بازگشت

سؤال مأمون و پاسخ حضرت رضا


صدوق در کتاب عيون اخبار الرضا بسند خود از حسن بن جهم روايت مي کند که مامون خليفه دانشمند عباسي بحضرت رضا عليه السلام عرضکرد: درباره رجعت چه ميفرمائيد؟ حضرت فرمود: رجعت درست است بازگشت بعضي از مردگان در امتهاي پيشين سابهق داشته و قرآن هم ناطق بانست، و پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: آنچه



[ صفحه 1201]



در امتهاي پيشين بوده است طابق النعل بالنعل در اين امت نيز خواهد بود و هم پيغمبر فرمود: موقعي که فرزند من مهدي قيام ميکند عيسي بن مريم از آسمان فرود آمده و پشت سر او نماز ميگذارد، و هم فرمود: اسلام با غربت آشکار گشت و عنقريب نيز غريب ميشود، پس خوش بحال غربا. عوض شد يا رسول الله بعد از آنکه اسلام دوباره غريب شد چه مي شود؟ فرمود: حق بصاحب حق بازگشت ميکند. قطب الدين راوندي در کتاب خرايج از جابر جعفي از حضرت امام باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: امام حسين عليه السلام پيش از آنکه شهيد شود بيارانش فرمود: چدم پيغمبر خدا بمن فرمود: اي فرزند تو را بعراق ميبرند و آن سرزميني است که پيغمبران و جانشينان بان برخوردند و آنجا عمورا خوانده ميشود. تو در آنجا شهيد ميشوي و جماعتي از اصحاب تو که احساس اسلحه و آهن را نخواهند کرد نيز با تو بشهادت ميرسند. آنگاه اين آيه را تلاوت نمود. قلنا يا نار کوني بردا و سلاما علي ابراهيم [1] و سپس فرمود: آتش جنگ بر تو و آنها سرد و سلامت خواهند شد. پس مژده باد شما را. بخدا قسم اگر اين قوم ما را بقتل رسانند، ما بنزد پيغمبرمان بر ميگرديم. آنگاه من تا مدت زماني که خداوند بخواهد خواهم ماند. من نخستين کسي خواهم بود که قبرش شکافته گردد و بموازات برانگيخته شدن اميرالمومنين از قبر و قيام قائم ما از گورم بيرون ميايم. آنگاه جماعتي از فرشتگان آسمان بامر الهي فرود ميايند، جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل با لشکري از فرشتگان بسوي من نازل ميشوند... سپس محمد و علي و من و برادرم امام حسن و تمام آنها که خدا بواسطه ايمان کامل بر آنان منت نهاده بر مرکبهاي ابلق که همه از نورند و تا آنروز آفريده اي بر آنها سوار نگشته فرود ميائيم. سپس محمد صلي الله عليه و آله پرچم خود را باهتزاز درآورده و آنرا با شمشير خود



[ صفحه 1202]



بقائم ما ميدهد، و بدينگونه بعد از آن تا زماني که خدا تقدير فرموده در جهان خواهيم زيست... من هر جنبده حرام گوشتي را کشته و نابود ميگردانم، بطوريکه جز حيوانات حلال گوشت در روي زمين باقي نماند. سپس من يهود و نصاري و ساير ملل را بدين اسلام دعوت ميکنم و آنها را در برگزيدن اسلام و شمشير مخير مي گردانم. هر کس اسلام آورد بر وي منت مينهم و هر کس امتناع ورزيد، خون او راميريزم و نيز در کتاب منتخب البصائر از جميل بن دراج روايت کرده که گفت: تفسير اين آيه را انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحيوه الدنيا و يوم يقوم الاشهاد [2] يعني: ما فرستادگان خود و کساني را که ايمان آورده اند، در دنيا و روزيکه شهيدان بر مي خيزند، ياري ميکنيم: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم، فرمود: بخدا قسم اين در رجعت است. نمي داني که بسياري از پيغمبران در دنيا ياري نشدند و کشته گشتند و ائمه هم کشته شدند و کسي آنها را ياري نکرد؟ تاويل اين آيه در رجعت است. عرضکردم: تاويل اين آيه چيست؟: [3] و استمع يوم ينادي المناد من مکان



