وضع سپاهيان و سواران آن حضرت
43- حديث کرد ما را علي بن احمد از عبيد الله بن موسي علوي و او از علي بن حسن واو از علي بن حسان واو از عبد الرحمن بن کثير واو از): ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام که آنحضرت در معناي آيه شريفه اتي امر الله فلا تستعجلوه فرمان خدا فرا ميرسد شتابزدگي آنرا نداشته باشيد. فرمود:
[ صفحه 285]
آن امر ما است که خداوند دستور فرموده است که شتاب در آن نشود تا آنگاه که خداوندش با سپاهيان سه گانه تاييد فرمايد با فرشتگان، با مومنان و با رعب، و خروج آنحضرت مانند خروج رسول الله خواهد بود آنجا که خدا فرمايد: کما اخرجک ربک من بيتک بالحق و ان فريقا من المومنين لکارهون چنانکه خداوند ترا از خانه ات بحق (و براي اعلاء دين حق) بيرون آورد گر چه گروهي از مومنان آن را خوش نداشتند [1] (الانفال: 5).
44- حديث کرد ما را ابو سليمان احمد بن هوذه او گفت: حديث کرد ما را ابراهيم بن اسحاق نهاوندي او گفت: حديث کرد ما را عبد الله بن حماد انصاري از علي بن ابي حمزه که گفت: ابو عبد الله (امام صادق) عليه السلام فرمود: هنگاميکه حضرت قائم قيام ميکند فرشتگان روز بدر فرود ميايند و آنان پنجهزاراند يک سوم بر اسبهاي سپيد که با سياهي آميخته اند و يک سوم بر اسبهاي سياه و سپيد و يک سوم بر اسبهاي (حو) سوارند، عرض کردم حو چيست؟ فرمود: سرخ.
45- و بهمين سند از عبد الله بن حماد واو ازابي حمزه و او از): ابي عبد الله قائم قيام ميکند شمشيرهاي مخصوص جنگ فرود ميايد که بر هر شمشير نام مردي معين و نام پدرش نوشته شده است. اي کسانيکه خداوند بشما بينايي و خرد داد و تميز و مغز انديشمند عطا فرموده است نيکو بينديشيد در اين رواياتي که در صفت قائم رسيده است که او براي خدا و بحق قيام ميکند، ورواياتي که در روش آنحضرت و در ويژه گيهائي که خداوند باو عطا فرموده از برتري اش و تاييدش بفرشتگان و تعهداتي که خود
[ صفحه 286]
آنحضرت نسبت بخود دارد از درشتي جامه و ناگواري غذا و برنج انداختن جان و تن خود در اطاعت خداي تبارک و تعالي و جهاد در راه او و نابود ساختن ستم [2] و تعدي و طغيان و گسترش دادن انصاف و داد و احسان و در وصف کساني که بهمراه او خواهند بود از ياراني که روايات شماره آنان را معين کرده که سيصد و سيزده مرد خواهند بود و آنان فرمانروايان روي زمين و نمايندگان آنحضرت در زمين خواهند بود و خاور و باختر بدست آنان گشوده شود با فرشتگاني که خداوند بياري ميفرستد و به بينيد که اين چه مقام بزرگي و مرتبه شريفي است که خداوند آنحضرت را مخصوص بان فرموده و هيچيک از امامان پيشين را چنين عطائي نفرموده است. و تمام شدن و کامل گشتن دينش را و پيروزي آنرا بر همه اديان و نابودي مشرکان و عملي شدن وعده ايکه خداوند به پيغمبرش داده که او را بر همه اديان پيروز خواهد کرد همه اينها بدست او انجام خواهد گرفت تا آنجا که امام صادق عليه السلام در باره او و خودش فرمود آنچهرا که روايت کرده است:
46- علي بن احمد بندنيجي از عبيد الله بن موسي علوي و او از حسن بن معاويه [3] و او از حسن بن محبود واو از خلاد صفار [4] که گفت:
[ صفحه 287]
