بازگشت

گفتار يکي از دانشمندان اهل تسنن


مولف: حسين بن مسعود فراء [1] در کتاب شرح السنه بسند خود از پيغمبر صلي الله عليه و آله روايت کرده که فرمود: بخدائي که جان من در دست اوست سوگند ياد ميکنم که: عيسي بن مريم آن حاکم عادل در ميان شما مسلمانان فرود مي آيد و صليب را ميشکند و خوک را ميکشد و جزيه دادن را از ميان برميدارد و چندان مال بمردم ميدهد که ديگر کسي آنرا نمي پذيرد. سپس حسين بن مسعود ميگويد: مقصود از شکستن صليب اينست که عيسي عليه السلام کيش نصرانيت را از ميان برده و مطابق دين اسلام حکم مي کند و معني کشتن خوک تحريم نگهداري و خوردن و اباحه کشتن آنست که نصارا عادت بدان دارند و اين ميرساند که خوک نجس العين است: زيرا عيسي عليه السلام بدستور شرع اسلام خوک ها را مي کشد. چون چيز طاهري که مردم از آن نفع ميبرند تلف کردنش مباح نيست، و اين که فرمود: جزيه دادن را از ميان بر ميدارد يعني از اهل کتاب يهود و نصارا برداشته و آنها را مسلمان مي کند. ابو هريره از پيغمبر روايت نموده که درباره فرود آمدن عيسي از آسمان فرمود در زمان او تمام اديان از ميان ميرود. مگر اسلام که باقي ميماند، و دجال را مي کشد [2] و چهل سال در روي زمين زندگي مينمايد و سپس وفات مي کند و مسلمانان بر وي مي گزارند. بعضي از دانشمندان اهل سنت گفته اند: مقصود از برداشتن جزيه اينست که



[ صفحه 1140]



بقدري اموال در آن روزگار زياد ميشود که نيازمندي که جزيه بخاطر آنها مقرر گرديده است پيدا نميشوند، بدليل اينکه پيغمبر فرمود: چندان مال بمردم ميدهد که ديگر کسي آنرا نميپذيرد. بخاري [3] بسند خود از ابوهريره روايت کرده که پيغمبر فرمود چه حالي خواهيد داشت هنگامي که عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد و امام شما هم در ميان شما باشد؟ اين حديثي است که همه علما اتفاق بر صحت آن دارند پايان سخن فراء مولف: فراء و ساير علماي اهل تسنن روايات ديگري در اين خصوص نقل کرده اند که همه ميرساند آنچه درباره طرز حکومت قائم نقل شده اختصاص بما ندارد، بلکه مخالفين ما هم روايت کرده اند ولي آنها اين امور را بحضرت عيسي نسبت داده اند. اما اين را خوشبختانه روايت هم کرده اند که پيغمبر فرمود: هنگام نزول عيسي امام شما در ميان شماست. هر جواني که از اين مطلب دادند همان جواب ماست زيرا اشکال مشترک بين ما و آنهاست. سيد علي بن عبد الحميد نيلي در کتاب غيبت خود از کتاب فضل بن شاذان روايت کرده که وي بسند خود از سعد بن عبد الله اشعري نقل کرده که امام حسن عسکري عليه السلام فرمود: باندازه يک جاي قدم زمين که در کوفه داشته باشم نزد من بهتر از داشتن يک باب خانه در مدينه است. و هم در آن کتاب از فضل بن شاذان از سعد بن اصبغ نقل کرده که گفت: شنيدم حضرت صادق مي فرمود: اگر کسي خانه اي در کوفه داشته باشد، آنرا از دست ندهد. و نيز در آن کتاب از ابو خالد کابلي از علي بن الحسين عليه السلام روايت کرده که فرمود: قائم گروهي از مردم مدينه را مي کشد و سپس با لشکر از مدينه بيرون



[ صفحه 1141]



