بازگشت

گفتار حضرت صادق


مفضل گفت: در اين وقت حضرت صادق عليه السلام چنان گريست که محاسن مبارکش از سيلاب اشک تر شد سپس فرمود: روشن مباد چشمي که با اين گفته نگريد مفضل هم بسيار گريست و آنگاه عرضکرد: آقا اين گريه چقدر ثواب دارد؟ فرمود: وقتي از روي حقيقت باشد، بشماره نمي آيد سپس مفضل عرضکرد: آقا چه ميفرمائيد درباره اين آيه: و اذا المووده سئلت باي ذنب قتلت [1] يعني: روز قيامت از کسيکه بخاک سپرده شده سوال ميشود بچه جرمي کشته شده است؟ فرمود: اي مفضل بخدا قسم اين مووده و بخاک سپرده شده، محسن بچه فاطمه (ع) است. زيرا مقصود از اين آيه مائيم و هر کس جز اين بگويد او را تکذيب کنيد. مفضل عرضکرد: آقا آنگاه چه ميشود؟ فرمود: فاطمه زهراء برخاسته و عرض ميکند: خدايا آن روزي که بمن وعده فرمودي از کساني که بمن ظلم کرده اند و حق مرا غصب نمودند و مرا زدند و الواد مرا بگريه آوردند، انتقام بگير بوعده خود وفا کن. در اين وقت فرشتگان هفت آسمان و حاملين عرش الهي و ساکنان هوا و اهل دنيا و آنها که در زير طبقات زمين هستند، با ناله و فرياد ميگريند و بخدا شکايت ميکنند. در آنروز تمام قاتلان و ظالمان بما و آنها که از آنچه بر سر ما آمده، راضي بودند هزار بار بقتل ميرسند، نه مثل کشته شدن آنها که در را خدا شهيد ميشوند زيرا شهيدان در حقيقت نمي ميرند چنانکه خدا فرمود: و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما آتاهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون [2] يعني: گمان مکن آنها که در راه خدا کشته شدند مرده اند. نه آنها زنده و



[ صفحه 1175]



در نزد خدايشان روزي ميبرند، آنها از آنچه خداوند از فضل خودش بانان روزي داشته است خوشحالند، و هم از آنانکه هنوز بانها ملحق نشده و از پشت سر آنها ميايند، مسرورند و شادند، که ترسي بر آنها نيست و آنها غمگين نميباشند. مفضل عرضکرد: آقا بعضي از شيعيان شما عقيده برجعت شما ندارند فرمود: آيا آنها سخن جد ما پيغمبر خدا و گفته ما ائمه را نشنيده اند که ميگوئيم: و لنذيقنهم من العذاب الادني دون العذاب الاکبر لعلهم يرجهون [3] يعني: بجاي عذاب بزرگتر، عذاب نزديکتر بانها مي چشانيم تا شايد برگردند. اي مفضل عذاب نزديکتر رجعت آل محمد و عذاب بزرگتر عذاب روز قيامت است که خدا مي فرمايد: يوم تبدل الارض غير الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار [4] يعني: قيامت روزي است که اوضاع زمين و آسمان ها دگرگون ميگردد و همه در پيشگاه خداوند حاضر ميشوند.


پاورقي

[1] سوره تکوير آيه 8-9.

[2] سوره آل عمران آيه 163-164.

[3] سوره سجده آيه 21.

[4] سوره ابراهيم آيه 49! ميرزا حسينعلي بهاء در ايقان و به پيروي او گلپايگاني در فرائد اين آيه و آيه شريفه اذا السماء انفطرت را که بعقيده ي تمام مذاهب اسلامي و سياق خود آيه شريفه مربوط بروز قيامت و عالم آخرت است؛ تاويل بظهور باب و بهاء کرده اند!

ميرزا بهاء قيامت را موهوم مي داند و مي گويد اذا قام القائم قامت القيامة بنابراين روزي که سر و کله علي محمد باب پيدا شد، قيامت هم بر پا شد!! ديگر نه حسابي و نه کتابي و نه جزائي فقط ظهور جناب بهاء مي ماند که آنهم حريت و آزادي مطلق براي اهل بهاء و جميع دنياست. هر کس هر کاري کرد کسي را با کسي کاري نباشد.