رواياتي که از حضرت امام محمد باقر رسيده است
شيخ صدوق (ره) در کمال الدين از ابو الجارود نقل ميکند که گفت: امام محمد باقر عليه السلام بمن فرمود: اي ابوالجارود موقعي که اوضاع روزگار دگرگون شود و مردم بگويند: قائم آل محمد مرده يا هلاک شده، يا بگويند بکدام بيابان رفته است، و آنها که خواستار نابودي او ميباشند بگويند: کسيکه استخوانهايش پوسيده چگونه ظهور ميکند؟ شما بظهور روي اميدوار باشيد، و چون بشنويد که ظهور نمودي بسوي وي بشتابيد و لو با خزيدن از روي برف باشد [1] در غيبت نعماني نيز از احمد بن هوذه نهاوندي از ابو الجارود آنرا نقل کرده است. نيز کمال الدين از ابو حمزه ثمالي از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت ميکند که گفت: از آن حضرت شنيدم فرمود: نزديک ترين و داناترين و مهربان ترين مردم بخداوند متعال، محمد و ائمه صلوات الله عليهم اجمعين هستند. پس از هر راهي که آنها ميروند شما هم برويد و از هر کس کناره گرفتند شما نيز کناره بگيريد. مقصودم از ائمه امام حسين عليه السلام و فرزندان اوست. زيرا حق در خاندان آنهاست و جانشينان حقيقي پيغمبر آنها ميباشند و امامان از آنها خواهند بود. پس هر جا آنها را به بينيد پيروي کنيد. اگر روزي هيچکس از اولاد امام حسين را
[ صفحه 362]
نبينيد، از خداوند روشنائي کسب کنيد و بطريقه اي که عمل ميکنيد مذهب تشيع توجه نموده از آن پيروي نمائيد و هر که از طائفه شيعه را دوست داشتيد، دوست بگيريد و هر آنکس را که دشمن ميداريد، با چشم دشمني نگاه کنيد که بزودي فرج امام زمان فرا ميرسد. همچنين در آن کتاب از معروف بن خر بود نقل ميکند که گفت: بحضرت امام محمد باقر عليه السلام عرضکردم: فضائل خودتان را براي من بيان فرمائيد حضرت فرمود: ما بمنزله ستارگان ميباشيم که چون ستاره اي پنهان شود ستاره ديگر که محل امن و امان و سلم و اسلام و فاتح و مفتاح است، پديدار گردد. موقعيکه اولاد عبد المطلب بني عباس بر شهرها مسلط شوند و کسي چيزي را تميز ندهد، خداوند صاحب الزمان را ظاهر گرداند، پس شما ذات الهي را ستاش کنيد، خداوند او را ميان صعب و ذلول مخير ميکند. عرضکردم: او کدام را انتخاب خواهد کرد؟ فرمود: او صعب را انتخاب ميکند. مولف: کسي چيزي را تميز نميدهد يعني هيچکس امام نمي شناسد يا مقصود اينست که مردم از بي تميزي ميان کمال و غير آن فرق نميگذارند. چون امام در ميان آنها ظاهر نيست که سطح افکار مردم را بالا ببرد و آنه بتوانند خوب و بد را از هم تميز بدهند و صعب را انتخاب ميکند اشاره است بدو قطعه ابري بنام صعب و ذلول که خداوند اسکندر ذو القرنين را براي انتخاب يکي از آنها مخير گردانيد و او ذلول را انتخاب کرد و صعب را براي قائم ما گذاشت چنانکه خواهد آمد. و هم کمال الدين از ابراهيم بن عطيه و او از ام هاني ثقفيه روايت ميکند که وي گفت: بحضرت امام پنجم عليه السلام عرضکردم: آقاي من يک آيه از قرآن مجيد در دلم خطور کرده که معني آن مرا ناراحت نموده، فرمود: ام هاني سوال کن عرض کردم، آيه فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس است.
