بازگشت

بغداد آن روز


سپس مهدي از مدينه بکوفه ميرود و در بين کوفه و نجف فرود ميايد در آنروز



[ صفحه 1163]



يارانش چهل و شش هزار فرشته و ششهزار نفر جن و سيصد و سيزده تن نقيب ميباشند مفضل عرضکرد: آقا در آنروز دار الفاسقين بغداد چه وضعي دارد؟ فرمود: مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنه ها و آشوبها آنرا ويران ميسازد و بکلي متروک ميماند. اي واي بر بغداد و مردم آن از خطر لشکري که با پرچمهاي زرد، و لشکري که با پرچمهاي خود از مغرب زمين ميايند و کسيکه جزيره را جلب ميکند و لشکري که از دور و نزديک بانجا ميرود. بخدا قسم همه گونه عذاب که بر امتهاي متمرد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسيده بر بغداد فرود ميايد. عذابهائي به بغداد ميرسد که هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده است طوفان شمشير، آنها را فرو گيرد. واي بر کسيکه آنجا را مسکن خود قرار دهد، زيرا هر کس در آنجا مقيم شود با حالت شقاوت باقي ميماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر برد. بخدا مردم بغداد چنان غرق در ناز و نعمت و عيش و نوش ميشوند که ميگويند: زندگي حقيقي دنيا همين و خانه ها و کاخهاي آن، قصرهاي بهشت است و دختران آن در زيبائي حور العين و جوانان آن جوانان بهشت است. و چنين پندارند که خداوند تمام روزي بندگانش را به بغداد ارزاني داشته است افتراء بخداوند و پيغمبر صلي الله عليه و آله و حکم کردن بر خلاف قرآن و شهادت دروغ و شرابخواري و زناکاري و خوردن پليدي ها، و خونريزي، چنان در بغداد شيوع يابد که فجايع دنيا بپاي آن نرسد، آنگاه خداوند همين بغداد را بوسيله آن آشوبها و آن لشکرها چنان ويران ميسازد که وقتي رهگذري از آنجا ميگذرد، ميگويد: شهر بغداد در اينجا بوده است.