جانشينان مهدي موعود و اولاد او و آنچه بعد از وي روي مي دهد
صدوق در کمال الدين از ابوبصير روايت ميکند که گفت: بحضرت صادق عليه السلام عرضکردم: يابن رسول الله از پدرت شنيدم ميفرمود: بعد از قائم دوازده مهدي خواهد بود. حضرت صادق فرمود: پدرم فرموده: دوازده مهدي و نفرمود دوازده امام آنها مردمي از شيعيان ما هستند که مردم را دعوت بدوستي ما و شناسائي ما ميکنند. و هم در غيبت شيخ طوسي از ابوحمزه ثمالي روايت ميکند که حضرت صادق (ع) ضمن حديث طولاني فرمود: اي ابوحمزه ما را بعد از قائم يازده مهدي خواهد بود که همه از اولاد حسين عليه السلام ميباشند. شيخ مفيد در ارشاد مينويسد: بعد از دولت قائم آل محمد دولتي نخواهد بود، مگر آنچه که در روايتي رسيده که اگر خدا بخواهد اولاد قائم بجاي وي مي نشينند. اين حديث هم قاطع و اطمينان بخش نيست. غالب روايات ميگويد: مهدي موعود چهل روز پيش از قيامت مي ميرد و در آن چهل روز هرج و مرج خواهد شد و علامت بيرون آمدن مردگان و روز رستاخيز براي حساب و پاداش اعمال خود آشکار خواهد شد. و الله اعلم
[ صفحه 1239]
عياشي در تفسير خود از جابر بن يزيد جعفي روايت نموده که گفت: شنيدم حضرت باقر عليه السلام ميفرمود: بخدا قسم مردي از ما اهلبيت بعد از مرگش سيصد و نه سال سلطنت ميکند. عرضکردم: اين کي خواهد بود؟ فرمود: بعد از مرگ قائم است عرضکردم: قائم در عالم خود چقدر ميماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قيام تا هنگام مرگش عرضکردم: آيا بعد از مرگ قائم هرج و مرج ميشود؟ فرمود: آري پنجاه سال. آنگاه امام منتصر بدنيا باز ميگردد براي خونخواهي خود و يارانش. وي بيدينان را بقتل ميرساند و باسارت ميبرد، تا جائيکه ميگويند اگر اين شخص از دودمان پيغمبران بود، اين همه مردم را بقتل نميرسانيد. طبقات مردم از سفيد و سياه چنان در اطراف او اجتماع کنند که از کثرت و فشار مردم ناگزير شود پناه بحرم خدا ببرد. وقتي گرفتاري وي شدت پيدا کرد و امام منتصر وفات يافت، امام سفاح بدنيا بر ميگردد، در حاليکه از مرگ امام منتصر غضبناک است. پس تمام دشمنان ستمگر ما را ميکشد، و تمام زمين را مالک ميشود و خداوند کار او را اصلاح ميگرداند، و سيصد و نه سال سلطنت کند، آنگاه امام باقر فرمود: اي جابر ميداني امام منتصر و سفاح کيست؟ منتصر حسين عليه السلام و سفاح اميرالمومنين صلوات الله عليه است. شيخ طوسي در کتاب غيبت از جعفر بن محمد مصري و او از عمويش حسين بن علي از پدرش روايت ميکند که حضرت صادق از پدران بزرگوارش روايت کرده که اميرالمومنين عليه السلام فرمود: پيغمبر صلي الله عليه و آله در شب رحلتش بمن فرمود: يا ابا الحسن صحيفه و دواتي بياور سپس پيغمبر وصيت خود را املا فرمود تا باينجا رسيد...: يا علي بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آنها دوازده مهدي ميباشد. يا علي تو نخستين آن دوازده امامي سپس يک يک ائمه را نام برد تا اينکه فرمود: حسن عسکري هم اين صحيفه را بفرزندش م ح م د که از ما آل محمد محفوظ است تسليم کند، اينها دوازده امام هستند. بعد از مهدي موعود دوازده مهدي
[ صفحه 1240]
ديگر خواهد بود، چون او وفات کرد، آنرا تسليم کند به مهدي اول که داراي سه نام است، يک نام مثل نام من و يک نام مانند نام پدرم عبد الله و احمد و اسم سوم مهدي است و او نخستين مومن است. شيخ حسن بن سليمان در منتخب البصائر از جمله رواياتي که سيد علي بن عبد الحميد بسند خود از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده اينست که فرمود: بعد از قائم دوازده مهدي خواهد بود از اولاد حسين عليه السلام. ابن قولويه در کتاب کامل الزياره از حضرمي و او از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام روايت ميکند که آن دو بزرگوار از شهر کوفه سخن بميان آورده و او جمله فرمودند: در آنجا مسجد سهله است که خدا هيچ پيغمبري را مبعوث نکرد جز اينکه در آنجا نماز گزارد. بخدا قسم عدل حقيقي از آنجا آشکار ميشود. قائم بامر الهي در آنجا منزل دارد و کسانيکه بعد از وي قيام بامر خدا ميکنند نيز در آنجا ميباشند، و آن مسجد منازل پيغمبران و جانشينان آنها و مردان صالح خداست. مولف: اين اخبار که ذکر شد با آنچه ميان ما شيعه مشهور است، مخالفت دارد. راه تاويل آنها بدو گونه است: اول اينکه مقصود از دوازده مهدي [1] پيغمبر و ساير ائمه غير قائم باشد. باين معني که آنها بعد از قائم بدنيا رجعت نموده و بنوبه سلطنت مي نمايند، و قبلا هم از شيخ حسن بن سليمان روايت کرديم که مهدي را بهمه ائمه تاويل کرده بود و هم او گفت که قائم بعد از مرگش دوباره بدنيا برميگردد. و نيز با اين روايت ميتوان بعضي از اخبار مختلفه را که درباره مدت سلطنت قائم آل محمد رسيده است
[ صفحه 1241]
با هم جمع کرد [2] دوم اينکه اين مهدي ها جانشينان قائم باشند که در زمان ساير ائمه که رجعت
[ صفحه 1242]
بدنيا ميکنند، مردم را دعوت بدين خدا مينمايند، تا زمان از وجود حجت خالي نماند، هر چند جانشينان انبيا و ائمه حجت هاي خدايند، و الله يعلم
[ صفحه 1243]
پاورقي
[1] بايد دانست که مهدي يعني کسيکه از طرف خدا هدايت شده و راه حق را پيدا کرده است. از اين رو هر پيغمبر و امامي را بلکه هر بنده ي صالحي را مي توان مهدي گفت.
