديد در گفته آنان کوري و شکنجه دردناک قرار داده است و ما از او مسئلت داريم که بر آنچه منت گذاشته پاداش نيکعطا فرمايد و آنچه را که مرحمت فرموده بيشترش کند و در آنچه بسوي آن رهبري فرموده بصيرت نيکو بخشد که ما بواسطه او و براي او هستيم.
پاورقي
[1] براي توجه و استفاده ي بيشتر خواننده، عبارت روايت نقل شد.
[2] در بعضي از نسخه ها (اي گروه مؤمنين) است.