بازگشت

رواياتي که از امام علي بن موسي الرضا رسيده است


شيخ صدوق (ره) در کتاب علل الشرايع و عيون اخبار الرضا از حسن بن فضال و او از پدرش از حضرت امام رضا عليه السلام روايت ميکند که فرمود: گويا شيعه را در موقع از دست دادن سومين امام از فرزندانم مي بينم که از هر سو او را جستجو کنند نيابند. عرضکردم: يابن رسول الله براي چه؟ فرمود: براي اينکه امام آنها غائب ميگردد: فقلت و لم؟ قال: لئلا يکون في عنقه لاحد بيعه اذا قام بالسيف. عرض کردم چرا غائب ميشود؟ فرمود: براي اينکه وقتي با شمشير قيام ميکند، بيعت هيچ پادشاهي در گردن او نباشد. و هم در کتاب عيون از حسن بن محبوب روايت نموده که آن حضرت بمن فرمود: دنيا فتنه اي در جلو دارد که آتش آن دامن خاص و عام را خواهد گرفت، و اين در موقعي است که شيعيان ما فرزند سوم مرا از دست بدهند و اهل آسمان و زمين و مرد و زن دل سوخته و هر غم زده مصيبت رسيده اي بخاطر از دست دادن وي گريه کند. پدر و مادرم فداي او باد که همنام جدم پيغمبر و شبيه من و شبيه موسي بن عمران (ع) است. لباسهاي نوراني پوشيده که از شعاع انوار قدس، ميدرخشد چه بسيارند زنان و مردان با ايماني که چون ماء معين [1] را از دست بدهند، حيران و غمگين و متاسف گردند گويا آنها را مايوس و متحير مي بينم، آنها را چنان صدا زنند که از دور شنيده شود، چنانکه از نزديک شنيده ميشود.



[ صفحه 382]



او امام زمان براي مومنين رحمت و براي کفار عذاب است. در کمال الدين اين حديث را از ريان بن صلت نيز روايت کرده جز اينکه در آنجا ميگويد: در مرگ وي اهل آسمان و زمين غمگين شوند. مولف: جمله لباسهاي نوراني پوشيده که از شعاع روشني قدس ميدرخشد احتمال دارد مقصود اين باشد که از وجود حضرت انوار فضل و فيض خدا ساطع است و بطور خلاصه منظور اينست که: وجود اقدس امام زمان (ع) لباسهاي مقدس و خلعت هاي رباني که انوار فضل و هدايت از آن ميدرخشد، پوشيده است. و نيز شيخ صدوق در کمال الدين و عيون اخبار الرضا از دعبل خزاعي روايت نموده که گفت: چون قصيده خود را که باين ابيات شروع ميشد:



مدارس آيات خلت من تلاوه

و منول وحي مقفر العرصات [2] .



براي حضرت امام رضا عليه السلام خواندم موقعيکه باينشعر رسيدم:



خروج امام لا محاله خارج

يقوم علي اسم الله و البرکات



يميز فينا کل حق و باطل

و يجزي علي النعماء و النقمات



يعني: ظهور امامي که ناچار ميبايد بيايد، حتمي است او بنام خدا و برکات او قيام ميکند تا در ميان ما هر حقي را از باطل تميز دهد و پاداش هر نعمت و نقمتي را عطا نمايد از شنيدن اين اشعار حضرت امام رضا عليه السلام سخت بگريست، آنگاه رو بمن کرد و فرمود: اي خزاعي روح القدس با زبان تو اين دو بيت را خواند ميداني اين امام کيست و کي قيام ميکند؟ عرضکردم: آقا نه اينقدر شنيده ام که امامي از شما قيام ميکند، و زمين را از لوث فساد پاک ميگرداند و آنرا پر از عدل خواهد کرد چنانکه پر از ظلم



[ صفحه 383]



شده باشد. حضرت فرمود: اي دعبل امام بعد از من پسر من محمد است و بعد از او علي پسر او بعد از او پسرش حسن ميباشد و بعد از حسن پسرش، حجت قائم امام است که و اهل ايمان در زمان غيبتش انتظار او را ميکشند و بعد از ظهورش از وي فرمان برداري ميکند. اگر از عمر دنيا جز يکروز نمانده باشد خداوند آنروز را چندان طولاني ميگرداند تا او را بيايد و جهان را پر از عدل کند چنانکه پر از ظلم شده باشد. اما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ نميشود وقت آنرا تعيين نمود. چه پدرم موسي بن جعفر از پدرش و آن حضرت از پدرانش از علي عليه السلام روايت کرده اند که از پيغمبر (ص) سوال شد: قائم که از نسل شماست کي ظهور خواهد کرد؟ فرمود: آمدن وي مثل آمدن روز رستخيز است که خداوند در قرآن ميفرمايد: لا يجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الارض لا ياتيکم الا بغته [3] يعني: کسي جز خداوند وقت آنرا معلوم نميکند، اين مطلب در آسمانها و زمين گران آمده، بطور ناگهاني بسوي شما خواهد آمد [4] در کفايه الاثر مانند اين روايت بسند ديگر از ابو صلت هروي نيز آمده است. در کمال الدين از ايوب بن نوح روايت کرده که گفت: بحضرت رضا عليه السلام عرضکردم: ما اميدواريم که شما صاحب الامر باشيد و خداوند دولت آل محمد را بدون کشيدن شمشير بشما تفويض کند. چه مي بينيم براي شما بيعت گرفته شده و بنام مبارکت