[ صفحه 1203]



قريب يوم يسمعون الصيحه بالحق ذلک يوم الخروج [4] يعني: بشنو روزي را که گوينده از محل نزديک صدا ميزند، روزي که مردم صداي حق را ميشنوند، آنروز روز قيام است، حضرت فرمود: اين آيه نيز مربوط به رجعت است. در تفسير علي بن ابراهيم قمي اين حديث را آورده و در پايان ميگويد: امامان بعد از پيغمبران کشته شدند و در دنيا ياري نشدند. مولف: پوشيده نماند که اين معني از آنچه مفسرين گفته اند که آيه مربوط بقيامت است روشنتر ميباشد. زيرا ياري ائمه و گرفتن انتقام آنها از کافران و دشمنان آنها بايد در دنيا و زمان ظهور امام زمان باشد.



[ صفحه 1204]



و هم در کتاب ياد شده از زراره روايت نموده که گفت. مطلبي داشتم که نميخواستم ابتداء آنرا از حضرت باقر عليه السلام بپرسم سوال لطيفي را پيش کشيدم تا در خلال آن بمسئله مورد نظرم برسم. آن مسئله لطيف اين بود که از آن حضرت پرسيدم: آيا کسيکه کشته ميشود مرده است؟ فرمود: نه مرگ مرگ و کشته شدن کشته شدن است يعني هر کدام حساب جداگانه دارند. عرضکردم: جائي را در قرآن نمي يابم که خداوند ميان کشته شدن و مردن فرق گذاشته باشد. حضرت اين دو آيه را افان مات او قتل [5] و لئن متم او قتلتم لالي الله تحشرون [6] که خداوند مرگ و کشته شدن را از هم جدا ساخته است، خواندند و سپس فرمود: اي زراره بنابراين مرگ مرگ و کشته شدن کشته شدن است، با اين فرق که خداوند ميفرمايد:



[ صفحه 1205]



ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا [7] .



[ صفحه 1206]



يعني: خداوند جانها و اموال مومنين را از آنها ميخرد تا در عوض بانها بهشت بدهد. آنها در راه خدا جهاد ميکنند و دشمنان خدا را ميکشند، و خود کشته ميشوند اين وعده راست خداوند است. زراره ميگويد: عرضکردم: خداوند در آيه ديگر ميفرمايد: کل نفس ذائقه الموت [8] يعني: هر کس مرگ را مي چشد آيا ميفرمائيد: کسيکه کشته ميشود مرگ را نمي چشد؟ فرمود: کسيکه با شمشير در راه خدا کشته ميشود با آنکس که در بسترش جان ميدهد يکسان نيستند، کسي که کشته ميشود ناچار ميبايد بدنيا برگردد و مجددا زندگي کند و بعد بميرد تا مزه مرگ را بچشد. اين روايت در تفسير عياشي هم آمده است. و نيز در کتاب منتخب البصائر از ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: به پيغمبر صلي الله عليه و آله خبر رسيد که دو دسته از قريش گفته بودند: محمد چنين مي بيند که اگر از دنيا رفت منصب جانشيني وي بخاندان او بازگشت ميکند. پيغمبر سخنان آنها را بخاطر داشت تا روزي که قريش در يک مجلس گرد آمده بودند آنچه را پنهان ميداشت بزبان آورد و بانها فرمود: شما جماعت قريش بعد از من کافر ميشويد، سپس مرا در لشکري از اصحاب خود مي بينيد که شمشير کشيده بر روي و گردن شما فرود مي آورم.