مي آيد تا به اجفر [4] ميرسد در آنجا دچار گرسنگي سختي مي شوند في الحال ميوه براي آنها روئيده ميشود و آنها هم از آن مي خورند و از آن توشه مي گيرند اين است معني آيه شريفه و آله لهم الارض الميته احييناها و اخرجنا منها حبا فمنه ياکلون [5] يعني: علامتي براي آنها اينست که ما زمين مرده را زنده ميگردانيم و از آن ميوه اي بيرون مياوريم تا از آن بخورند آنگاه حرکت نموده تا بقادسيه [6] ميرسد در آنموقع مردم در کوفه اجتماع نموده و با سفياني بيعت کرده اند. و هم در آن کتاب از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت شده که فرمود: قائم ما سيصد و نه سال سلطنت مي کند بمدتي که اصحاب کهف در غار خود توقف نمودند. او زمين را پر از عدل و داد ميکند، چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد. خداوند شرق و غرب زمين را براي ما ميگشايد او هم چندان مردم بي دين را بقتل رساند که جز دين محمد (ص) نماند و بروش سليمان بن داود رفتار نمايد، اگر آفتاب و ماه را بسوي خود بخواند، اجابت ميکنند [7] و زمين در زير پايش پيچيده مي شود يعني طي الارض خواهد داشت و از جانب خدا بوي وحي ميشود و او هم طبق دستور خدا عمل ميکند. همچنين در آن کتاب از عبد الله بن مسکان روايت ميکند که گفت: شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود: ان المومن في زمان القائم و هو بالمشرق ليري اخاه الذي في المغرب و کذا الذي في المغرب يري اخاه الذي في المشرق



[ صفحه 1142]



در زمان دولت قائم اگر يکفرد با ايمان در مشرق باشد برادرش را در مغرب ميبيند و آنکس که در مغرب است برادرش را که در مشرق ميباشد، مي بيند. [8] سيد رضي الدين بن طاووس در کتاب سعد السعود مينويسد: من در صحف ادريس ديده ام که وقتي شيطان بخدا گفت: مرا تا روز رستخيز مهلت بده خدا فرمود: نه تو را تا روزي که وقت آن معلوم است مهلت ميدهم. آنروز، روزي است که: زمين را از لوث کفر و شرک و گناهان پاک ميگردانم مرداني را براي زندگي در آنروز بر مي گزينم که دلهاي آنها را براي ايمان و درون آنها را با پرهيزکاري و اخلاص و يقين و تقوي و فروتني و راستي و بردباري و استقامت در امر دين و وفا و زهد در دنيا، و ميل بانچه من بانها ميدهم، امتحان کرده ام. آنها را داعيان مهر و ماه قرار داده ام، و سروران زمين ميگردانم، و دين اسلام را که براي آنها برگزيده ام، براي آنها باقي ميگذارم. تا آنکه مرا چنانکه ميبايد عبادت کنند، و بمن شرک نورزند. نمازها را در اوقات مخصوص بخود بپا دارند، و زکوه مال خود را بپردازند و امر بمعروف کنند و نهي از منکر نمايند. در آن زمان امانت داري را در روي زمين برقرار سازم که هرگز چيزي تلف نشود، و کسي از چيزي نترسد جانوران و چهارپايان در ميان مردم باشند، و بيکديگر آزار نرسانند، و تمام جانوران زهردار را از ميان ميبرم، و اثر سم حيوانات نيش دار را، بلا اثر ميگذارم. برکات خود را از زمين و آسمان بر آنها ميفرستم، و زمين با گياهان و سبزه خود نزهت گيرد، و هر درخت ثمر داري و عطر آگيني، ثمر و عطر خود را بيرون ميدهد.



[ صفحه 1143]



