دليل عقلي و نقلي بر وجود امام زمان
و دليل بودن مهدي موعود. از قرآن مجيد آيه شريفه ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون است. [1] سعيد بن جبير روايت کرده که مقصود مهدي است که از عترت فاطمه (ع) ميباشد. و کسيکه گفته است مقصود عيسي است مطابق آنچه گفتم با هم منافات ندارد. مقاتل بن سليمان و مفسرين پيروان او گفته اند: مقصود خداوند از آيه و انه لعلم للساعه [2] مهدي آخر الزمان است که بعد از ظهور او علائم روز قيامت آشکار ميشود. و پاسخ کسيکه از راه طول زمان غيبت، منکر مهدي عليه السلام شده، بدو گونه
[ صفحه 322]
است: يکي نقلي و ديگري عقلي. در جواب نقلي گوئيم از روايات گذشته دانستم که سه نفر در آخر الزمان خواهند آمد و هيچکدام جز مهدي پيشوا نيست. زيرا وي امام مردم است و عيسي پشت سر او نماز ميگذارد و سومي که دجال است، و بودنش نزد اهل حديث از شيعه و سني مسلم ميباشد. و اما جواب عقلي، ميگوئيم: بودن اينان در طول اين مدت از دو حال بيرون نيست: يا بودن آنها مقدور خداوند هست، و يا محال ميباشد، و مقدور خدا نيست که آنها را در اين مدت طولاني زنده نگاه دارد. قسم دوم باطل است. زيرا خداوندي که مخلوقات را از نيستي بهستي آورده و بعد فاني ميگرداند و بعد از فناء دوباره بصورت نخست بر ميگرداند. البته نگاه داشتن آنها در حيطه قدرت او خواهد بود. و در اينصورت که بودن آنها مقدور خداوند است از دو حال بيرون نيست، يا بودن آنها باختيار خداست و يا بميل مردم ميباشد: بديهي است که بسته بميل مردم نيست، زيرا اگر مردم چنين قدرتي داشته باشند، براي يکي از ما ممکن بود که خود يا فرزند مان هميشه زنده بمانيم. در صورتيکه ميدانيم اين معني براي ما حاصل نميشود و از قدرت ما خارج است. پس ناچار بايد بگوئيم بقاي آنها در طول اين مدت باختيار ذات مقدس الهي است. و نيز بودن آنها از دو حال بيرون نيست. يا علتي دارد و يا بدون علت است. اگر بدون علت باشد بي حکت خواهد بود، و چيزي که حکمت ندارد داخل افعال الهي نميباشد. پس ناچار بايد بقاي آنها بواسطه علتي باشد که حکمت الهي اقتضا دارد. دليل بقاي عيسي را در تفسير آيه و ان من اهل الکتاب... بيان داشتيم و در خصوص بقاي دجال لعين ميگوئيم: علائم او را که پيغمبر صلي الله عليه و آله فرموده: مردي است يک چشم و کوهي از غذا در همه جا با وي است. تاکنون واقع نشده، پس ناچار بايد آمدن وي، در آخر الزمان باشد. و دليل بر وجود امام مهدي عليه السلام ميگوئيم: از موقعيکه غيبت فرموده تاکنون آنطور که اخبار مژده داده است، زمين پر از عدل و داد نشده بنابراين بايد
[ صفحه 323]
اين علائم در آخر الزمان ظاهر گردد. اين بود آنچه باعث بقاي عيسي و مهدي عليهما السلام و دجال عليه اللعنه شده است. پس وقتيکه عيسي و دجال زنده ميباشند و محدثين اهل تسنن هم آنرا قبول دارند، چه مانعي دارد مهدي که يادگار پيغمبر اسلام و نماينده اوست هم باختيار و قدرت الهي زنده باشد؟ علي هذا بودن وي از آن دو اوليتر است. زيرا بقاي مهدي که امام آخر الزمان است و زمين را پر از عدل و داد ميکند، شايد مصلحتي براي مکلفين داشته باشد و از ناحيه خداوند نسبت ببندگانش لطف باشد. [3] وجود و خروج دجال هر چند موجب فساد عقيده مردم ميشود، چه وي ادعاي خدائي ميکند و مردم را بقتل مي رساند ليکن بقاي او خود امتحاني است که طي آن ديندار و گناهکار و مصلح و مفسد از هم تميز داده ميشوند. همچنين بقاء عيسي تاکنون و آشکار شدن وي در آخر الزمان، خود باعث ايمان آورده اهل کتاب و تصديق خاتميت پيغمبر اسلام است. ايمان مومنين را تحکيم و ادعاي امام را نزد منکرين تصديق ميکند. بدليل اينکه پشت سر حضرت نماز ميگذارد و او را ياري ميکند و مردم را بدين اسلام دعوت مينمايد پس بقاي مهدي عليه السلام اصل و آمدن عيسي و خروج دجال فرع آن ميباشد... و پاسخ کسانيکه از راه بودن وي در سرداب، منکر وجود او شده اند نيز بدو گونه است: يکي اينکه بعقيده محدثين عيسي عليه السلام نيز در آسمان است، بدون اينکه در روايتي وارد شده است که کسي آب و نان براي او ميبرد، در حاليکه او هم مانند مهدي عليه السلام بشر است وقتيکه بودن وي بدينگونه در آسمان نزد منکرين مسلم باشد، بودن مهدي در سرداب نيز اشکال ندارد اگر بگوئي: عيسي عليه السلام را خداوند از خزانه غيب غذا ميدهد. ميگويم: اگر خداوند مهدي را نيز از خزانه غيبش غذا دهد، خزانه او
