بازگشت

دليل زنده بودن مهدي موعود


سپس مولف کتاب مذکور محمد بن يوسف بن محمد کنجي شافعي ميگويد: با امداد الهي در حل اين مشکل ميگوئيم: دليل زنده بودن عيسي عليه السلام از قرآن آيه شريفه و ان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته [1] يعني: تمام اهل کتاب پيش از مرگ عيسي و قبل از روز قيامت بوي ايمان مياورند و او بر آنها گواه ميباشد، در صورتيکه همه ميدانيم که نصاري و اهل کتاب از موقع نزول اين آيه تاکنون ايمان باو نياورده اند. پس ناچار بايد که در آخر الزمان باشد و از اخبار پيغمبر سنت يکي اينکه مسلم در صحيح ضمن حديث مفصلي درباره خروج دجال ميگويد: پيغمبر فرمود:... پس عيسي بن مريم در مشرق دمشق جنب مناره سفيد ما بين مهروده در حاليکه دو دست خود را



[ صفحه 320]



روي شانه دو فرشته نهاده فرود مي آيد و قبلا نيز گذشت که پيغمبر فرمود: چگونه خواهيد بود وقتيکه عيسي بن مريم در ميان شما فرود مي آيد و امام شما نيز ميان شما باشد؟... و درباره خضر و الياس نيز محمد بن جرير طبري ميگويد: آنها در زمين ميگردند. و نيز مسلم در کتاب صحيح از ابوسعيد خدري نقل ميکند که پيغمبر صلي الله عليه و آله ضمن حديثي طولاني که درباره دجال براي ما بيان ميکرد فرمود: او قدم بکوچه هاي مدينه نميگذارد. بلکه بشوره زاري نزديک مدينه روي مياورد. در آنموقع مردي که بهترين خلق است بسوي او ميرود و ميگويد: ميدانم که تو همان دجال هستي که پيغمبر صلي الله عليه و آله بما خبر داده است دجال بمردم ميگويد: اگر من اين مردم را کشتم سپس زنده کردم آيا باز در حقانيت من ترديد خواهيد کرد؟ مردم ميگويند: نه آنگاه آن مرد را ميکشد و سپس زنده ميگرداند. چون آنمرد در ظاهر و بنظر مردم زنده ميشود، ميگويد بخدا سوگند من در شناختن تو از خودت بيناترم يعني تو را ساحري بيش نميدانم دجال دوباره آهنگ کشتن او ميکند ولي کاري از پيش نميبرد. ابو اسحق ابراهيم بن سعد گفته است: گويند اين مرد که دجال بظاهر او را ميکشد خضر پيغمبر است روايت مذکور را عينا مسلم در صحيح خود آورده است. و دليل بر زنده بودن دجال روايت تمميم داري است که حديثي حسن و صحيح [2] ميباشد و مسلم در صحيح خود آورده و گفته است؟ اين روايت صريح در زنده



[ صفحه 321]



بودن دجال است. و دليل بر وجود شيطان آيات قرآن مجيد است مانند اين آيه: قال رب فانظرني الي يوم يبعثون. قال انک من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم [3] يعني: شيطان پس از سرپيچي از فرمان خداوند و غضب پروردگار نسبت بوي گفت خداوندا بمن مهلت ده تا روزيکه بندگانت برانگيخته شوند. خدا فرمود: تو از جمله مهلت داده شدگاني تا روز و موقع معلومي.


پاورقي

[1] نساء 157.

[2] اگر راويان حديث دوازده امامي باشند و يکي از امامان آنها را بعدالت ستوده باشد حديث آنها صحيح است و اگر درست تعديل نشده باشند يا مدحي درباره ي همه يا برخي از آنان نرسيده ولي عده ي ديگر بعدالت ستوده شده اند آن حديث را حسن و چنانچه مدح و ذم تمام راويان يا بعضي از آنها معلوم نباشد حديث را قوي و در صورتيکه همه يا برخي از راويان دوازده امامي نباشند ولي عدالت همگي محرز باشد حديث را موثق گويند و اگر هيچ يک اين چهار قسم نبود خبر ضعيف است. ضمنا اگر علما به مضمون روايت عمل کنند و مشهور شود، مقبول و اگر تمام افراد راويان در حديث ذحکر شوند مسند و چنانچه از سلسله ي سند يک نفر يا بيشتر افتاده باشد معلق و هر گاه از آخر آن يک تن يا بيشتر مذکور نباشد مرسل است. و اگر از وسط يکنفر حذف شود منقطع و چنانچه بيشتر باشد معضل و اگر هر راوي را با لفظ از و بعربي عن ذکر کنند حديث معنعن و اگر نام معصوم نبرده باشد حديث مضمر و اگر سلسله ي سند کوتاه باشد عالي است.

[3] حجر 36.