روزي که قائم در مکه ظهور مي کند
و هم در کتاب مزبور از ابوبصير روايت نموده که امام محمد باقر عليه السلام در ضمن حديثي طولاني فرمود: قائم بياران خود ميگويد. اي مردم اهل مکه مرا نميخواهند ولي من براي هدايت فرستاده شدم تا آنچه شايسته است که شخصي مثل من بانها بگويد، گفته و با آنها تمام حجت کرده ام. آنگاه مردي از ياران خود را ميطلبد و بوي ميگويد: برو نزد اهل مکه و بگوي اي اهل مکه من فرستاده فلاني هستم او بشما ميگويد: ما خانواده رحمت و معدن رسالت و خلافت ميباشيم. ما ذريه محمد و سلاله پيغمبرانيم. مردم بما ستم نمودند و ما را در بدر و مقهور کردند. و از هنگام رحلت پيغمبر تاکنون حق ما غصب شده است. اکنون ما از شما چشم ياري داريم، از ما ياري کنيد. وقتي آن جوان اين سخنان را ميگويد مردم بوي هجوم مياورند و در بين رکن و مقام او را ميکشند [1] و او همام مرد پاکدل است نفس زکيه چون خبر کشته شدن او بامام ميرسد بيارانش ميگويد: من بشما خبر ندادم که اهل مکه ما را نميخواهند؟ اهل مکه هم او را دعوت بمکه نميکنند و او هم با سيصد و سيزده مرد که بتعداد جنگجويان
[ صفحه 1099]
بدر هستند از کوه ذي طوي فرود ميايند و داخل مسجد الحرام شده و در جنب مقام ابراهيم چهار رکعت نماز ميخواند، و تکيه بحجر الاسود ميدهد و حمد و ثناي الهي ميکند و بر حضرت رسالت پناهي صلي الله عليه و آله درود ميفرستد و بنحوي سخن ميگويد که هيچکس بدانگونه سخن نگفته باشد. او نخستين کسي است که جبرئيل و ميکائيل دست در دست او گذارده و با وي بيعت ميکنند سپس پيغمبر و اميرالمومنين عليهما السلام با آنها برخاسته کتاب جديد مهر شده اي را که هنوز مهرش خشک نشده و بر عرب دشوار است [2] بوي ميدهند و با وي ميگويند: بر طبق آنچه در اين کتاب نوشته است عمل کن سپس آن سيصد نفر و عده قليلي از اهل مکه با وي بيعت ميکنند و چون از مکه خارج شود مثل اينکه در حلقه است. ابوبصير ميگويد: پرسيدم: حلقه چيست فرمود: ده هزار مرد است که جبرئيل در سمت راست و ميکائيل در سمت چپ او قرار دارند و در آن هنگام پرچم او را باهتزاز درآورده همه جا ميگرداند، و اين همان پرچم و زره سابق پيغمبر است و شمشير پيغمبر بنام ذو الفقار را نيز حمائل ميکند. و در روايت ديگر حضرت فرمود: از هر شهري جمعي بياري قائم قيام ميکنند، مگر مردم بصره که يک نفر از آنها بکمک او نميرود!
پاورقي
[1] از اين روايت و احاديث گذشته استفاده مي شود که اهل مکه و مدينه در آن موقع مانند امروز؛ سني و شايد هم وهابي باشند. دور نيست علت اين که قائم (ع) از آنجا رسما قيام نمي کند و بکوفه و مرکز شيعيان مي آيد همين موضوع باشد.
[2] توضيح آن مي آيد.