آنچه از دستور درباره تحمل مشقات در زمان غيبت و انتظار فرج رس
رواياتي که شيعه را دستور ميدهد که بردبار و خود دارباشد و بانتظار فرج باشد و نسبت بامر خداوند و تدبير او شتابزدگي نکند
1- حديث کرد ما را احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده کوفي او گفت: حديث کرد ما را احمد بن يوسف بن يعقوب جعفي ابو الحسن او گفت: حديث کرد ما را اسماعيل بن مهران او گفت: حديث کرد ما را حسن بن علي بن ابي حمزه از پدرش و وهيب بن حفص و آنان از ابي بصير و او از): ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام که فرمود: پدرم مرا فرمود بناچار در آذربايجان آتشي روشن شود که هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد و چون چنين شود
[ صفحه 228]
خانه نشين باشيد و تا ما در خانه نشسته ايم شما نيز بنشينيد و چون متحرک ما حرکت کرد بسوي او روانه شويد هر جند با دست و سر زانو باشد، بخدا قسم گوئي مي بينمش که در ميان رکن و مقام از مردم بکتاب نوي بيعت ميگيرد و بر عرب سنگين خواهد آمد و فرمود واي بر حال ستمگران عرب از شريکه نزديک شده است.
2- حديث کرد ما را احمد بن محمد بن سعيد از بعضي از رجالش و او از علي بن عماريه کناني [1] او گفت: حديث کرد ما را محمد بن سنان از ابي الجارود و و از) ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام، گويد امام باقر را عرض کردم مرا وصيتي بفرمائيد فرمود وصيت ميکنم که تقوي داشته باشي و خانه نشين باشي و در اجتماع اين مردم شرکت نکني و مبادا با افرادي که از خاندان ما خروج ميکنند همگام باشي که آنان نه چيزي دارند و نه بچيزي ميرسند و بدانکه بني اميه را حکومتي است که مردم نميتوانند آن را از دست آنان بگيرند و اهل حق را دولتي است که وقتي فرا رسيد خداوند زمامش را بدست هر کس از ما اهل بيت که بخواهد مي سپارد پس هر کس از شماها که بان دولت رسد با ما در مقام بلند بهشتي خواهد بود واگر پيش از رسيدن بان دولت از دنيا برود خداوند از براي او نيکي خواهد خواست. و بدان که هيچ جمعيتي بمنظور بر طرف کردن ستم و يا عزيز نمودن ديني قيام نميکند مگر آنکه مرگ و گرفتاري دامن گيرشان شود تا آنگاه که جمعيتي قيام کنند که در بدر با رسول خدا بودند که کشتگانشان بخاک سپرده نشود و بخاک افتاده شان برداشته نشود و زخمي هاشان درمان نگردد عرض کردم آنان کيانند؟ فرمود: فرشتگان. [شرح از مجلسي ره (کشتگنشان) يعني کساني را که فرشتگان بکشند دفن نميشوند و زخمهاشان درمان پذير نيست].
3- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث کرد ما را علي حسن تيملي او گفت: حديث کرد ما را حسنن و محمد فرزندان علي بن يوسف از
[ صفحه 229]
پدرشان واو از احمد بن علي حلبي و او از صالح بن ابي الاسود واو از ابي الجارود که گفت: شنيدم ابا جعفر (امام باقر) عليه السلام فرمود: از ما اهل بيت کس نيست که بمنظور بر طرف کردن ستم و يا دعوت به حق قيام کند مگر آنکه.... ماننند خبر پي.
4- حديث کرد ما را محمد بن همام و محمد بن الحسن بن محمد بن جمهور اينان از حسن بن محمد بن جمهور و او از پدرش و او از سماعه بن مهران و او از ابي الجارود و او از قاسم بن وليد همداني و او از حارث اعور همداني که گفت:
امير المومنين عليه السلام بر فراز منبر فرمود: هنگاميکه خاطب هلاک شود، و صاحب زمان رو گردان شود، و دلهائي باقي بماند که زير و رو گردد پاره اي از آنها دلهائي باشند پر خير و پر برکت و پاره اي ديگر بي خير و برکت، آرزومندان هلاک شوند و پراکنده شوندگان پراکنده شوند و مومنين باقي بمانند و چه اندک، سيصد واندي خواهند بود و گروهي بهمراه آنان خواهند جنگيد که بهمراه رسول خدا (ص) بروز بدر جنگيدند نه کشته شوند و نه بميرند.
