بازگشت

تمثيل


گويند که کيفيت خلقت شتر را از براي استاد حکماي يونان افلاطون نقل کردند و او را گفتند که در بعض بلاد ربع مسکون حيواني ميباشد که خلقتي عجيب دارد و يکصد من بار بر ميدارد و چون پاهاي بلند دارد و بار آن سنگين باشد و نتوان بار را بر آن بست آنرا ميخوابانند و بار را بر پشت آن ميگذارند پس آن حيوان برميخيزد و در برخواستن ابتدا بنصب دست‌هاي خود مينمايد از جانب سر و دست منتصب ميشود و پاهاي آن با نصف ديگر بر زمين ميماند پس چون کله بزرگ و گردني بلند دارد سر را حرکت داده آنرا با طول گردن لنگر ساير بدن ميکند و برميخيزد حکيم بعد از تامل پرسيد اين حيوان زايد بر اينکه گفته شد از اجزاء حيوانات متعارفه جزء ديگر دارد گفتند ندارد گفت اين خلقت در حکمت ناقص باشد زيرا که حرکت دادن آن کله بزرگ با طول گردن بطوريکه بر نصف بدن بان بزرگي و يکصد من بار زيادتي کند و آنها را بر دارد باعث گسيختن اجزاء بدن از يک ديگر گردد پس بايد بر پشت اين حيوان بحسب خلقت سنامي يعني کوهاني که آن بر آمدگي پشت شتر است باشد تا آنکه پشت آن از اين صدمه مامون باشد گفتند آن حيوان چنانست که حکيم گفت. مولف گويد بعد از آنکه حيواني را بجهه خوف انفصال نظم اجزاء

پشت آن بدون آفريدن کوهان نگذارند و قوه باصره و شامه و لامسه و ذائقه و سامعه را بدون حکومت حس مشترک روا



[ صفحه 15]



ندارند و در جميع جزئيات اجزاء و جوارح انسان بلکه حيوان و جماد و نبات جزئيات دقايق حکمت را معمول دارند بلکه هر نوعي از حيوان مانند مگس عسل و مانند آن رئيس و بزرگي از نوع خود گمارند چگونه در حق انسان که افضل موجودات و غرض اصلي از ايجاد موجودات ميباشد اين حکمت را اهمال دارند تعالي الله عما يقول الملحدون علوا کبيرا بلکه جمعي از حکماء و اهل معرفه عالم امکان را شخص واحد و خلق واحد و موجود واحد ميدانند که مرکب از اعضاء و جوارح رئيسه و غير رئيسه از سر و پا و دست و غير آن باشد و انسان کامل را که عبارت از معصوم است بمنزله قلب آن ميداند و چنانکه قوام وجود انسان و شخص بدون قلب نشود قوام عالم امکان هم بدون امام معصوم نشايد و چنانکه اعضاء و جوارح محکوم حکم قلبند و قلب در همه آنها تصرف دارد، امام هم در همه اجزاء عالم تصرف دارد و چنانکه از قلب افاضه روح حيواني بساير اعضاء ميشود کذلک از امام هم افاضه فيوضات سبحاني باجزاء عالم امکان ميشود و چنانکه از قلب تقسيم غذا بجميع جوارح و اعضاء ميشود کذلک از امام تقسيم ما به قوام الوجود بخلق ميشود و اخبار و آثار و فقرات زيارات ماثوره از ائمه اطهار هم بر اين مطلب دلالت دارد و علامه

مجلسي طاب ثراه در کتاب اعتقادات خود تصريح ميکند باينکه مفاد اخبار اينست که ائمه عليه السلام وسايط فيض هستند و جميع فيوضات از خدا بايشان و از ايشان بخلق ميرسد.