[ صفحه 1207]



در آنموقع جبرئيل نازل شده و عرضکرد: اي محمد. بگو انشاء الله يا اينکه گفت: اين شمشير زن انشاء الله علي بن ابيطالب است [9] سپس جبرئيل عرض کرد يا رسول الله شما يک رجعت و علي بن ابي طالب دو رجعت خواهيد داشت و وعده گاه شما سلام است ابان بن تغلب عرضکرد: قربانت گردم سلام کجاست؟ حضرت صادق عليه السلام فرمود: سلام واقع در پشت کوفه است. و نيز در کتاب مزبور از ابوبصير روايت مي کند که حضرت باقر يا صادق عليهما السلام [10] فرمودند: من کان في هذه اعمي فهو في الاخره اعمي و اضل سبيلا [11] يعني: هر کس در دنيا چشم دلش از نور ايمان کور باشد در آخرت نيز کور است و سخت گمراه ميباشد، اين در رجعت خواهد بود و در تفسير عياشي بسند ديگر هم آمده است. عياشي در تفسيرش از سالم بن مستنير روايت ميکند که حضرت صادق عليه السلام فرمود: آنها خلفاي غاصب خود را بنامي که خدا جز علي بن ابي طالب را بدان موسوم نگردانيد خواندند مقصود لقب اميرالمومنين است و تاويل امير المومنين هنوز نيامده است. من عرضکردم: قربانت گردم تاويل آن کي خواهد آمد؟ فرمود: موقعيکه تاويل آن نزديک شد خداوند پيغمبران و مومنين را در پيش روي آن حضرت جمع ميکند تا از وي ياري نمايند و اينست معني آيه شريفه و اذ اخذ الله ميثاق النبيين لما آتيتکم من کتاب و حکمه الي قوله و انا معکم من الشاهدين در آنروز خداوند پرچم خود را به علي بن ابي طالب عليه السلام ميدهد و آن حضرت سرکرده جهانيان است و جهانيان نيز در زير پرچم او خواهند بود، و او امير و سر کرده آنهاست و اينست تاويل کلمه اميرالمومنين. و نيز در کتاب منتخب البصائر از ابوالصباح روايت ميکند که گفت:



[ صفحه 1208]



بحضرت امام محمد باقر عليه السلام عرضکردم: قربانت گردم سوالي دارم که نميخواهم نام آنرا ببرم حضرت فرمود: سوال تو از رجعت است؟ عرضکردم: آري فرمود: رجعت قدرت نمائي خداوند است و کسي جز فرقه قدريه [12] آن قدرت را انکار نميکند روزي طبقي از بهشت براي پيغمبر صلي الله عليه و آله آوردند که شاخه خرمائي در آن بود که آنرا سنت ميگفتند پيغمبر هم آنرا گرفت در حاليکه طبق، اشاره بسنت و روش مردم پيش از شما بود. مولف: قدريه فرقه اي از معتزله اهل تسنن ميباشند که بسياري از قدرتهاي الهي را انکار ميکنند و موضوع طبق بهشتي اعلامي از جاني پيغمبر بوده که آنچه در امت آن سرور پديدي ميايد بعينه در امتهاي پيشين نيز واقع شده و مسلم است که رجعت بکرات در امتهاي پيشين روي داده است. و نيز در کتاب مزبور از حمران بن اعين نقل ميکند که گفت بحضرت باقر عليه السلام عرضکردم: آيا چيزي در بني اسرائيل بوده است که در اين امت نباشد؟ فرمود: نه عرضکردم: از معني آيه الم تر الي الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم [13] يعني: آيا نديدي مردمي را که هزاران نفر بودند و از ترس مرگ از خانه هاي خود، بيرون رفتند، پس خداوند بانها گفت: بميريد، آنگاه آنها را زنده کرد، بطوريکه مردم آنها را زنده ديدند، سپس در همانروز مجددا آنها را ميرانيد. يا اينکه فرمود: آنروز آنها را زنده کرد و مدتي در



[ صفحه 1209]



