رجعت
شيخ حسن سليمان [1] در کتاب منتخب البصائر بسند خود از محمد بن مسلم روايت ميکند که گفت: از حمران بن اعين و و ابو الخطاب پيش از آنکه آن کارها از ابوالخطاب سر بزند [2] شنيدم که ميگفتند: از حضرت صادق شنيديم ميفرمود: نخستين کسيکه قبرش ميشکافد و زنده شده بدنيا بر ميگردد حسين بن علي عليه السلام است.
[ صفحه 1187]
و اين رجعت عمومي نيست که تمام مردگان زنده شده سر از قبر درآورند بلکه افراد خاصي بدنيا بر ميگردند [3] که يا مومن خالص و يا مشرک محض باشند. و نيز در آن کتاب بسند مزبور از حماد بن عيسي روايت ميکند که گفت: بکير بن اعين بمن گفت کسي که من در شخصيت بزرگش شک ندارم يعني حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام بدنيا رجعت ميکنند. نيز در کتاب ياد شده بسند مذکور از فضيل بن يسار از حضرت باقر عليه السلام نقل ميکند که فرمود: اولي و دومي را جبت و طاغوت بگوئيد، و از رجعت نيز سخن بميان نياوريد اگر دشمنان بشما گفتند: شما شيعيان سابقا اين حرفها را ميزديد، بانها بگوئيد: اما امروز اين را نميگوئيم. زيرا پيغمبر صلي الله عليه و آله با صرف صد هزار درهم دلهاي اينان را بدست آورد، تا دست از وي بردارند، و شما شيعيان نميتوانيد با سخنان خود دلهاي آنها را جمع کنيد. مولف: مقصود حضرت اينست که از دشمنان تقيه کنيد، و آنها را باين اسامي نخوانيد و از رجعت که خوش آيند آنها نيست، و براي شما ايجاد خطر مي کند صحبت ننمائيد. همچنين در کتاب نامبرده بهمان سند از زراره روايت مي کند که گفت: از حضرت صادق عليه السلام از رجعت و امثال اين امور مهم سوال کردم. حضرت فرمود: اين را که ميپرسيد هنوز وقت آن نرسيده است. خداوند ميفرمايد: بل کذبوا بما لم يحطيوا بعلمه و لما ياتهم تاويله [4] يعني:... بلکه آنها آنچه را که با علم خود بان احاطه نداشتند، دروغ پنداشتند در صورتيکه دروغ نيست و هنوز موقع تاويل آن نرسيده است. و نيز در کتاب منتخب البصائر از محمد بن طيار از آن حضرت روايت کرده است
[ صفحه 1188]
که در تاويل آيه: و يوم نحضر من کل امه فوجا [5] : يعني: و روزيکه برانگيخته ميکنيم از هر گروهي، جمعي را. فرمود: هر مومني که کشته شده باشد، بدنيا بر ميگردد تا بعد از زندگي مجدد بمرگ طبيعي بميرد و هر مومني که مرده باشد، بدنيا بر ميگردد تا کشته شود و بثواب شهادت نائل گردد. و هم در کتاب مزبور از ابوبصير روايت کرده که گفت: حضرت صادق عليه السلام بمن فرمود: آيا مردم عراق رجعت را انکار ميکنند؟ عرضکردم: آري. فرمود: آيا اين آيه را در قرآن نخوانده اند: و يوم نحشر من کل امه فوجا؟ هم در آن کتاب از بکير بن اعين از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود گويا حمران بن اعين و ميسر بن عبد العزيز را مي بينم که با شمشيرهاي خود مردم بيدين را در بين صفا و مروه بخاک مياندازند که البته مقصود امام رجعت آنها بدنيا است. و هم در آن کتاب است که جابر جعفي گفت: از حضرت صادق عليه السلام تفسير آيه و لئن قتلهم في سبيل الله او متم... [6] يعني اگر در راه خدا کشته شديد يا مرديد... سوال شد، فرمود: اي جابر آيا ميداني راه خدا کدام است؟ عرضکرد نه بخدا مگر اينکه از شما بشنوم. فرمود: کشته شدن در راه علي و اولاد اوست. هر کس در راه محبت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است و هيچکس نيست که ايمان باين آيه داشته باشد، مگر اينکه کشته شدن و مرگي در پيش دارد، باين معني که اگر کشته شود دوباره برانگيخته مي شود تا بميرد، و اگر مرد، برانگيخته مي شود تا اينکه کشته شود، نظير اين روايت در تفسير عياشي هم ذکر شده است. مولف: شايد آخر روايت تفسير قسمت آخر آيه يعني و لئن متم او قتلتم لالي الله تحشرون باشد، باين معني که مقصود از حشر رجعت باشد. نيز در کتاب مزبور از فيض بن ابي شيبه روايت مي کند که گفت: شنيدم
[ صفحه 1189]
حضرت صادق عليه السلام آيه و اذ اخذ الله ميثاق النبيين.... را تلاوت نمود و سپس فرمود: تمام پيغمبران برسول اکرم ايمان مياورند و علي عليه السلام را ياري مينمايند و بعد فرمود: آري و الله خداوند از زمان آدم تا پيغمبر خاتم هر پيغمبري را که مبعوث گردانيد دوباره بدنيا بر ميگرداند، تا در رکاب امير المومنين عليه السلام جهاد کنند. در تفسير عياشي اين روايت بسند ديگر هم از فيض بن ابي شيبه نقل شده است. و هم در کتاب مزبور از جابر بن يزيد جعفي از حضرت امام محمد باقر عليه السلام نقل کرده که در تفسير يا ايها المدثر قم فانذر فرمود: مقصود از مدثر محمد صلي الله عليه و آله و آمدن آن حضرت در زمان رجعت است که مردم را از نافرماني خدا برحذر ميدارد. و در آيه ديگر که خدا ميفرمايد: انها لاحدي الکبر نذيرا للبشر [7] نيز مقصود پيغمبر است که در رجعت بدنيا بازگشته بشر را از معصيت خدا بر حذر ميدارد، و هم در آيه ديگري که مي فرمايد: انا ارسلناک کافه للناس [8] مقصود آن حضرت است که خدا او را در رجعت براي هدايت و تامين حوائج تمام مردم جهان برانگيخته مي گرداند. همچنين در کتاب منتخب البصائر بسند مذکور از امام محمد باقر و آن حضرت از اميرالمومنين عليهما السلام نقل ميکند که فرمود: آمدن مدثر در رجعت حتمي است. مردي عرضکرد: يا اميرالمومنين آيا پيش از قيامت انسان زنده ميشود و باز مي ميرد؟ فرمود: آري و الله يک لحظه کفر بعد از رجعت سخت تر از چند کفر قبل از رجعت است. و هم در آن کتاب از يونس بن ظبيان از حضرت صادق عليه السلام نقل ميکند که فرمود: کسي که پيش از روز قيامت بحساب مردم رسيدگي مي کند حسين بن علي عليه السلام است و حساب روز قيامت هم بدست اوست باين معني که هر کسي را خدا بخواهد او به بهشت يابد و زخ مي فرستد.