[ صفحه 384]



سکه زده اند. حضرت فرمود: هر يک از ما ائمه که مردم براي او نامه ها نوشتند و از او مسائل دين پرسيدند و انگشت نما شد و وجوه شرعي براي وي فرستادند، يا ناگهان کشته ميشود و يا بوسيله سم ميميرد، تا موقعي که خداوند عز و جل امامي برانگيزد که ولادت و جايش مخفي ولي نسبش معلوم باشد. و نيز در کمال الدين از احمد بن زکريا نقل ميکند که گفت: حضرت امام رضا عليه السلام از من پرسيد: خانه ات در کجاي بغداد است؟ گفتم در محله کرخ [5] فرمود: آنجا از همه جا سالمتر است. روزي خواهد آمد که چنان فتنه سختي در گيرد که زيرکان قوم نيز در آتش آن بسوزند و اين در هنگامي است که مردم فرزند سومي ترا از دست بدهند. در غيبت نعماني از محمد بن ابي يعقوب بلخي روايت ميکند که گفت: از حضرت امام رضا (ع) شنيدم ميفرمود: بزودي مردم مبتلا بامتحان سخني خواهند شد. باين معني که بوسيله طفلي که در شکم مادر و شيرخوار ميباشد، امتحان شوند و کار بانجا رسد که ميگويند او ناپديد شده و مرده است و ديگر امامي نيست، در حاليکه پيغمبر خدا بارها ناپديد ميشد. آگاه باشيد که من هم بزودي وفات ميکنم. [6] مولف: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله چندين بار ناپديد گرديد. مانند مدتي که در کوه حري بسر ميبرد و سه سالي که در شعب ابوطالب و سه روزي که در غار ثور پنهان بود



[ صفحه 385]



و از غار تا مدينه نيز از مردم مکه ناپديد شده بود. و ممکن است حضرت بلفظ جمع فرموده که پيغمبران خدا هم بارها غائب ميشدند، ولي راوي بلفظ مفرد و غاب رسول الله نقل کرده باشد. نيز در غيبت نعماني است که ايوب بن نوح از آن حضرت روايت کرده که فرمود: هنگاميکه علم از ميان شما برداشته شد از زير پاهاي خود انتظار فرج بکشيد. [7] .



[ صفحه 386]




پاورقي

[1] در صفحه 255 گذشت که ماء معين يعني آب زلال جاري؛ در آخر سوره ي تبارک تفسير بامام زمان ارواحنا فداه شده است و در اين جا نيز مقصود آن حضرت مي باشد.

[2] يعني: مدارسي که در آن آيات خدا خوانده مي شد؛ از آهنگ تلاوت خالي شده، و محل وحي خدا هم چون بيابان هموار گشته است.

[3] اعراف- 186.

[4] با اين که تعيين وقت ظهور امام زمان در اخبار اهل بيت جدا ممنوع شده و نهي اکيد بعمل آمده معهذا فرقه بهائي گاهي دست در روايت مفضل بن عمر برده و جمله في شبهة ليستبين را تغيير داده و و يظهر في سنة ستين خوانده و آنرا تطبيق بسال 1260 تاريخ ادعاي باب مي کنند! و زماني آيه يدبر الامر را دستاويز قرار داده و مي گويند پس از هزار سال تمام ظهور قائم آل محمد و بنظر آنها سيد باب خواهد بود. آنهم چه ظهوري، و چه امامي و چه قائم درمانده ي بيچاره اي!.

[5] کرخ از روزگار نخست محله ي شيعه نشين بغداد بوده مسجد براثا و خانه شيخ مفيد و سيد مرتضي و شيخ طوسي و ديگر دانشمندان شيعه در آنجا بوده است.

[6] در جمله اخير حضرت رضا عليه السلام از مرگ خود که بزودي اتفاق مي افتاد، خبر داده تا پس از وقوع آن وصدق گفتار حضرتش؛آنچه درباره ي مهدي موعود فرموده نيز تصديق شود. ديگر اينکه چون با فقدان آن حضرت نمي توان گفت ديگر امامي نيست؛ اکر امام زمان هم از نظرها پنهان گرديد نبايد موجب تزلزل مردم شود و گمان کنند که ديگر امامي نيست.

[7] منظور از علم بفتح لام که از ميان خلق برداشته مي شود، کنايه از وفات خود آن حضرت يا غيبت امام زمان است زيرا هر امامي علم هدايت خلق و پرچم فضيلت است و در دعاي ندبه مي خوانيم اين اعلام الدين و قواعد العلم يعني پرچمهاي ديانت و استوانه هاي دانش کجا هستند؟.