نص حضرت خضر بر امامت آن بزرگوار
شيخ جليل ثقهالاسلام روايت کرده بسند خود از ابيهاشم داود بن القاسم الجعفري از حضرت جواد عليه السلام فرمود داخل شد اميرالمومنين عليهالسلام مسجدالحرام را و با او بود حضرت حسين عليه السلام و تکيه کرده بود بر دست سلمان ناگاه رو آورد بان حضرت مردي با هيئت و لباسي نيکو پس سلام کرد بر اميرالمومنين عليهالسلام و نشست و گفت يا اميرالمومنين از تو سه مسئله ميپرسم اگر جواب دادي ميدانم که مردم بر تو ظلم کردند و در دنيا و آخرت خود مامون نيستند و الا ميدانم که ترا بر ايشان زيادتي نبوده و با آنها مساوي باشي آن حضرت فرمود هر چه خواهي سوال کن آن مرد گفت مرا خبر بده که مرد چون بخواب رود روح و مرد چگونه ميشود که بياد مياورد و نسيان مينمايد و بچه سبب اولاد باعمام و اخوال او شبيه ميشود پس آن حضرت بفرزند خود حسن عليهالسلام رو گردانيد و فرمود که يا ابامحمد جواب او را بگو پس آن فرزند رسول مختار جواب آن مرد را بگفت آن مرد چون آن بديد گفت شهادت ميدهم که غير از خدا خدائي نيست و هميشه بان شهادت داده ام و شهادت ميدهم که محمد ص رسول خدا است و هميشه بان شهادت داده ام و شهادت ميدهم که توئي وصي رسول خدا و قائم بحجت او و هميشه شهادت بان دادهام و اشاره باميرالمومنين عليه السلام
[ صفحه 21]
نمود و شهادت ميدهم که تو وصي و قائم بحجت پدرت هستي و هميشه بان شهادت دادهام و اشاره بحسين عليه السلام کرد و شهادت ميدهم که حسين بن علي عليه السلام وصي برادر خود و قائم بامر اوست بعد از او و شهادت ميدهم بر علي بن الحسين عليه السلام که اوست قائم بامر حسين بعد از او و شهادت ميدهم بر محمد بن علي که اوست قائم بامر علي بن الحسين بعد از او و شهادت ميدهم بر جعفر بن محمد (ع) اينکه اوست قائم بامر محمد بعد از او و شهادت ميدهم بر موسي اينکه اوست قائم بامر جعفر بن محمد و شهادت ميدهم بر علي بن موسي که اوست قائم بامر موسي بن جعفر و شهادت ميدهم بر محمد بن علي اينکه اوست قائم بامر علي بن موسي و شهادت ميدهم بر علي بن محمد اينکه اوست قائم بامر محمد بن علي و شهادت ميدهم بر حسن بن علي باينکه اوست قائم بامر علي بن محمد و شهادت ميدهم بر مردي از اولاد حسن که کنيه و نام برده نميشود تا اينکه بامر خود قيام کند و ظاهر شود و زمين را پر از عدل کند چنانکه پر از جور شده و السلام عليکم يا اميرالمومنين و رحمه الله و برکاته پس آن مرد برخواست و روانه شد پس اميرالمومنين عليه السلام فرمود يا ابامحمد برو ببين بکجا ميرود پس حضرت حسن
عليه السلام او را عقب رفته برگرديد و فرمود چون پاي خود در خارج مسجد نهاد ندانستم کجا رفت پس برگرديدم و واقعه را باميرالمومنين عليه السلام عرض کردم فرمود اي فرزند او را شناختي عرض کردم خدا و رسول و اميرالمومنين داناترند فرمود خضر بود.