[ صفحه 363]
فرمود: اي ام هاني چه مسئله خوبياز من پرسيدي؟ مقصود از اين آيه مولودي است که در آخر الزمان خواهد آمد و او مهدي اين عترت طاهره است. او راست حيرت و غيبتي که مردمي بوسيله آن گمراه گردند و گروهي هدايت شوند خوش بحال تو اگر او را درک کني و خوشا بحال کسيکه او را مي بيند. [2] .
[ صفحه 364]
و هم در کتاب مزبور از ابو ايوب مخزومي نقل کرده که امام محمد باقر (ع) درباره جانشينان شايسته پيغمبر گفتگو ميفرمود چون باخرين آنها رسيد فرمود: دوازدهمي آنها کسي است که عيسي بن مريم پشت سر او نماز ميگذارد اگر او را ديدي طريقه وي و قرآن کريم را بپذير. و در غيبت نعماني از اسيد بن ثعلبه از ام هاني روايت نموده که گفت: از آن حضرت پرسيدم معني فلا اقسم بالخنس چيست؟ فرمود: اي ام هاني او امامي است که از
[ صفحه 365]
نظرها غائب گردد و مردم اطلاعي از وي نداشته باشند. و اين در سنه 260 خواهد بود. آنگاه مانند شعله اي روشن در شب تاريک پديدار گردد، اگر آن زمان را درک کني شادمان خواهي بود. و نيز در غيبت نعماني از محمد بن اسحاق مانند آنرا روايت کرده جز آنکه در اينجا ميگويد: مانند شعله اي که در شب تاريک بدرخشد، ظاهر ميشود. نيز غيبت نعماني از معروف بن خر بود از آن حضرت روايت ميکند که فرمود: ستارگان شما مانند ستارگان آسمان است که چون ستاره اي پنهان شود، ستاره ديگري طالع گردد، تا موقعيکه با انگشتان دست و اشاره ابر و بوي نگاه کنيد يعني در صدد گرفتن و کشتن و باشيد خداوند او را از نظر شما غائب گرداند سپس اولاد عبد المطلب بني عباس بر همه جا استيلاء يابند و هرج و مرج پديد آيد و کسي امام خود را نشناسد پس چون ستاره براي شما طلوع کند حمد خدا را بجا آوريد. همچنين در آن کتاب از عبد الله بن عطا نقل کرده که گفت بحضرت امام محمد باقر عليه السلام عرضکردم: شيعيان شما در عراق بسيارند بخدا قسم در خاندان شما کسي بپايه شما نميرسد. پس چرا قيام نمي فرمائيد؟ [3] اين روايت در کتاب غيبت نعماني نيز نقل شده. هم در آن کتاب از عبد الله بن عطا روايت نموده که گفت: بانحضرت عرضکردم: راجع بقائم بما اطلاع دهيد فرمود: بخدا قسم من قائم نيستم و کسيکه گردنهاي بسوي وي افراشته ميداريد يعني منتظر ظهور او هستيد و ولادتش بر مردم پوشيده است، نميباشم. عرضکردم: بکي اشاره فرموديد؟ فرمود: به آن کس که پيغمبر خدا بوي اشاره فرمود. و هم در کتاب مزبور از ابو الجارود روايت نموده که گفت: شنيدم امام محمد باقر (ع) ميفرمود: ما و شما پيوسته بحالت انتظار بسر خواهيم برد تا گاهيکه خداوند براي اينکار کسي را برانگيزد که ندانيد آفريده شده است يا نه نعماني
[ صفحه 366]
