سپس حضرت فرمود: مهدي بکوفه برميگردد و آسمان ملخهاي طلائي بر آنها ميبارد، همان طور که خداوند در بني اسرائيل بر ايوب پيغمبر نيز فرود آورد و يقسم علي اصحابه کنوز الارض تبرها و لجينها و جوهرها گنجهاي طلا و نقره و گوهر زمين را بيارانش تقسيم مي کند [1] .



[ صفحه 1181]



مفضل گفت: اگر يکي از شيعيان بميرد و قرضي از برادران ديني يا بيدينان در گردن داشته باشد، چه مي شود؟ فرمود: کاري که مهدي مي کند اينست که در تمام دنيا اعلام ميکند: هر کس طلبي از يکي از شيعيان داشته باشد، بيايد و بگويد. حتي اگر سير يا خشخاش هم در گردن يکي از شيعيان باشد، مهدي آنرا بصاحبش رد مي کند، تا چه رسد جواهرات گرانبهاي طلا و نقره و املاک. مفضل عرضکرد: آقا آنگاه چه مي شود؟ فرمود: مهدي بعد از گردش در شرق و غرب بکوفه ميايد و وارد مسجد کوفه مي شود، و مسجدي را که يزيد بن معاويه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام بنا کرده خراب مي کند، همچنين هر مسجدي را که براي خدا ساخته نشده ويران ميسازد. خدا لعنت کند باني آنرا. [2] عرضکرد: آيا مدت سلطنت مهدي چند سال است؟ فرمود: خدا ميفرمايد:



[ صفحه 1182]



فمنهم شقي و سعيد. فاما الذين شقوا ففي النار لهم فيها زفير و شهيق خالدين فيها ما دامت السماوات و الارض الا ما شاء ربک ان ربک فعال ما يريد. و اما الذين سعدوا ففي الجنه خالدين فيها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غير مجذوذ [3] يعني: روز قيامت مردم دو دسته مي شوند: يکدسته شقي و يک دسته سعيد. آنها که شقي هستند در آتش جهنم ميباشند و در آن آتش ناله و فرياد مي کنند و تا آسمانها و زمين برقرار است، در آنجا ميمانند، مگر اينکه خداوند بخواهد آنها را از آتش درآورد، و خداي تو هر کاري بخواهد ميکند. و آنها که سعادتمند هستند، در بهشت جاي دارند و در آنجا هميشه ميمانند تا گاهيکه آسمانها و زمين برقرار است. مگر اينکه خداوند بخواهد از بهشت بيرون روند، که البته بيرون ميروند. اين عطاي دائمي خداوند است و بعد از آن روز رستخيز فرا ميرسد. و الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي خير خلقه محمد النبي و آله الطيبين الطاهرين و سلم تسليما کثيرا کثيرا. مولف: شيخ حسن بن سليمان در کتاب منتخب البصائر روايت مزبور را اينطور ذکر کرده است: حديث کرد براي من برادر رشيد محمد بن ابراهيم بن محسن طار آبادي و گفت: که وي بخط پدرش ابراهيم بن محسن که مردي صالح بوده اين حديث را يافته است و او آن خط و نوشته را بمن نشان داد.