جهان زيستند و در خانه ها سکونت نموده غذا خوردند و ازدواج کردند و بعد از مدتها بمرگ طبيعي مردند. و هم در آن کتاب از جابر جعفي روايت مي کند که گفت: حضرت صادق عليه السلام فرمود: اميرالمومنين عليه السلام را در زمين با فرزندش حسين عليه السلام رجعتي است. وي با پرچم خود ميايد تا اينکه انتقام خود را از بني اميه و معاويه و اولاد معاويه و آنها که همراه آنان بجنگ حضرت آمدند بگيرد، خداوند در آنروز سي هزار نفر از ياروان علي را که همه از اهل کوفه ميباشند و هفتاد هزار نفر از ساير مردم شيعه را بياري علي برانگيخته ميگرداند. و دوباره در صفين آن دو لشکر يکديگر را مانند بار نخست ملاقات ميکنند و تمام نفرات لشکر معاويه را از دم شمشير ميگذراند، بطوريکه يکنفر آنها بافي نميماند که خبر آنها را بياورد، آنگاه در روز رستخيز هم خداوند آنها را بر مي انگيزد و با فرعون و آل فرعون ببدترين عذابها گرفتار ميسازد آنگاه علي عليه السلام بار ديگر با رسولخدا صلي الله عليه و آله بدنيا بر ميگردد و پيغمبر پادشاه روي زمين ميشود و ساير ائمه فرمانداران او خواهند بود، و بعکس روز نخست اين بار بطور آشکار مبعوث ميگردد و خدا را آشکارا عبادت ميکند. سپس حضرت صادق فرمود: آري و الله اميرالمومنين دوبار بدنيا رجعت ميکند، و با دست اشاره کرد که چند بار آن حضرت رجعت خواهد کرد. خداوند سلطنت تمام اهل عالم را از روز آفرينش دنيا تا روز فناي جهان به پيغمبر صلي الله عليه و آله ميدهد تا وعده اي که در قرآن بانحضرت داده مصداق پيدا کند چنانکه فرمود: و يظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون يعني: خداوند پيغمبرش را بر تمام اديان غالب ميگرداند، هر چند مشرکين نخواهند. کراجکي در کنز الفوائد بسند خود از محمد بن علي از حضرت صادق عليه السلام روايت ميکند که: در تفسير آيه افمن وعدناه وعدا حسنا فهو لاقيه [14] يعني: آيا کسيکه ما باو وعده نيک داديم، پس بان وعده خواهد رسيد؟ فرمود: موعودي که



[ صفحه 1210]



اين وعده بوي داده شده علي بن ابيطالب است که خداوند باو وعده داده که در دنيا از دشمنش انتقام بگيرد، و در آخرت نيز بوي و دوستانش وعده بهشت داده است. مفيد در کتاب مجالس از عبايه اسدي روايت کرده که گفت: شنيدم اميرالمومنين عليه السلام ميفرمود: من آقاي پيران هستم در من علامتي از ايوب هست [15] و روزي بيايد که خداوند کسان مرا مانند کسان و فرزندان يعقوب بدورم گرد آورد.


پاورقي

[1] سوره انبياء آيه -95.

[2] سوره مومن آيه 54.

[3] ابوالفضل گلپايگاني در کتاب فرائد بعد از نقل چند حديث و آيه که از آن بنفع ادعاي ميرزا علي محمد شيرازي و ميرزا حسينعلي مازندراني سوء استفاده نموده و مردم را فريب داده و در عقيده ي خود متزلزل و گيج کرده است،‌با همان طراري و شيطنت مخصوص بخود مي نويسد: و مأخذ اين احاديث که مشعر بر ارتفاع نداي الهي است! اين آيه مبارکه است که در سوره ي ق مي فرمايد: و استمع يوم ينادي المناد من مکان قريب يوم يسمعون الصحيحة بالحق ذلک يوم الخروج يعني:‌گوش دار روزي را که منادي ندا خواهد فرمود؛ از مکاني نزديک ببلاد عربيه که محل نزول همين آيه در روزي که مي شنوند صحيه را بحق آن روز است روز خروج؛ و مفسرين از اهل تسنن و اهل تشيع متفقا در تفسير اين آيه فرموده اند که نداي الهي از صخره ي بيت المقدس بلند مي شود.

يعني از جبل کرمل! که در تورات بجبل مقدس و جبل بيت الله از آن تعبير فرموده است.

