بازگشت

حکايت 013


سيد معظم مذکور طاب ثراه در کتاب فرج الهموم في معرفه نهج الحلال و الحرام و الحرام من النجوم فرموده به تحقيق که درک کردم در زمان خود جماعتي را که ذکر



[ صفحه 450]



مي کردند که ايشان مشاهده نمودند مهدي را صلوات الله عليه و در ميان ايشان بود کساني که حامل شده بودند از جانب آن حضرت رقعه ها و عريضه ها را که عرض شده بود بر آن جناب و از اين جمله است خبري که صدق آن را دانستم و آن چنان است که خبر داد مرا کسي که اذن نداده است که نام او را ببرم پس ذکر نمود که او ازخداي تعالي مسالت کرده بود که بر او تفضل نمايد به ماهده نمودن حضرت مهدي سلام الله عليه را پس در خواب ديد که او مشاهده خواهد نمود آن جناب را در وقتي که او را اشاره نمودند به آن وقت گفت چون آن وقت رسيد او در مشهد مطهر مولاي ما موسي بن جعفر عليهما السلام بود پس شنيد آوازي را که شناخته بود آن را پيش از آن وقت و اومشغول بود به زيارت مولاي ما حضرت جواد عليه السلام پس سائل مذکور خود را نگاه داشت از مزاحمت کردن آن جناب و داخل شد در حرم منور و ايستاد در نزد پاهاي ضريح مقدس مولاي ما حضرت کاظم عليه السلام پس بيرون آمد آن که معتقد بود که اوست مهدي صلوات الله عليه و با او بود رفيقي و اين شخص مشاهده نمود آن جناب را و تکلم نکرد با او به جهت وجوب تاديب در حضور مقدس آن جناب.