قائم در مکه چه ميکند و مردم با او چه خواهند کرد
مفضل عرض کرد: قائم با اهل مکه چه ميکند؟ فرمود: آنها را دعوت بحکمت و موعظه حسنه مي کند آنها هم از وي اطاعت مي کنند. قائم مردي از خاندان خود را در آنجا بنيابت خود منصوب داشته و مکه را بقصد مدينه ترک مي گويد.
[ صفحه 1158]
مفضل عرضکرد: آقا با خانه خدا چه مي کند؟ فرمود: آن را ميشکند و بر همان پايه اي که روز نخست در عهد حضرت آدم براي مردم بنا شده و ابراهيم و اسماعيل بالا برده بودند، بر پاي ميدارد و آنچه که بعد از آن در مسجد الحرام تعمير شده که پيغمبري و جانشين پيغمبري آنرا نساخته است، آنطور که خدا ميخواهد آنرا ميسازد. و هر آثاري که در مکه و مدينه و عراق و ساير جاها از ستمگران باقي مانده باشد همه را ويران ميکند. مسجد کوفه را نيز خراب کرده و بر اساس اولي آن بنا ميکند. و همچنين قصر عتيق را نيز ويران ميکند. خدا لعنت کند سازنده آن را، خدا لعنت کند او را. مفضل عرضکرد: آقا آقا قائم در مکه اقامت ميکند؟ فرمود: نه بلکه نائب خود را در آنجا ميگذارد، ولي چون اهل مکه ديدند قائم از ميان آنها رفته است، هجوم مياورند نائب او را ميکشند. قائم بسوي آنها بر ميگردد و آنها بطور سرشکسته و ذليل و گريه کنان نزد وي مي آيند و التماس ميکنند و ميگويند: اي مهدي آل محمد توبه کرديم توبه کرديم. قائم آنها را موعظه ميکند و از غضب خدا ميترساند و شخصي از اهل مکه را به نيابت خود انتخاب ميکند و از مکه خارج ميشود. اين بار نيز اهل مکه هجوم مي آورند و نائب او را ميکشند. قائم هم ياوران خود از طايفه جن را بسوي مکه فرستاده و سفارش مي کند که جز افراد با ايمان يکنفر از آنها باقي نگذاريد. اگر بملاحظه رحمت پروردگار نبود که همه اشياء را گرفته و مظهر رحمتش نيز من مي باشم، خودم با شما بسوي آنها باز ميگشتم. زيرا آنها بکلي از خداوند و من فاصله گرفته و هر گونه پيوندي را قطع کرده اند. لشکر مهدي هم بسوي اهل مکه باز ميگردند. بخدا قسم از هر صد نفر آنها بلکه از هر هزار نفر آنان يکنفر را باقي نميگذارند.