خبر ابوصلت هروي
و نيز صدوق در علل الشرايع و عيون اخبار الرضا از ابوصليت هروي از امام رضا عليه السلام و آن حضرت از پدرانش از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله روايت ميکند که فرمود: وقتي مرا بمعراج بردند صدائي شنيدم که گفت: يا محمد عرضکردم: بلي اي خداي بزرگ باز شنيدم که گفته شد: يا محمد تو بنده من و من خداي تو هستم مرا عبادت کن و توکل بر من بنما زيرا تو در ميان بندگان من نور من هستي و فرستاده بجانب بندگان من و حجت من بر بندگان من ميباشي. من بهشت خود را براي تو و پيروان تو خلق کردم، و آتش دوزخ را براي مخالفين تو آفريدم و کرامت خود را بجانشينان تو و ثواب خود را بشيعيان آنها دادم. من عرضکردم: خداوندا جانشينان من کيستند؟ ندا آمد که يا محمد
[ صفحه 1105]
جانشينان تو کساني هستند که اسامي آنها بر ساق عرش [1] نوشته شده است. در همانجا بساق عرش نگاه کردم، دوازده نور ديدم که در هر نوري سطر سبزي بود که نام هر يک از جانشينان من در آن نوشته شده بود. اول آنها علي بن ابيطالب و آخر آنها مهدي است من بود. من عرضکردم: پروردگارا اينها بعد از من جانشينان منند؟ ندا آمد که اي محمد آري اينان دوستان و برگزيدگان و حجتهاي من بعد از تو بر بندگان من ميباشند و جانشينان و خلفا و بهترين بندگانم بعد از تو هستند. بعزت و جلال خودم قسم دين خود را بوسيله آنها بر اوهام بشر غالب و کلمه خود را بوسيله آنها بلند مي کنم و بوسيله آخرين آنها زمين خود را از وجود بي دينان و اهل معصيت پاک ميکنم و سلطنت شرق و غرب را باو ميدهم و بادها را در اختيار او مي گذارم و ابرهاي سخت را براي او رام مي گردانم، و در راه آسمان بالا مي برم و با لشکر خود نصرت ميدهم و بوسيله فرشتگانم کمک مي کنم تا آنکه دعوت مرا اعلان کنند و بندگان را بر عقيده بتوحيد من گرد آورند. آنگاه سلطنت او را طولاني مي گردانم و روزگار دولتش را در ميان دوستانم تا روز قيامت دراز مي نمايم. [2] و نيز در کتاب مزبور از هروي روايت کرده که گفت: بحضرت رضا عليه السلام عرضکردم: يابن رسول الله چه ميفرمائيد درباره اين حديث که حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر گاه قائم قيام کرد، بازماندگان کشتگان امام حسين عليه السلام بکيفر اعمال پدرانشان کشته ميشوند؟ فرمود: همينطور است. عرضکردم: پس اينکه خداوند در قرآن ميفرمايد: و لاه تزر وازره وزر اخري گناه کسي را بپاي کسي
[ صفحه 1106]
نمينويسند، يعني چه؟ فرمود: آنچه خدا فرموده صحيح است ولي بازماندگان کشتگان امام حسين از اعمال پدرانشان راضي هستند و افتخار بان ميکنند و هر کس از چيزي راضي باشد مثل اينست که آنرا انجام داده است. اگر مردي در مشرق کشته شود و مرد ديگري در مغرب راضي بکشته شدن او باشد، در نزد خدا شريک جرم قاتل است علت اينکه قائم اولاد قاتلان امام حسين عليه السلام را هنگام ظهورش بقتل ميرساند، اينست که: آنها از عمل پدرانشان خشنود هستند. عرضکردم: قائم شما از چه طائفه اي شروع ميکند؟ فرمود: از بني شيبه و دستهاي آنها را قطع ميکند. زيرا آنان دزدان خانه خدا در مکه معظمه هستند. صفار در بصائر الدرجات از رفيد غلام ابن هبيره روايت نموده که گفت: بحضرت صادق عليه السلام عرضکردم: يابن رسول الله قربانت گردم آيا قائم بروش علي بن ابيطالب عليه السلام در ميان اهل عراق رفتار ميکند؟ فرمود: اي رفيد علي بن ابيطالب عليه السلام مطابق آنچه در جفر سفيد بود، عمل مينمود، ولي قائم در ميان عرب طبق آنچه در جفر سرخ است، عمل مينمايد. عرضکردم: قربانت گردم جفر سرخ [3] چيست؟ حضرت انگشت مبارک را بدهان خود کشيد، يعني با خونريزي و کشتن دشمنان دين خدا، حکومت خواهد کرد. سپس فرمود: اي رفيد هر خانواده اي، نجيبي دارد که شاهد بر آنهاست و براي امثال آنها شفاعت ميکند. مولف: منظور از نجيب تمام امامان يا شخص قائم است ولي اولي مناسبتر است.
پاورقي
[1] معني عرش در صفحه 1006 گذشت. ساق عرش گوشه اي از فضاي عالم بالاو کرات آسماني بوده است که پيغمبر اکرم (ص) در شب معراج آنها را بازديد کرد و قسمتي از کرات آسماني را ديدار نمود.
[2] بيچارگاني که لگام بدهن خود زده و چشم و گوش بسته؛ گوسفندوار بدنبال باب و بهاء افتاده اند. آيا چنين سلطنت شرق و غرب را با حکومت برابر و آسمان و فرشتگان در ميرزاهاي شيرازي و مازندراني که مفلوک ترين مردم روي زمين بودند، سراغ دازند؟!.
[3] جفر بمعني پوست گاو است؛ و در اين جا اشاره به جفر و جامعه است که دستورات خاص هر امامي بوده و در پوستي نوشته شده بود و بروفق آن در زمان خود عمل مي کردند اين جفر و جامعه دستورات ديني نبوده بلکه مربوط بکارهاي خصوصي ائمه بوده است. چنانکه در صفحه 485 گذشت.