امير المومنين عليه السلام که فرموده است: (صاحب عصر) مقصودش صاحب همين زمان است که بتدبير الهي که واقع شده است از ديده هاي اينمردم نهان است سپس فرمود: دلهائي باقي ميماند که بعضي (مخصب: پر برکت) و بعضي (مجدب: بي خير و برکت) اند ايندلها دلهاي شيعيان است که در اين غيبت و حيرت زير و رو ميشوند پاره اي از آنها بر حق ثابت ميماند که مخصب است و بعضي از حق بگمراهي و سخن هاي باطل ميگرايد: مجدب است.
سپس فرمود آنان که آرزو دارند هلاک ميشوند و در مقام نکوهش آنان است آنان کساني هستند که درامر الهي شتابزدگي ميکنند و در مقام تسليم نيستند و زمان غيبت بنظرشان طولاني ميايد و پيش از آنکه فرجي به بيننند ميميرند. آنگاه خداوند از اهل صبر و تسليم افراديرا که ميخواهد نگهداري کند نگاه ميدارد تا آنکه بمرتبه لايق خودش برساند و آنان افرادي هستند که براستي ايمان دارند و در ايمانشان اخلاص ميورزند وافراد اندکي ميباشند که آنحضرت شماره شان را سيصد و يا بيشتر
[ صفحه 230]
فرموده اند افراديکه بواسطه نيروي ايمانشان و درستي يقينشان خداوند اهليت بانان عطا فرموده است تا وليش را ياري کنند وبا دشمنش بستيزند. و آنان همچنانکه در روايت آمده است پس از آنکه حضرتش در کاخ حکومت جاي گرفت و پايان جنگ اعلام شد از طرف آنحضرت نمايندگان و فرمانداران روي زمين خواهند بود پس امير المومنين عليه السلام فرمود جمعي با آنان جهاد ميکنند که با رسول خدا روز بدر جهاد کردند که نه کشته ميشوند و نه ميميرند. مقصود حضرت آنست که خداوند اين سيصد و چند نفر ياران خالص حضرت قائم را بوسيله فرشتگان روز بدر ياري ميفرمايد و آنان جزء نيروي جنگي آنحضرت خواهند بود. خداوند ما را از کساني قرار دهد که اهليت ياري دينش را در رکاب وليش بو عطا فرموده باشد و در اين باره آنچنانکه او را سزاست با ما رفتار فرمايد.
5- خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث کرد ما را حميد ابن زياد کوفي او گفت: حديث کرد ما را علي بن صباح بن ضحاک از جعفر بن محمد ابن سماعه و او از سيف تمار و او از ابي مرهف که گفت: ابو عبد الله (امام صادق) عليه اسلام فرمود: محاضير: (اسب هاي تندرو) هلاک شدند، گفتم: محاضير چيست؟ فرمود کسانيکه شتابزدگي ميکنند و مقربين نجات يافتند و قلعه بر فراز پايه هاي همچون ميخ خود ثابت و پا بر جا است کنج خانه هاي خود را از دست مدهيد که غبار فتنه بر زيان کسي است که فتنه را برانگيزاند (بمثال فارسي دودش بچشم خودش ميرود) و آنان در باره شما توطئه ايرا اراده نميکنند مگر آنکه خداوند مشغوليتي بر ايشان پيش مياورد بجز آنکس که خود متعرض آنان شود. [شرح از مجلسي: مقربين (بکسر راء) کساني هستند که ميگويند فرج نزديک است و اميد نزديک بودن آن را دارند و يا آنکه دعا براي نزديکي فرج ميکنند و يا آنکه مقربين را بفتح را بخوانيم يعني کسانيکه صبر کردند و بواسطه صبر مقرب درگاه الهي شدند. پايان نقل از مجلسي ره و در بعضي از نسخه ها بجاي مقربون
[ صفحه 231]
کلمه (مقرون) است يعني کسانيکه اقرار بوجود آنحضرت دارند و نيز در بعضي از نسخه ها بجاي الامن تعرض لهم جمله (لامر يعرض لهم) است يعني بواسطه پيش آمدي که از براي آنان ميشود خداوند آنان را از شما مشغول ميسازد].