رافت و ترحم را در دل آنها جاي دهم، بطوريکه مواسات و برادري ميان آنها برقرار گردد، و آنچه دارند علي السويه ميان خود قسمت کنند، فقرا بي نياز ميشوند و کسي بر ديگري برتري ندارد. و بزرگ بر کوچک ترحم ميکند و کوچک بزرگ را محترم ميدارد، همه متدين بدين حق اسلام هستند و طبق دستورات آن رفتار ميکنند و حکم مينمايند. آنها دوستان من هستند که پيغمبري چون محمد مصطفي و امام اميني مانند علي مرتضي را براي هدايت و راهنمائي آنها برگزيدم، و آن مردم را دوستان و ياوران پيغمبرم محمد مصطفي و امينم علي مرتضي قرار دادم. اي شيطان آنروز وقتي است که در علم غيب خودم پنهان کرده ام، و ناچار بوقوع مي پيوندد. در آنروز تو و تمام دار و دسته و لشکرت را نابود ميگردانم، فاذهب فانک من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم. مولف: اين آثار که ذکر شد در نابودي شيطان و دار و دسته او در تمام ايام پيغمبر و امت تاکنون تحقق نيافته است، و مسلما بايد روزي بعد از برانگيخته شدن پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله متحقق شود، و آنروز هم فقط زمان ظهور و سلطنت قائم آل محمد است چنانکه در اخبار سابق گذشت و قسمتي هم خواهد آمد. در کتاب عدد القويه مينويسد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: گوئي قائم را در پشت نجف مي بينم که زره پيغمبر صلي الله عليه و آله را پوشيده و چون جمع شده است، آنرا مي تکاند تا باندامش رسا ميايد آنگاه آنرا با پارچه اي از استبرق ميپوشاند و سوار اسب ابلقي سياه و سفيد که ميان دو چشمش سفيد است شده، و طوري آنرا بحرکت مياورد که سفيدي پيشاني اسبش را مردم شهرها ببينند و خود علامت ظهور او باشد، سپس پرچم رسولخدا را ميگشايد و از گشودن آن نوري ميجهد که ما بين شرق و غرب را روشن ميکند. اميرالمومنين عليه السلام فرمود: گويا قائم را مي بينم که بر اسب سياهي که ميان پيشانيش از سفيدي



[ صفحه 1144]



ميدرخشد سوار است و از وادي السلام بطرف خندق مسجد سهله ميرود و اين دعا را ميخواند: لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا و صدقا، لا اله الا الله تعبدا و رقا، اللهم معز کل مومن وحيد و مذل کل جبار عنيد. انت کنفي حين تعييني المذاهب و تضيق علي الارض بما رحبت اللهم خلقتني و کنت غنيا عن خلقي و لو لا نصرک اياي لکنت من المغلوبين، يا منشر الرحمه من مواضعها و مخرج البرکات من معادنها، و يا من خص نفسه بشموخ الرفعه فاولياءه بعزه يتعززون. يا من وضعت له الملوک نير المذله علي اعناقهم فهم من سطوته خائفون. اسئلک باسمک الذي فطرت به خلقک فکل لک مذعنون. اسئلک ان تصلي علي محمد و آل محمد. و ان تنجز لي امري و تعجل لي في الفرج و تکفيني و تعافيني و تقضي حوائجي. الساعه الساعه، الليله الليله، انک علي کل شي ء قدير.



[ صفحه 1145]




پاورقي

[1] شرح حال اين دانشمند سني در زيرنويس صفحه 969 گذشت.

[2] در زيرنويس صفحه 969 گفتيم که قاتل دجال امام زمان است،‌ولي اهل تسنن مي گويند عيسي بن مريم است که دجال را بقتل مي رساند.

[3] بخاري از محدثين بزرگ اهل تسنن است. وي مولف کتاب صحيح است که معتبرترين و مشهورترين کتب حديث سني است. بسال 256 از جهان رفت.

[4] محلي واقع در بين فيد و خزيمه است. مراصد.

[5] سوره يس آيه 33.

[6] قادسيه - قريه اي واقع در پانزده فرسخي کوفه بوده جنگ سپاه اسلام و ايران در آنجا معروف است.

[7] البته مقصود استفاده از اشعه ي آنهاست که هر گونه استفاده اي بخواهد از آفتاب و ماه برد، خداوند براي آن حضرت ميسر مي سازد.

[8] اين روايت با صراحت وجود تلويزيون را در عصر قائم (ع) ثابت مي کند. شايد در آن موقع دستگاه هاي مجهزتري آنهم بميزان زياد و انواع گوناگون ساخته شود، که هر کس در شرق است؛ غرب را ببيند و بالعکس - امکان اين هم هست که قدرت ديد مردم با ايمان عصر امام زمان (ع) بقدري زياد شود که يک نفر بدون واسطه و بطور مستقيم بتواند في المثل از مشرق برادرش را که در مغرب است ببيند.