در کتاب بهائي چه مي گويد و بعضي کتابهاي ديگر جواب گلپايگاني ماهيت او را معلوم کند داده اند. اينک خلاصه آن با توضيح و عبارت ما از لحاظ خوانندگان مي گذرد.

اولا - بايد ديد اين نداء خبر از آمدن علي محمد باب مي دهد، يا از ميرزا حسينعلي پسر ميرزا عباس نوري؟! گلپايگاني در بيان احاديث بهر کدام که مختصر ربطي داشته قناعت مي کند حتي درست تطبيق نمي کند و توضيح نمي دهد؛ سر بسته و مجمل مي گذارد و مي گذرد؛ تا بيشتر مردم را دودل و در عقيده ي خود سست کند، و آماده افتادن بدام باشد! چنانکه در اينجا خوانندگان ملاحظه مي کنند آيه راجع برجعت است و خروج و قيام هم قيام قائم آل محمد است، که بعقيده ي بهائيها ميرزا علي محمد باب پسر ميرزا رضاي بزاز شيرازي بوده است!! و همه مي دانند که ميرزاي نگون بخت رنک بيت المقدس و عکا و جبل کرمل را نديده است.

ثانيا - اگر بر خلاف سياق آيه و روايات، گلپايگاني بخواهد آنرا تطبيق به جانشيني باب کند و قائل برجعت حسيني شود، و احيانا از اسم حسينعلي سوء استفاده نمايد! مي گوئيم: بحث رجعت درست از نظر شيعه روشن نيست؛ بعلاوه رجعت امام حسين پسر امير المومنين و جد مهدي موعود کجا؛‌و ميرزاي مازندراني پسر ميرزا عباس نوري که اصلا سيد و علوي نبوده و نمرده تا بعد زنده شود کجا؟ هيچ بهائي هم نگفته است؛ حسينعلي مرده؛ بعد در رجعت زنده شده، فقط سربسته مي خواهند از لفظ رجعت حسيني آنهم به مناسبت اسم حسين سوء استفاده کنند و مردم را فريب دهند.

ثالثا - اين که گلپايگاني مکاني قريب را جبل کرمل واقع در عکاکشور اسرائيل مي داند که حسينعلي چند سال در نزديکهاي آن، از طرف دولت عثماني تبعيد و زنداني بوده است، تفسير برأي است که پيغمبر و ائمه اطهار شديدا توبيخ فرموده اند. و اينکه گفته مفسرين شيعه و سني در تفسير اين آيه گفته اند؛‌مقصود صخره بيت المقدس است، دروغ و تهمت است که به علماي اسلام نسبت داده است.

فخر رازي دانشمند بزرگ سني در تفسير کبير مي نويسد من مکان قريت اشاره است که اين صدا بر هيچ کس پوشيده نمي ماند و همه در شنيدن آن يکسانند. بنابراين بعيد نيست که منادي خداوند متعال باشد، زيرا مکان قريب مکان واقعي و محل نيست، بلکه منظور ظهور نداء است که خداوند قريب تر از سايرين است؛‌چنانکه در همين سوره ي ق فرموده و نحن اقرب اليه من حبل الوريد. و اين نزديک بودن خدا هم قرب مکاني نيست!

بيضاوي نيز مي نويسد؛ من مکان قريب يعني اين نداء طوري است که بهمه يکسان ميرسد.

علامه اي السعود دانشمند ديگر سني نيز در تفسير خود مي نويسد: من مکان قريب يعني صدا به همگان يکسان مي رسد و گفته شده که صدا از صخره ي بيت المقدس است و هم گفته شده که صدا از زير قدمهاي مردم هر جا که هستند مي رسد؛ يا از بيخ موهاي آنها شنيده مي شود! ژ

در تفسير برهان مي نويسد:‌من مکان قريب معني آن اين است که اي صدا طوري است که بهمه ي مردم مي رسد.