6- حديث کرد ما را احمد بن محمد بن سعيد او گفت: حديث کرد مرا يحيي بن زکريا ابن شيبان او گفت: حديث کرد ما را يوسف بن کليب مسعودي او گفت: حديث کرد ما را حکم بن سليمان از محمد بن کثير و او از ابي بکر حضرمي که گفت: من و ابان بخدمت ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام رسيديم و اين بهنگامي بود که پرچم هاي سياه در خراسان ظاهر شده بود عرض کرديم نظر شما چيست؟ فرمود: در خانه خودتان بنشينيد هر وقت ديديد که ما بگرد مرد گرد آمديم آنوقت با اسلحه بياري ما قيام کنيد.
7- و حديث کرد ما را محمد بن همام او گفت: حديث کرد ما را جعفر بن محمد بن مالک فزاري او گفت: حديث کرد مرا محمد بن احمد از علي بن اسباط و او از بعضي از اصحابش و او از): ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام که آنحضرت فرمود: زبانهاي خود را نگهداريد و در خانه هاي خود بنشينيد باشد که هرگز کاري دامنگير خصوص شما نشود بلکه همگاني باشد و همواره (زيديه) سپر بلاي شما خواهند بود. [شرح: در بعضي از نسخه ها چنين است و يصيب الغلمه و لا تزال وقاء لکم که بجاي کلمه (العامه) کلمه (الغلمه) است بدون کلمه زيديه. بنابراين معناي جمله چنين خواهد شد که گرفتاري دامگير جوانان خواهد شد و آنان سپر بلاي شما خواهند گرديد].
8- و حديث کرد ما را علي بن احمد او گفت: حديث کرد ما را عبد الله بن
[ صفحه 232]
موسي علوي از محمد بن موسي و اواز احمد بن ابي احمد [2] و او از محمد بن علي و او از علي بن حسان و او از عبد ارحمن بن کثير که گفت: روزي در محضر ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام بودم و مهزم اسدي نيز افتخار حضور داشت عرض کردم خدا مرا فداي شما گرداند اينکار [که شما بانتظارش هستيد] کي خواهد شد؟ که [بر ما] بدرازا کشيد. فرمود: [اي مهزم] آرزومندان دروغ گفتند و شتابکنندگان هلاک شدند و تسليم شدگان نجات يافتند و بسوي ما باز خواهند گشت.
9- علي بن احمد از عبد الله بن موسي علوي نقل ميکند که گفت: حديث کرد ما را علي بن حسن از علي بن حسان و او از عبد الرحمن بن کثير و او از): ابي عبد الله (امام صادق) عليه السلام که آنحضرت در تفسير آيه شريفه اتي امر الله فلا تستعجلوه : امر خدا فرا رسيد در شتابش نباشيد، فرمود: امر خدا همان امر ما است که خداي عز و جل امر فرموده است که در آن باره شتاب نشود تا آنکه خداوند او را بسه لشگر ياري فرمايد: فرشتگان و مومنين و رعب و خروج آنحضرت عليه السلام مانند خروج رسول الله است آنجا که خداوند ميفرمايد: همجنانکه پروردگارت تو را از خانه ات بحق و راستي بيرون آورد.
10- خبر داد ما را محمد بن همام و محمد بن حسن بن محمد بن جمهور اينان از حسن بن محمد بن جمهور و او از پدرش و او از سماعه بن مهران و او از صالح بن ميثم و يحيي بن سابق [3] و آنان از: ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام که فرمود: کسانيکه همچون محاضيراند هلاک شدند و مقربان نجات يافتند و پناهگاه بر پايه هاي محکم خود استوار است همانا که پس از اندوه گشايش عجيبي خواهد شد. [بشرج مجلسي (ره) در روايت 5 مراجعه شود].