اين روايت را بسند ديگر هم نقل کرده است. همچنين در آن کتاب از ابوالجارود نقل ميکند که آن حضرت فرمود: پيوسته گردنهاي خود را بسوي يکي از مردان ها، دراز نموده و ميگوئيد: اين همان صاحب الامر است و بعد از چندي مي بينيد که وفات مي يابد، تا زماني که خداوند براي اينکار کسي را برانگيزد که ندانيد متولد و آفريده شده يا نه در آن کتاب اين حديث بسند ديگر هم آمده است. نيز از آن حضرت روايت نموده که فرمود: گويا مي بينم شما شيعيان و جستجوي قائم ما بالا رويد کسي را نبينيد و پائين بيائيد کسي را پيدا نکنيد. و نيز در غيبت نعماني از غيبت شيخ مفيد از ابو حمزه ثمالي نقل ميکند که گفت: روزي در خدمت حضرت امام محمد باقر (ع) بودم. چون مجلس خلوت شد، فرمود: اي ابو حمزه يکي از اموري که حتما تحقق مي يابد و با قلم قضا نوشته شده است، قيام قائم ماست. هر کس در آنچه ميگويم شک کند، کافر از دنيا ميرود آنگاه فرمود: پدر و مادرم فداي او که نامش نام من و کنيه اش کنيه من و هفتمين فرزند من است. زمين را پر از عدل کند چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد. اي ابوحمزه هر کس او را درک نمايد و مانند پيغمبر و علي (ع) از وي پيروي کند. بهشت بر او واجب ميشود. و هر کس تسليم فرمان وي نشود بهشت بر او حرام گردد و جايگاهش آتش خواهد بود و چه بد است آتش براي ستمگران سپس فرمود: بحمد الله آيه شريفه ان عده الشهور عند الله اثني عشر شهرا في کتاب الله [4] يعني: تعداد ماه ها در کتاب خداوند دوازده ماهست گفته مرا روشن و آفتابي کرده است. چه مقصود، ماه هاي محرم و صفر و ربيع و غيره نيست.
[ صفحه 367]
زيرا خداوند بعد ميفرمايد: ذلک الدين القيم اين ماه ها دين پايدار ميباشند، در صورتيکه يهود و نصار او گبران و ساير مردم و ملل دوست و دشمن، همه اين ماه ها را ميشناسند و بنام ميشمارند بنابراين دانستن آنها دين پايدار نيست بلکه مقصود ما ائمه هستيم که دين خداوند بوجود ما پايدار است. [5] يکي از چهار ماه محترم سال، اميرالمومنين (ع) است که خداوند نام علي را از نام العلي خود مشتق گردانيد، چنانکه نام محمد را از محمود نام ديگر خود مشتق نمود و سه نفر از نوادگان او نامشان علي است، علي بن الحسين و علي بن موسي و علي بن محمد، و اين است که از نام خداوند اشتقاق يافته محترم است.
[ صفحه 368]
پاورقي
[1] اين روايت پاسخ گوئي براي منکرين طول عمر امام زمان (ع) است. زيرا امام باقر (ع) تقريبا 150 سال قبل از ولادت آن حضرت و هزار سال بعد از ولادت وي اين موضوع را ميدانسته و از آن خبر داده - توضيح اينکه اين روايت در کمال الدين صدوق است که هزار و سه سال پيش درگذشته است!.
[2] اين حديث و ترجمه آيه در صفحه 258 گذشت. در آنجا نوشتيم که اين آيه و روايت نيز مورد دستبرد فرقه بهائي قرار گرفته و با تردستي مخصوصي بنفع خود معني کرده اند.
ميرزا ابوالفضل گلپايگاني بزرگترين مبلغ بهائي در کتاب فرائد اين حديث را جزو ادله ي نقليه براي اثبات اين که ميرزا علي محمد باب شيرازي متولد در سال 1235 هجري، همان مهدي موعود است دانسته است.