و در تفسير صافي مي نويسد؛ علي بن ابراهيم قمي گفته معني آن اين است که منادي نام قائم (ع) و پدرش را مي برد و بقيه آيه که مي گويد: يوم يسمعون الصيحة بالحق ذلک يوم بخروج، يعني از آسمان بظهور قائم صيحه مي زنند.

طبرسي در مجمع البيان مي نويسد: قتاده از اهل تسنن گفته است از صخره بيت المقدس صدا مي رسد که اي استخوانهاي پوسيده و بدنهاي پاره پاره و گوشتهاي متلاشي شده، برخيزيد براي رسيدگي بحساب قيامت و آنچه خدا براي کار شما پاداش قرار داده و مقاتل بن سليمان از اهل تسنن گفته است: اين منادي اسرافيل است که مي گويد: اي مردم برخيزيد براي حساب رستخيز. سپس طبرسي مي گويد: علت اين که فرموده: من مکان قريب اين است که تمام خلايق اين صدا را يکسان مي شوند و بر هيچکس پوشيده نمي ماند خواه قريب و خواه بعيد باشند،‌مثل اينکه از محل نزديک آنها را مي خوانند.

بطوريکه ملاحظه مي شود،‌اين نداء يا مربوط بظهور قائم است که منادي از آسمان او را بنام صدا مي زند، چنانکه سابقا مکرر گذشت و يا مربوط بقيامت و زنده شدن مردگان واعضاء متلاشي آنها است که باز منادي آسمان اسرافيل يا ديگري مردم را طوري صدا مي زنند که هر کس خيال مي کند صدا از مکان قريب و محل نزديک باو مي رسد. فقط در تفسير ابي السعود و مجمع البيان بلفظ قيل مي گويد اين ندا از صخره بيت المقدس است که قائل اين قيل هم قتاده مفسر نابيناي اهل تسنن است.

بقيهم مکان قريب را معني کرده اند که صدا رساست.

بنابراين چه مناسبتي با ادعاي ميرزا حسينعلي بهاء دارد که اصلا بيت المقدس را نديده و در شهر عکا زنداني بوده است ? زنده شدن مردگان،‌يا اعلام ظهور قائم آل محمد کجاو وخاموشي مطلق يک فرد بيچاره اسير در بدر گمنام در گوشه اي از شهر عکا کجا؟! بر فرض که اين نداء از صخره سنگ مسجد بيت المقدس بلند شود، باز خبر از ظهور مهدي آل محمد يا قيامت مي دهد؛ ميرزا بهاء که قيامت را موهوم مي داند و خود هم بعد از امام زمان آمده چطور مي تواند مصداق اين ندا و خروج و قيام قائم و صيحه آسماني واقع شود؟!.

[4] سوره ق آيه 41-42.

[5] سوره آل عمران آيه 144.

[6] سوره آل عمران آيه 158.

[7] سوره توبه آيه 112.

[8] آل عمران 182.

[9] ترديد از راوي خبر است.

[10] ترديد از راوي است.

[11] سوره ي اسراء آيه 74.

[12] اهل تسنن در اصول عقايد بدودسته تقسيم مي گردند. اشاعره که جبريه هم خوانده مي شوند و معتزله که چون قائل بعدل خداوند هستند، مانند طايفه شيعه اماميه بآنها عدليه هم مي گويند. اشاعره معتزله را تکفير کردند و معتزله نيز آنها را کافر شمردند. علت اين تکفير آن بود که از پيغمبر (ص) روايت شده که فرمود؛ فرقه قدريه مجوسان امت اسلام هستند.

بهمين جهت معتزله مي گويند اشاعره همان قدريه هستند و اشاعره هم عقيده دارند که قدريه؛ معتزله مي باشند!.

[13] سوره بقره آيه 244.

[14] سوره قصص آيه 61.

[15] ايوب پيغمبر بعد از ساليان دراز بيماري و نقاهت و عمر طولاني با اراده ي خداوند جوان شد و از بيماري نجات يافت و نيروي از دست رفته اش را بازيافت. بنابراين حضرت اشاره برجعت خود در زمان دولت قائم نموده است.