ابو عبد الله (امام صادق) عليه السلام سئوال شد: آيا حضرت قائم متولد شده است؟ فرمود: نه و اگر من باو ميرسيدم همه عمر بخدمت ميايستادم. حال بيانديشيد در آنچه اين باطل گويان ادعا ميکنند و اين گروه دور از دين و بدعت گذار بان افتخار ميکنند و کسي را که صفتش اين چنين است و حال و مقامش در نزد خداي عز و جل آنچنان است بر صاحب خودشان تطبيق ميکنند [5] و کسيکه چنين ادعائي برا او ميکنند چهار صد هزار سوره دارد و در خانه اش چهار هزار خدمتگذار رومي و صقالبي دارد [6] به بينيد آيا شنيده ايد و يا روايتي ديده و يا از پيغمبر و ائمه طاهرين بشما رسيده است که قائم بحق رااينگونه که اينان توصيف ميکنند توصيف کرده باشند؟ و گفته باشند که آنضرت ظهور ميکند و پس از ظهورش اينهمه ساليان دراز قيامش بطول ميانجامد و در طول اينمدت ابو يزيد اموي [7] با او بجنگ بر ميخيزد و گاهي بر او پيروز ميشود و او را شکست ميدهد و گاهي او بر ابو يزيد پيروز
[ صفحه 288]
ميشود و پس از ظهورش و نيرومند شدنش و گسترش فرمانروائيش در مغرب باز دنيا بهمان حالت که بود باقي ميماند؟ اگر عقلهاي شما تحت تاثير ديگران قرار نگرفته باشد و نيروي تميز شما از هواي نفس صاف باشد خواهيد فهميد که خداوند آنرا که حالش چنين است از آن مقام دور ساخته است که او قائم لله بحق باشد و يار و ياور دينش باشد و خليفه او در روي زمين و تازه کننده شريعت پيغمبرش گردد، پناه ميبريم بخدا از کوري و لالي و حيرت و کري، اين گونه صفات صفاتي است که با اوصاف خليفه خداي رحمن مباينت دارد خليفه اي که بايد بر همه اديان پيروز گردد وبر انس و جن غلبه کند و بدانش و بيان و نگهداري علوم قرآن و فرقان و شناخت تنزيل و تاويل و محکم و متشابه وخاص و عام و ظاهر و باطن و ديگر معاني قرآن و تفسير هاي آن و تصرفات در آن و ريزه کاري هاي دانش هاي قرآن و مشکلات رازهاي آن ونامهاي بزرگ خدا که در آن است اختصاص يابد و کسيکه جعفر بن محمد الصادق (ع) در باره او ميفرمايد: من اگر باو برسم همه عمر خدمتش را خواهم کرد. و سپاس خدايرا که پروردگار جهانيان است و سزاوار است که همه ستايش و سپاس بينهايت بر او شود که جمال ولايت و نور هدايت را بر ما ارزاني داته و از او خواستارم که منت هايش را بفضل و کرمش بر ما زيداه گرداند.
پاورقي
[1] اين روايت در باب مأموريت شيعه به صبر و خودداري به شماره ي 9 گفته شد بدون آيه که در آخر روايت است.
[2] در بعضي از نسخه ها به جاي (محو الظلم) جمله ي (غسل الظلم) است يعني شستشوي ستم.
[3] در بعضي از نسخه ها (حسن بن يعقوب است) و ظاهرا غلط است و شايد صحيح تر حسن بن محمد بن سماعة باشد که گاهي از او به حسن بن سماعة تعبير مي شود و از ابن محبوب فراوان روايت دارد.
[4] نسخه ها مختلف است بعضي خلاد بن قصار و بعضي خلاد بن قصاب و بعضي خلاد ابن مصار نوشته اند و همگي غلط است و در باب روايات راجع به سفياني به شماره ي 7 (خلاد صائغ) خواهد آمد که در رجال عنواني از او نشده است.
و اما خلاد بن صفار همان ابن عيسي صفار است چنانچه در الجامع است و از خلاصه برمي آيد که او همان خلاد صفاري است که ابن عقده از عبدالله بن ابراهيم بن قتيبه و او از ابن نمير نقل مي کند که او ثقة ثقة است ولي ابن حجر آن دو را در تحت دو عنوان نقل کرده و ترجمه شان را نيز به اختلاف آورده است.
[5] مقصود: (محمد بن عبيدالله مهدي) است که قائم به امر الله و دومين خليفه ي فاطميين است او از فرزندان اسماعيل بن جعفر بن محمد عليهماالسلام است که به سال 278 متولد و به سال 334 وفات کرد و ممکن است مقصود: فرزندش المنصور بالله باشد که به سال 302 متولد و به سال 341 وفات کرد و سومين خليفه ي فاطميين بود.
[6] صقالبه طايفه اي هستند سرخ پوست که در بلاد خزر در بلنديهاي کوههاي روم ساکنند.
[7] او مخلد بن کيداد ابويزيد است که در روزگار القائم بامر الله خروج کرد و او را در پايتخت المهدية محاصره کرد و جنگهاي فراوان ميان آنان شد که گاهي غالب و گاهي مغلوب شد و بعضي ها نيز دجالش ناميده اند و داستان درازي دارد به تواريخ حوادث سال 330 تا 344 مراجعه شود.