معجزه 30
نيز از ابوجعفر روايت کرده که از براي من مولودي شد و بان حضرت نوشتم و اذن خواستم که او را در روز هفت يا هشت تطهير نمايم يعني سر او را بتراشم و او را ختنه نمايم جواب بيرون آمد که او بميرد و عرض ديگري و ديگري عطا شود اول را احمد نام کني و دوم را
[ صفحه 140]
جعفر و چنان واقع گرديد پس زني را در پنهان تزويج نموده و دخول کردم و دختري زائيد مغموم شده شکايت کردم جواب آمد که چهار سال زياده نماند و چنين شد پس بيرون آمد که خدا مدارا مينمايد و شما عجله داريد. مولف گويد معجزاتي که بدست سفراء جاري شده بسيار است و ما باين عدد اقتصار کرديم زيرا کسي که ملازمان او مصدر بعض اين امور شدند انکار امامت او کار مردمان دل کور باشد فمن لم يجعل الله له نورا من نور و العاقل يکفيه الاشاره و الي الله تصير الامور.