ولي مهدي موعود که لقب امام زمان غائب شيعه است، جز حجة بن الحسن العسکري (ع) کسي نيست.
[2] رواياتي که درباره ي مدت سلطنت و حکومت و ايام دولت حضرت امام زمان حجت بن الحسن العسکري (ع) رسيده است مختلف است، از مجموع آنچه در روايت شيعه و سني در صفحات: 291-306- 311- 1068- 1080- 1089- 1119و 1181 گذشت؛ به ترتيب پنج سال، هفت سال، هشت سال، نه سال، نوزده سال، بيست سال، چهل سال، و هفتاد سال ذکر شده است.
در بعضي از اين روايات مانند صفحه 1081و 1119 فرموده اند، هر سال آن بحساب سال شماست مثلا اگر گفته هفت سال، يعني هفتاد سال شما.
بنابراين دولت مهدي (ع) بعد از ظهور تا زمان وفاتش؛ درست براي ما روشن نيست، شايد پيغمبر و ائمه اطهار عنايتي داشته اند مدت کامل آنرا عملا معلوم نکنند، تا آنها که هوس امام زماني مي کنند، نتوانند مدت ادعاي خود را بر مدت مسلم حيات مهدي بعد از ظهور، تطبيق کنند! زيرا اگر بطور صريح مثلا فرموده بودند، شش سال و قول ديگري در برابر آن نبود؛ جاي اين بود که فرقه ي بهائي آنرا تطبيق بادعاي سيد باب کنند و غوغائي براه بياندازند!
با اين وصف جاي بسي تعجب است که اين فرقه؛ در اين مورد هم دست بکاره شده اند و از روايتي که مي گويد مدت دولت مهدي پنج يا هفت سال است سوء استفاده نموده و آنرا تطبيق به سيد باب بيچاره کرده اند! در صورتيکه خود آنها مي نويسند سيد باب در سال 1260 ادعاي امام زماني کرد، و در سال 1266 در سلطنت ناصرالدين شاه و حکومت امير کبير تير باران شد.
بنابراين مدت ادعاي او شش سال بوده و خوشبختانه در تمام اقوال راجع بمدت سلطنت مهدي (ع) شش سال نيست، حال چطور فرقه بهائي پنج يا هفت سال را تطبيق باين سال مي کنند چه عرض کنم!
بعلاوه- بر فرض که شش سال هم در روايات بود؛ يا مثلا از سر و ته پنج سال و هفت سال بزنيم و بزحمت شش سالي درست کنيم، ولي 8 سال و9 سال و 19 سال و 20 سال و 40 سال و هفتاد سال را چکنيم؟!
از اين گذشته در تمام اين اخبار مي گويد: مهدي در اين مدت هفت سال يا بيشتر شرق و غرب عالم را فتح نموده سلطنت مي کند، قدرت و دولت پيدا مي کند، آيا سيد باب دربدر، و زنداني، در اين مدت حکومت و سلطنت داشت، و آيا پيروانش تا کنون جرئت آفتابي شدن در ميان ساير بندگان خدا دارند؟!
اين که فرمود: آخرين مهدي سه نام دارد، نام من و نام پدرم عبد الله و احمد، و مهدي؛ و چنانکه صريحا در صفحه 279 گذشت خداوند در شب معراج به پيغمبر فرمود: دوازده مهدي از نسل علي و زهرا بوجود مي آوريم که آخرين آنها کسي است که عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي گزارد و دنيا را پر از عدل و داد مي کند؛ و در صفحه 238 گذشت که نام مخفي آن حضرت احمد و نام علني محمد است، و عبد الله هم ممکن است؛ در مواردي براي حفظ تقيه و بطور کنايه بحضرت اطلاق شود و چنانکه در زيرنويس صفحه گفتيم احتمال اين هم هست که نام عبد الله از حديث مجعولي که پيروان محمد بن عبدالله محض نفس الزکيه براي اثبات مهدويت او ساخته اند، گرفته شده باشد و در اين روايت تداخل کرده باشد،بدليل اين که خود اين روايت هم مضطرب است، بهر صورت مي توان گفت: اين دوازده مهدي همان دوازده امام باشند، که بواسطه عدم توجه راويان باين صورت نقل شده است.