بازگشت

مولودهايي که راز ولادت آنها مخفي ماند


بعلاوه ما پيشتر ذکر کرديم که چگونگي ولادت امام زمان عليه السلام خارق العاده نبوده، چه امثال آن در اخبار پادشاهان گذشته هم اتفاق افتاده است چنانکه علماي ايران و مورخين، آنها را نقل ميکند. مانند داستان کيخسرو که مادرش حمل و ولادت



[ صفحه 454]



او را از نظر مردم پنهان داشت، مادر کيخسرو دختر پسر افراسياب پادشاه ترکستان بود. جد وي کيکاوس ميخواست او را بقتل رساند، مادر کيخسرو او را پنهان نگاه داشت تا زماني که متولد گرديد. اين داستان در کتب تواريخ مشهور است و طبري [1] هم آنرا نقل کرده است. و مانند داستان حضرت ابراهيم که قرآن مجيد آنرا ذکر فرموده که مادرش او را بطور پنهاني زائيد و در غار پنهان نمود تا بحد بلوغ رسيد. و مانند داستان حضرت موسي (ع) که مادرش از بيم جان وي و از ترس فرعون او را در صندوق نهاد و بدريا انداخت که آن هم مشهور و قرآن مجيد به آن



[ صفحه 455]



گواهي ميدهد. داستان ميلاد حضرت صاحب الزمان عليه السلام هم مانند آنهاست پس چگونه بعضي بدون تعمق ميگويند ولادت آن حضرت امر غير عادي بوده است. با اينکه بسيار اتفاق مي افتد که انسان از کنيز خود صاحب فرزندي ميشود که از ترس زندش مدتي او را مخفي ميدارد و گاهي تا موقع مرگ کسي ملتفت نمي شود و او خود موضوع را آشکار مي سازد افرادي در ميان مردم پيدا ميشوند که فرزندان خود را از ترس کسانشان پنهان مي کنند، نکند بطمع ارث او را بقتل رسانند، چنانکه عادت بر اين جاري است بنابراين سزاوار نيست که اين معني درباره ميلاد امام زمان باهث تعجب شود با اينکه از اين قبيل زياد مشاهده ميکنيم، و بسيار شنيده ايم و ديگر در اينجا از ذکر آن در ميگذريم زيرا امري است که عادتا معلوم است. چه بسيار افرادي مييابيم که سالها بعد از مرگ پدرانشان نسب خود را ثابت و اظهار ميکنند و قبلا هيچکس او را نميشناخت و نيز بسيار ديده ايم که افرادي بوسيله شهودي که پدرانشان پنهان از کسان و از ترس زن خود، شاهد گرفته بود و بعد وصيت کرده بود که بموقع آن را اظهار دارند، نسبشان ثابت گشته است، يا بعد از مرگ آنشخص، شهود گواهي بصحت عقد آنمرد با زني داده و فرزندي از آنها پديد آمده که ممکن است بحکم شرع او را بان زن و مرد نسبت داد.


پاورقي

[1] محمد بن جرير طبري مازندراني از فقهاء و محدثين و مورخين بزرگ اهل تسنن است. در تمام رشته هاي علمي و فنون اسلامي يگانه عصر بود. تاليفات او همه مهم و مورد توجه دانشمندان جهان قرار گرفته است. مانند تفسير بزرگ وي که معروف به تفسير طبري است.

تاريخش که مشهور به تاريخ طبري است. اسمعيل بن عمر شافعي نوشته است من کتابي از طبري ديده ام که درباره ي اثبات داستان غدير خم و فضائل امير امومنان علي (ع) در دو جلد بزرگ نوشته است.

ذهبي مي گويد: وقتي من آن کتاب را ديدم از کثرت سلسله سند و راويان اهل تسنن که حديث غدير را نقل کرده اند بوحشت افتادم!

مسعودي در مروج الذهب مي نويسد: علوم فقها و محدثين عصر بوي منتهي مي گشت و ابن خلکان نوشته است طبري در تفسير و حديث و فقه و تاريخ و غيره پيشواي علماي عصر بود، او راست تصنيفات نمکيني که در فنون مختلف نوشته و حکايت از وسعت اطلاع و فضل سرشار او مي کند. طبري بسال 224 در شهر آمل مازندران متولد شد، و در سنه ي 310 در بغداد وفات يافت.

طبري در پايان زندگي کتابي بنام اختلاف الفقهاء نوشت و در آن از احمد بن حنبل پيشواي حنبلي هاي اهل تسنن نام نبرد، وقتي سبب پرسيدند گفت احمد بن حنبل فقيه نبود، بلکه محدث است.

اين موضوع بر حنبلي ها سخت گران آمد و او را مورد تعقيب قرار دادند و بکفر و الحاد متهم کردند و چون از دنيا رفت از ترس حنبلي ها در خانه اش مدفون ساختند الکني و الالقاب.