11- و حديث کرد ما را امد بن محمد بن سعيد ابن عقده او گفت: حديث کرد ما را احمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي او گفت: حديث کرد ما را اسماعيل بن مهران او گفت: حديث کرد ما را حسن بن علي بن ابي حمزه از حکم بن ايمن واو از ضريس کناسي و او از ابي خالد کابلي که گفت: علي بن الحسين عليه السلام فرموده: دوست ميداشتم که در گفتار آزاد بودم و با مردم سه کلمه حرف ميزدم و سپس خدا در باره من هر چه ميخواست ميکرد ولي عهدي است با خدا بسته ايم که صبر کنيم آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: و لتعلمن نباه بعد حين (خبرش را پس از گذشت زماني خواهيد دانست) و سپس اين آيه را نيز تلاوت فرمود: و لتسمعن من الذين اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذين اشرکوا اذي کثيرا و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور (و حتما بر شما از زخم زبان آنان که پيش از شما کتاب آسماني بر آنان نازل شد و از آنان که شرک ورزيدند آزار فروان خواهد رسيد و اگر صبر کنيد و پرهيزگار باشيد سبب نيروو قوت اراده در کارها است).
12- علي بن احمد گفت: حديث کرد ما را عبيد الله بن موس علوي از علي ابن ابراهيم بن هاشم و او از علي بن اسماعيل و او از حماد بن عيسي و او از ابراهيم ابن عمر يماني و او از ابي الطفيل و او از): ابي جعفر محمد بن علي و آنحضرت از پدرش علي بن الحسين عليهم السلام نق ميفرمايد که ابن عباس کس بنزد آنحضرت فرستاد و معناي اين آيه را پرسيد يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا (اي اهل ايمان در کار دين پايدار باشيد و يکديگر را بپايداري سفارش کنيد و مراقب باشيد)- علي بن الحسين عليهما السلام خشمناک شد وپرسش کننده را فرمود: دوست ميداشتم آنکسيکه تو را اين ماموريت داده خودش رو يا روي از من ميپرسيد.
[ صفحه 234]
سپس فرمود: اين آيه در باره پدر من و درباره ما نازل شده است و هنوز وقت آن مراقبت و مرزباني که مامور آن هستيم نرسيده است و در آينده نزديک ذريه اي از نسل ما که وظيفه آن را بعهده خواهند داشت بوجود خواهد آمد. سپس فرمود: هان که در صلب او- يعني ابن عباس- امانتي نهاده شده است که براي آتش دوزخ آفريده شده اند، و بزودي گروههائي را از دين دسته دسته بيرون خواند نمود و روي زمين با خونهاي جوجه گاني از جوجه گان آل محمد (ص) رنگين خواهد شد جوجه گاني که زودرس و نا بهنگام قيام خواهند کرد و بخواسته خودشان نخواهند رسيد ولي افراد با ايمان مراقب بوده و صبر نموده و يکديگر را بصبر سفارش کنند تا خداوند حکم فرمايد و او است بهترين حاکمان.
13- حديث کرد ما را علي بن احمد از عبيد الله بن موسي و او از هارون بن مسلم و و از قاسم بن عروه و او از بريد بن معاويه عجلي و او از): ابي جعفر محمد بن علي (امام باقر) عليه السلام که آنحضرت در معناي آيه شريفه اصبروا و صابروا و رابطوا فرمود: صبر کنيد بر اداي واجبات و پايداري کنيد با دشمنان و مراقب امامتان [که بانتظارش هستيد] باشيد.
14- حديث کرد ما را محمد بن همام او گفت: حديث کرد ما را چعفر بن محمد بن مالک او گفت: حديث کرد مرا احمد بن علي جعفي از محمد بن مثني حضرمي و او از پدرش و او او عثمان بن زيد [4] و او از جابر و او از): ابي جعفر محمد بن علي (امام باقر) عليه السلام که آنحضرت فرمود: خروج قائم ما اهل بيت مانند خروج رسول الله (ص) است و کسيکه از ما اهل بيت پيش از قيام قائم خروج کند مانند جوجه اي است که به پرد و از آشيانه خود بيرون افتد و دست خوش بازيچه کودکان شود.
15- حديث کرد ما را علي بن احمد از عيد الله بن موسي و او از احمد بن
[ صفحه 235]
الحسين [5] و او از علي بن عقبه و او از موسي بن اکيل نميري و و از علاء بن سيابه و او از): ابي عبد الله جعفر بن محمد (امام صادق) عليهما السلام که آنحضرت فرمود: هر کس از شما که بانتظار اين امر بميرد مانند کسي است ه در خيمه ويژه امام قائم باشد.