در کتاب بهائي چه مي گويد؟ جلد اول صفحه 89 در پاسخ گلپايگاني مي نويسد: مقدمتا مي گويم بعضي را عقيده چنين بوده که مهدي موعود همان عيسي بن مريم (ع) است که قبل از خاتم انبيا بدنيا آمده و سپس غيبت نموده و در آخر الزمان مجددا ظهور کرده و باصلاح جهان قيام مي نمايد رجوع کنيد بصفحه 309 اين کتاب
و اينک در مقام جواب استدلال گلپايگاني مي گويم: اما بحسب عقيده ي اهل بها! که پس از گذشتن هزار سال ديگر از زمان حسينعلي بهاء بازهم مظهر امري از جانب خدا پيدا خواهد شد بلکه بهمين قسم بعد از آنهم باز ظهورات آخري الي مالانهايه خوا9هد بود پس سنوات تولد سيد باب هم در آخر الزمان نخواهد بود!
و اما بحسب عقيده ي ما مسلمان ها که محمد بن عبد الله (ص) خاتم انبياء است بنابر اين از سنوات پيدايش آن حضرت را به بعد مي توان آخر الزمان گفت و از اين جهت آن حضرت را هم پيغمبر آخر الزمان گفتند. بنابراين -حجة- بن الحسن العسکري هم مولود آخر الزمان خواهد بود و مراد از کلام امام باقر عليه السلام که در تفسير الخنس الجوار الکنس فرموده هذا مولود في آخر الزمان هو المهدي من هذه العترة اين است که معني و مصداق حقيقي الخنس الجوار الکنس مهدي موعود است و او مولود در ازمنه ي سابقه ي بر خاتم انبيا واز عترت پيشينيان که قبل از خاتم انبيا در دنيا متولد شده باشد مثلا عيسي بن مريم چنانکه بعضي توهم نموده اند نيست.
بلکه او مولود در آخر الزمان يعني ازمنه ي نبوت خاتم انبياء و مهدي از اين عترت يعني عترت و ذريه ي خاتم انبياء -ص مي باشد.
پس حديث مزبور بر معتقد مسلمانها منطبق مي گردد بلکه چون خنوس و کنوس مصدر الخنس و الکنس بر حسب لغت بمعني پس رفتن و پنهاني و اختفاء است و امام باقر (ع) نيز در حديث فرموده که: له حيرة و غيبة مردم در طول عمر او متحير مي شوند و از نظرها غالب مي گردد از اين جهت انطباق حديث تنها بر معتقد مسلمانها تاييد مي گردد
سپس مولف بهائي چه مي گويد توضيح بيشتري مي دهد که خلاصه آن بدين قرار است:
بفاصله يک حديث باز در بحار حديث ديگري ام اهاني از حضرت باقر (ع) نقل مي کند که در تفسير اين آيه بوي فرمود: يا ام هاني امام يخنس نفسه حتي ينقطع عن الناس علمه سنة ستين و مأتين ثم ببدو کالشهاب الواقد في الليلة الظماء. يعني: اي ام هاني! مقصود از الخنس الجوار الکنس ستاره اي که حرکت نموده و پنهان مي شود امامي است که در سال 260 هجري خود را پنهان مي کند تا خبر وي بمردم نرسد و ندانند کجاست آنگاه مانند ستاره ي درخشان در شب تاريک ظاهر مي شود.
اين دو حديث که در تفسير آيه ي شريفه رسيده است با مهدي موعود که به عقيده شيعه قيل از سال 260 متولد شده و از آن تاريخ از نظر دشمنان و بواسطه مصالح ديگر غائب گرديده است کاملا منطبق مي باشد و هيچگونه تناسبي با پندار بابي ها و بهائيها و ازليها ندارد!.
[3] در صفحه 239 گذشت.
[4] سوره توبه آيه 35.
[5]
چنانکه هست فلک را دوازده تمثال
که آفتاب بر آن دور مي کند مه و سال
بر آسمان ولايت دوازده برجند
چو آفتاب نبوت همه بر اوج کمال
قضا چو آينه ي نور احمدي مي ريخت
بريخت ز آينه ي او دوازده تمثال
ستارگان سپهر ولايت شرفند
که ايمنند ز نقصان و احتراق و وبال
ز آفتاب نبوت صدور اين انجم
مثال صورت تفصيل آمد از اجمال
.