[ صفحه 1190]
هم در آن کتاب از حمران بن اعين [9] از امام باقر نقل کرده است که فرمود: اول کسي که در رجعت بدنيا بر مي گردد، همسايه شما حسين عليه السلام است آن حضرت چندان سلطنت مي کند که از پيري ابروانش روي ديدگانش را مي گيرد و نيز در کتاب مزبور از حضرت صادق عليه السلام روايت مي کند که در تاويل آيه يوم هم علي النار يفتنون [10] يعني روزي که آنها بر آتش امتحان ميشوند فرمود: مقصود اينست که در رجعت غل و غش آنها مانند طلا گرفته ميشود، تا آنکه هر چيزي بحقيقت خود بازگشت کند. مولف. شايد بيان حضرت اشاره باخباري باشد که درباره امتزاج بين دو طينت در مجلدات سابق بحار گذشت، يا اينکه مقصود امتحان آنها باشد تا آنکه واقعيت و باطن آنها آشکار شود. نيز در کتاب منتخب البصائر از حضرت موسي کاظم عليه السلام روايت ميکند که فرمود: مردي که مرده اند بدنيا بازگشت خواهند کرد و انتقام خود را مي گيرند بهر کس آزاري رسيده بمثل آن قصاص ميکند و هر کس خشمي ديده بمانند آن انتقام ميگيريد و هر کس کشته شده قاتل را بخود بتقاص خون خود ميکشد و براي اين منظور دشمنان آنها نيز بدنيا بر مي گردند، تا خون ريخته شده خود را تلافي کنند و بعد از کشتن آنها سي ماه زنده مي مانند، و سپس همگي در يک شب مي ميرند، در حاليکه انتقام خون خود را گرفته و دلهاشان شفا يافته است، و دشمنان آنها بسخت ترين عذاب دوزخ مبتلا ميشوند. آنگاه در پيشگاه خداوند جبار ايستاده تا حقوق از دست رفته آنها را از دشمنان بگيرد. و نيز در کتاب مزبور بسند مذکور از محمد بن عبد الله بن حسين روايت کرده که گفت همراه پدرم بر حضرت صادق عليه السلام وارد شديم، ميان آن حضرت و پدرم سخني گذشت، سپس پدرم بحضرت عرضکرد: درباره رجعت چه ميفرمائيد؟ فرمود:
[ صفحه 1191]
در اين باره همان را ميگويم که خداوند فرموده: تلک اذا کره خاسره [11] يعني: اين بازگشت زيان بخشي است، تفسير اين آيه بيست و پنج شب قبل از رسيدن آن به پيغمبر صلي الله عليه و آله رسيد. و اين هنگامي است که مردم بدنيا بر ميگردند و خوانخواهي آنها تمام ميشود، پدرم عرضکرد: اينکه خداوند در قرآن ميفرمايد: فانما هي زجره واحده، فاذاهم بالساهره [12] مقصود چيست؟ فرمود: وقتي از ستمگران انتقام گرفته شد و سپس مردند، ارواح آنها بيدار است نه ميخوابد و نه ميميرد. مولف: شايد علت اينکه اينان ببازگشت زيان بخش توصيف شده اند، اين باشد که آنها بعد از قتل و عذاب شدن، عذابشان تمام نميشود، بلکه کيفرهاي روز قيامت نيز در انتظار آنهاست، يا اينکه باين معني باشد که آنها قادر نيستند براي انواع قتل ها و عذابها راه چاره اي بيانديشند و ساهره شايد در تقدير بنا بر اسناد مجازي اينطور باشد که: آنها در حالت بيداري ميباشند، يا اينکه: در ميان گروه بيدارها هستند.
پاورقي
[1] مولف در فصل اول مقدمه جلد يکم بحار الانوار مي نويسد: کتاب منتخب البصائر تاليف شيخ فاضل حسن بن سليمان شاگرد شهيد اول رحمة الله عليه است که منتخب کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبدالله اشعري است.
وي در اين کتاب از کتابهاي ديگري هم با تصريح باسامي آنها نام برده است؛تا مطالب آن با آنچه از کتاب سعد بن عبد الله گرفته مي شود؛ اشتباه نشود؛تاليفات ديگر حسن بن سليمان کتاب مختصر و کتاب رجعت است که هر سه در اين کتاب نام برده شده است.
[2] ابوالخطاب: محمد بن مقلاص الاسدي الکوفي - غالي و ملعون است. روايات در مذمت و لعن و برائت از او بسيار وارده شده و عاقبت بنفرين حضرت صادق عليه السلام بقتل رسيد: فورد:انه قال: اللهم العن اباالخطاب، فانه خوفني قائما و قاعدا و علي فراشي. اللهم اذقه حر الحديد تحفة الاحباب صفحه 353.
[3] رجوع کنيد ببحث ما درباره ي رجعت، در زيرنويس آينده ي همين باب.
[4] سوره ي يونس -40.
[5] سوره نمل آيه 85.
[6] سوره آل عمران آيه 151.
[7] سوره مدثر - آيه 39-40.
[8] سوره سبأ - آيه 27.
[9] حمران از مردم کوفه بوده است.
[10] سوره الذاريات 13.
[11] سوره نازعات -12.
[12] سوره نازعات 13-14.