[ صفحه 324]
خالي نخواهد شد اگر بگوئي: عيسي بواسطه عروج باسمان از طبيعت بشري خارج شده يعني محتاج بخورد و خوراک نيست و با مهدي فرق دارد. ميگويم: اين درست نيست، زيرا خداوند درباره اشرف مخلوقات ميفرمايد: قل انما انا بشر مثلکم يوحي الي [4] يعني پيغمبر بگو من نيز بشري مانند شما هستم با اين فرق که بمن وحي ميشود. اگر بگوئي: اين طبيعت ثانوي را عيسي در عالم بالا پيدا کرده. ميگويم: اين ادعا محتاج باثبات است و دليل بر اثبات ندارد... [5] مولف: ابن اثير در کتاب جامع الاصول از چند کتاب صحيح اهل تسنن از ابو هريره و جابر بن عبد الله انصاري و عبد الله مسعود و علي (ع) و ام سلمه و ابو سعيد خدري و ابو اسحق، ده روايت معتبر درباره ظهور مهدي و نام و اوصافش و نماز گذاردن عيسي در پشت سر او، ذکر کرده که ما براي رعايت اختصار از نقل آن خودداري مي کنيم. ثعلبي در تفسير حمعسق با سند خود از پيغمبر روايت کرده که فرمود: سين سنا و رفعت امر مهدي است و ق قوت عيسي در موقع آمدن از آسمان است که نصاراي متمرد را ميکشد و کنيسه ها را ويران ميکند و هم ثعلبي از پيغمبر روايت نموده که فرمود: مهدي اصحاب کهف را ميخواند و خداوند آنها را زنده ميگرداند. آنگاه دوباره بخواب ميروند و ديگر تا روز قيامت
[ صفحه 325]
بيدار نميشوند. مولف: سيد بن طاووس [6] از کتاب جمع بين صحاح ششگانه اهلسنت و هم از کتاب
[ صفحه 326]
فردوس و مناقب ابن مغازلي و مصابيح ابو محمد حسين بن مسعود فراء، بسياري از روايات گذشته را نقل کرده است، و سپس ميگويد: يکي از علماي شيعه کتابي بنام کشف المخفي في مناقب المهدي تصنيف کرده که بدست من رسيده و يکصد و ده روايت بهتر از آنچه نقل کرديم از طرق محدثين و علماي مذاهب چهارگانه اهل تسنن آورده است، که بملاحظه اختصار و رعايت حال خوانندگان از نقل آن نيز خودداري نموديم، چه برخي از روايات گذشته که نقل کرديم خواننده را از تفصيل بيشتر بي نياز مي کند و همانها براي اهل انصاف و عقل سليم، کافي خواهد بود. در اين جا فقط اسامي دانشمنداني که يکصد و ده حديث مزبور را در کتب خود آورده اند مياوريم تا اهل توفيق با تحقيق از مظان آن مستحضر گردند:
نام مؤلف: بخاري، نام کتاب: در کتاب صحيح، عدد حديث: 3 حديث
نام مؤلف: مسلم، نام کتاب: در کتاب صحيح، عدد حديث: 11 حديث
نام مؤلف: حميدي، نام کتاب: در کتاب جمع بين صحيحين، عدد حديث: 2 حديث
نام مؤلف: زيد بن معاويه عبدري، نام کتاب: در کتاب جمع بين صحاح سته، عدد حديث: 11 حديث
نام مؤلف: عبد العزيز عکبري، نام کتاب: در کتاب فضائل الصحابه، عدد حديث: 7 حديث
نام مؤلف: ثعلبي، نام کتاب: در کتاب تفسير، عدد حديث: 5 حديث
نام مؤلف: ابن قتيبه، نام کتاب: در کتاب غريب الحديث، عدد حديث: 6 حديث
نام مؤلف: ابن شيرويه ديلمي، نام کتاب: الفردوس، عدد حديث: 4 حديث
نام مؤلف: حافظ ابوالحسن دار قطني، نام کتاب: مسند فاطمه (ع)، عدد حديث: 6 حديث
نام مؤلف: حافظ ابوالحسن دار قطني، نام کتاب: مسند علي عليه السلام، عدد حديث: 3 حديث
نام مؤلف: کسائي، نام کتاب: المبتداء، عدد حديث: 2 حديث
نام مؤلف: حسين بن مسعود فراء، نام کتاب: المصابيح، عدد حديث: 5 حديث
[ صفحه 327]
نام مؤلف: ابو الحسن منادري، نام کتاب: الملاحم، عدد حديث: 34 حديث
نام مؤلف: حافظ ابن مطيق، نام کتاب: از کتاب وي، عدد حديث: 3 حديث
نام مؤلف: محمد بن اسماعيل فرغاني، نام کتاب: الرعايه لاهل الروايه، عدد حديث: 3 حديث
نام مؤلف: حميدي (نامبرده)، نام کتاب: خبر سطيح، عدد حديث: 2 حديث
نام مؤلف: يوسف بن عبدالبر نميري، نام کتاب: استيعاب، عدد حديث: 2 حديث
پاورقي
[1] در صفحه 256 گذشت.
