بازگشت

معجزه 20


قطب راوندي از مردي اهل از استراباد روايت کرده که بعسکر يعني بسر من راي رفتم و از مال امام عليه السلام سي دينار با من بود که يک دينار آن شامي بود و آنها را در کهنه پيچيده و دم پس بدر خانه رفتم و نشستم ناگاه غلامي از خانه بيرون آمد و گفت آن چيز که با خود آورد بده گفتم چيزي با خود نياورده ام پس داخل شد و بيرون آمد گفت با خود سي دينار آورده و در کهنه سبزي پيچيده و يک دينار از آنها شامي ميباشد چون اين علامت از او شنيدم مال را باو تسليم نمودم.