بازگشت

کرامت 05


چيزيست که از سيد جليل آقا سيد صدر الدين شوشتري الاصل نهاوندي المسکن که معروف به مقامات باطنيه و کرامات ظاهريه بوده نقل شده و از جمله آنها کرامتي است که فاضل معاصر تنکابني از خال مفضال خود آقا سيد صادق تنکابني الاصل لنگرودي مسکن نقل ميکند و آن اينست که گفت که زماني مرا مسافرت از عتبات بسوي اصفهان افتاد و چون کرامات و مقامات سيد مذکور را شنيده بودم از راه نهاوند عبور کرده و فايض خدمت ايشان گرديدم شخصي عابد و زاهد و بزرگ ايشان را ديدم رئيس شرعي آن ديار و در نهايت اعتبار و اشتهار و مرجع اخبار و اشرار از سبب عبور من از آن ديار استفسار فرمود عرض کردم که باعث اطلاع و استظهار از



[ صفحه 560]



کرامات سرکار است فرمود مرا کرامتي نيست و باعث بر اشتهار اين از من آنست که مرا از طايفه جن همزادي هست که در شب ولادت من متولد شده و از باب بخت و اتفاق آن همزاد را خداوند پادشاهي و سلطنت بر گروهي و طوايفي از جن داده و او را با من ارادت و اخلاصي حاصل شده لهذا جمعي از جن را دائم الحضور من قرار داده که مرا خدمت و اطاعت مينمايند مثل اينکه گفتم مرا ميگذارند و بر ميدارند و جفت ميکنند و چراغ را روشن ميکنند و آب مياررند و نان مياورند و سفره مياندازند و از گرمسيرات ميوه جات در غير فصل اين بلاد حاضر ميکنند و از بلاد بعيده نقل اخبار مينمايند و از حيات و ممات و چگونگي حالات غايبين و مسافرين اخبار ميکنند و چون مردم ايشان را نمي بينند اينها را از کرامات من ميدانند. مولف گويد که اگر سيد مذکور نفي کرامت در اين باب باين سبب از خود فرموده لکن مخفي نماند که اين از باب فروتني و تاسي بوده زيرا که اين مقام بنفسه که شخص مخدوم و مطاع طايفه جن واقع گردد مقاميست بلند که مسبب از رياضات و طاعات و مجاهدات شرعيه ميشود و مستفاد از جمله اخبار آنست که اين مقام بعض از مقامات ائمه طاهرين عليهم السلام بوده که از طائفه جن خدام داشته که ببعض

کارهاي خود که از نوع بشر بر نميايد مانند سفارت بمسافات بعيده در ازمنه قريبه مي گماشته اند. چنانکه راوي ميگويد که با جابر از خدمت حضرت باقر عليه السلام مرخص شديم و از مدينه بسوي کوفه رفتيم در روز دوم و سوم خروج در منزل خود بوديم که شخصي رسيد و رقعه بجابر داد که هنوز مهر آن خشک نشده بود چون جابر گشود آن رقعه از مولاي ما حضرت باقر عليه السلام بود از آن شخص پرسيد که چه وقت از خدمت مولايم مرخص شدي گفت الان پس از آن از نظر غايب گرديد و نظاير اين بسيار است بلکه در بعض اخبار خود فرموده اند که ما را از طايفه جن خدامي است که ببعض کارهاي خود ميداريم و اين نوع اطاعت که سبب آن بندگي است غير از استخدام است که سبب آن عمل تسخير است زيرا که آن حرام و نقص و اين عين کمال است.