معجزه 23
راوندي از احمد بن ابي روح روايت کرده که گفت بسوي بغداد بيرون رفتيم و با من مالي بود از ابوالحسن خضر بن محمد که مرا امر کرده بود که آن را برسانم باهلش لکن بابي جعفر محمد بن عبدالله عمري ندهم بلکه بغير او بدهم و امر کرده بود که از براي او خواهش دعا کنم بجهه مرضي که دارد و از حکم و برکه پوشيدن آن جايز است در نماز يا نه سوال منم پس داخل بغداد شده نزد عمري رفتم از گرفتن مال ابا نمود و گفت آن را نزد ابيجعفر محمد بن احمد ببر و باو بده که او مامور است باخذ اين مال و در اين باب بسوي او رقعه بيرون آمد پس من بنزد ابيجعفر رفتم و او از براي من رقعه باين مضمون بيرون آورد بسم الله الرحمن الرحيم سوال کردي بجهه مرضي که در تو ميباشد خداوند تو راعافيت دهد و آفات از تو صرف نمايد و دفع کند از تو بعض آن حرارتي را که در تو باشد و جسم تو را صحيح کند و سوال کردي از کرکي که در آن نماز صحيح است پس سمور و سنجاب و فنک و دلق حرام است بر تو و بر غير تو نماز در آن و حلال است بر تو پوست حيوان حلال گوشت هر گاه غير آن نيابي و اگر لباسي که در آن نماز کني نداري جايز است که در حواصل نماز کني و پوستين گوسفندي که در ارمنيه نصاري آن را بر
صنم ذبح نکرده باشند بلکه برادر ديني تو ذبح کرده جايز است نماز در آن.