16- حديث کرد ما را احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده او گفت: حديث کرد ما را احمد بن يوسف بن يعقوب جعفي ابو الحسن او گفت: حديث کرد ما را اسماعيل بن مهران او گفت: حديث کرد ما را حسن بن علي بن ابي حمزه از پدرش و وهيب بن حفص و آنان از ابي بصير و او از): ابي عبد الله امام صادق عليه السلام که آنحضرت روزي فرمود: آيا شما را خبر ندهم از چيزي که خداوند هيچ عملي را از بندگان بدون آن نمي پذيرد؟ عرض کردم چرا بفرمائيد. فرمود: گواهي دادن بر اينکه معبودي بجز الله نيست، و اينکه محمد صلي الله عليه و آله بنده او و فرستاده او است، و اقرار نمودن بهر آنچه خداوند بان امر فرموده است، و دوستي از براي ما، و بيزاري از دشمنان ما- يعني ما امامان بخصوص- و تسليم شدن بانان و پرهيز و کوشش و اطمينان داشتن، و چشم براه قائم بودن، سپس فرمود: هر کس که از بودن اش در شمار ياران امام قائم شادمان است بايد بانتظار باشد و با همين حال انتظار به پرهيز و اخلاق نيکو رفتار کند پس اگر اجلش فرا رسيد و امام قائم پس از مرگ او قيام کرد پاداش او همانند پاداش کسي است که امام قائم را درک کرده باشد پس کوشا باشيد و بانتظار بنشينيد گوارا باد بر شما اي گروهي که مشمول رحمت خدائيد.
[ صفحه 236]
17- علي بن احمد نقل ميکند از عبيد الله بن موسي علوي و او از محمد ابن الحسين و او از محمد بن سنان و او از عمار بن مروان و او از منخل بن جميل و او از جابر بن يزيد و او از). ابي جعفر امام باقر عليه السلام که فرمود: تا آسمان و زمين ساکن است شما نيز ساکن باشيد- يعني بر کسي خروج نکنيد زيرا کار شمانه کاري است که به پنهاني انجام گيرد بلکه آن نشانه اي است از ناحي خداي عز و جل و از ناحيه مردم نيست، ها که آن از آفتاب روشن تر است و بر هيچ نيکوکار و بد کاري پنهان نخواهد ماند آيا صبح را ميشناسيد؟ اين کار شما همانند صبحگاه است که پنهان ماندن در آن نخواهد بود. خدا شما را رحمت کند که به بينيد باين گونه از ادب کردن که امامان (ع) فرموده اند و بنگريد بدستورشان و رسم خودشان در صبر و خود داري وانتظار فرج و اينکه فرموده اند تندروها و شتابزدگان هلاک خواهند شد و آرزو کنندگان دروغ ميگويند و تسليم شدگان را به نجات توصيف کرده اند و صابران و ثابت قدمان را ستوده اند و نن را در ثابت بودن بقلعه اي که بر پايه هاي خود استوار است تشبيه نموده اند پس ادب رااز ادب آموزي آنان فرا گيريد، خدا شما را رحمت کند و اوامرشان را امتثال کنيد و بفرمانهايشان تسليم شويد و از رويه آنان مگذريد و از کساني نباشيد که هواي نفس و شتابزدگي آنان را هلاک کرد و حرص آنان را از راه يابي و راه روشن باز گردانيد. خداوند ما و شما را به منت و احسانش بر آن موفق بدارد که از فتنه بسلامت باشيم و ما شما را بر جاده نيک بيني ثابتقدم بدارد و ما و شما را به پيمودن راه راستي که برضايش ميانجامد و نتيجه اش جايگزين شدن در بهشت اش با برگزيدگان و خالصان اشت ميباشد وا دارد.
[ صفحه 237]
پاورقي
[1] اينجا چنين است و شايد او همان بکري باشد که در الجامع عنوان شده است.
[2] او شايد احمد بن ابي احمد وراق جرجاني باشد که خواهد آمد.
[3] در بعضي از نسخه ها چنين است (صالح بن نبط و بکر بن مثني).
[4] عثمان بن زيد بن عدي جهني از اصحاب امام صادق عليه السلام است.
[5] ظاهرا او احمد بن الحسين بن سعيد بن عثمان ابو عبدالله قرشي است، و در بعضي از نسخه ها احمد بن الحسن است که گوئي احمد بن الحسن بن علي بن فضال باشد.