غيبت امام هم لطف است
سيد مرتضي در اين باره ميگويد: اينکه مخالفين از ما ميپرسند: چرا امام زمان براي
[ صفحه 452]
دوستانش آشکار نميشود؟ سوال بي موردي است، زيرا اگر مقصود آنها اينست که در حال غيبت لطف [1] براي دوستان امام حاصل نيست، و بنابراين تکليفي نخواهند داشت ميگوئيم اين اشکال بر ما وارد نيست، چه که براي دوستان امام، در حال غيبت هم لطف حاصل است. زيرا هنگامي که دوستان امام دانستند که هر لحظه منتظر ظهور امام غائب خود ميباشند و انتظار آمدن و بسط يد و امامت او را ميکشند، قهرا از امر و نهي وي ميترسند و بدين ملاحظه از ارتکاب زشتيها بر کنار ميمانند و واجبات را بجا مياورند. پس
[ صفحه 453]
غائب بودن امام در نظر دوستانش مثل اينست که وي در شهري و دوستانش در شهري ديگر باشند. بلکه ملاحظه دوستان از شخص امام زمان عليه السلام در حال غيبتش بيشتر است، زيرا در حال غيبت، دوستان احتمال ميدهند امام در شهر و نزديک بانها و در همسايگي آنها باشد و آنها را به بيند ولي آنها امام را نشناسند و از اخبار او آگاهي نيابند. اما اگر مثلا در شهري باشد احتمال ميدهند خبر وي بامام نرسد و کارهاي او از نظر امام مخفي بماند. و ناگفته معلوم است که در صورت نخست دوري دوستان از ارتکاب قبائح بيشتر از صورت دوم است، پس وقتي لطف وجود امام براي دوستان در هر حال حاصل باشد اگر از نظر آنها غائب گردد، اشکالي ندارد. اگر مخالفين حصول لطف را براي دوستان امام اعتراف کنند ولي بگويند چرا امام براي آنها ظاهر نميگردد؟ ميگوئيم: بعقيده ما در همه حال واجب نيست امام ميان دوستانش آشکار باشد از اينرو سوال آنها بي مورد است. بعلاوه لطف وجود امالم زمان از راه ديگري هم بواسطه آن حضرت براي دوستانش حاصل است. باين بيان که دوستان امام بواسطه وي نسبت بتمام احکام دين اعتماد و وثوق دارند و اگر امام نميبود چنين اعتماد وثوقي براي آنها پيدا نميشد، و احتمال ميدادند که بسياري از احکام دين از نظر آنها پوشيده باشد و يا از ميان رفته و بانها نرسيده باشد، از اينرو موقعيکه يقين بوجود اقدسش نمودند. از اينگونه اشکالات و احتمالات ايمن خواهند بود. بنابراين بواسطه وجود امام زمان، از اين لحاظ هم لطف حاصل است.
پاورقي
[1] پيشتر گفتيم لطف در اصطلاح دانشمند عقائد بمعني دوري کردن از گناهان و نزديک شدن باطاعت پروردگار است.