[2] زخرف-61.
[3] معني لطف در يکي از زيرنويس هاي باب هفدهم معلوم مي گردد.
[4] کهف آيه -110.
[5] در اين جا علامه ي مجلسي (ره) قسمتي از احاديث گذشته را به نقل کشف الغمه از محمد بن طلحه شافي از گروهي از دانشمندان اهل سنت مانند: ابو داود، ترمذي، قاضي حسين بن مسعود بغوي، محمد بن اسماعيل بخاري، ثعلبي و مسلم و او از کتاب طرائف سيد بن طاووس نقل از مناقب ابن مغازلي شافعي بطرق مختلف از پيغمبر (ص) نقل مي کند که براي تسهيل مطالعه خوانندگان و عدم تکرار از ترجمه آن خودداري کرديم.
[6] در ميان دانشمندان شيعه چهار نفر مشهور به ابن طاووس مي باشند. خاندان آنها از بزرگترين خاندان علمي شيعه است و جز اينان فقهاء و محدثين و متکلمين و ادباي ديگري هم از ميان آنان برخاسته و آثار ذيقيمتي بيادگار گذارده اند.
نخست سيد عظيم الشان رضي الدين علي بن موسي بن جعفر بن طاووس حسني حسيني متوفي بسال 664 که مفخر اين دودمان و از پارساترين دانشمندان عاليقدر ماست. علامه حلي در کتاب منهاج الصلاح فرموده است: او را از تمام دانشمندان عصر عابدتر ديدم کتاب کشف المحجة طرائف مصباح الزائر لهوف سعد السعود مهج الدعوات اقبال جمال الاسبوع از تصنيفات اوست.
دوم- برادر وي جمال الدين احمد بن موسي متوفي در سنه ي 673، فقيهي بزرگ و محدثي بلند پايه و استاد علامه ي حلي است قريب هشتاد جلد تصنيفات نفيس و گرانمايه دارد. مانند البشري در فقه در شش جلد و الملاذ چهار مجلد نيز در فقه و شواهد القرآن.
سوم- فرزند او غياث الدين سيد عبد الکريم بن احمد بن موسي متوفي بسال 693 علامه نوري در خاتمه ي مستدرک مي نويسد: وي نادره ي زمان و اعجوبه ي روزگار بود. در تمام علوم عصر دست داشته و در عبادت گوي سبقت از همه کس ربوده و همانند ساير دانشمندان خاندان خود بسيار خوش رفتار و نيکو سخن و مردم دارد بوده است. در ذکاوت و استعداد سرشار و حافظه ي قوي در عصر خود نظير نداشته بطوريکه در يازده سالگي باندک زماني قرآن مجيد را حفظ نمود.
کتاب الشمل المنظوم و کتاب فرحة الغري از جمله ي تصنيفات اوست.
چهارم - رضي الدين علي بن رضي الدين علي بن موسي مولف کتاب زوائد الفوائد که علامه ي مجلسي روايت مشهور فضيلت نوزدهم ماه ربيع الاول را از آن نقل مي کند.
بايد دانست که اينان همه از جانب مادر نواده ي شيخ طوسي پيشواي مجتهدين شيعه مستند زيرا جعفر جدرضي الدين اول داماد شيخ طوسي عليه الرحمه بوده است. بعلاوه مادر سيد رضي الدين و جمال الدين نيز دختر فقيه مشهور ورام ابن ابي فراس مولف کتاب مجموعه ورام است و بدين گونه اين خاندان اصيل از لحاظ حسب و نسب از جانب پدر و مادر امتيازي مخصوص دارند.