بازگشت

اينها قائم آل محمد نيستند


همچنين در کافي از عيسي بن قاسم روايت نموده که گفت: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم ميفرمود: پرهيزکاري از خداوند يگانه اي را که شريک ندارد پيشه سازيد، و در خود بنگريد بخدا قسم اگر شخصي گله اي داشته باشد که در آن گله شباني گماشته باشد، هر وقت شبان بهتري پيدا کند، اولي را جواب کرده دومي را که



[ صفحه 1093]



بفن شباني آشناتر است بجاي او مي گمارد. بخدا قسم اگر يکي از شما دو جان داشته باشد، که با يکي بجنگد و آنرا بيازمايد، بعدا اگر آن جان از کف برود هر تجربه اي آموخته درباره آن ديگري هم معمول ميدارد. ولي حرف در اين است که آدمي يک جان بيشتر ندارد. اگر آن از دست رفت توبه هم ميرود. پس اگر مردي از ما سادات آمد و شما را دعوت بقيام کرد شما سزاوارتر بحفظ جانهاي خود هستيد يعني فورا دور او را نگيريد درست نگاه کنيد به بينيد براي چه ميخواهيد قيام کنيد؟ نگوئيد زيد بن علي بن الحسين هم قيام کرد. زيرا زيد مردي عالم و راستگو بود. او شما را بخاطر خود نميخواند. بلکه شما را دعوت بخشنودي و دوستي آل محمد مينمود. او اگر قيام کرد، بانچه شما را بان مي خواند وفا نمود. او عليه سلطاني که همه گونه شرائط بيديني در وي جمع شده بود قيام کرد تا ارکان سلطنت او را بشکند [1] ولي آن سيدي که امروز ميخواهد خروج کند شما را بچه چيزي ميخواند؟ اگر بخاطر رضايت و خوشنودي آل محمد باشد، من صريحا ميگويم: ما از قيام وي خشنود نيستيم. او امروز نافرماني ما را ميکند و کسي از ما هم با او نيست، و شايسته است که او لشکرکشي و قيام و انقلاب را از ما نشنود مگر کسي که تمام اولاد فاطمه (ع) با وي همراهي دارند.



[ صفحه 1094]



بخدا قسم صاحب شما کسي است که اولاد فاطمه دور او را گرفته باشند. هر گاه ماه رجب فرا رسيد بنام خدا بيائيد و اگر تا ما شعبان بتاخير انداختيد اشکالي ندارد و اگر دوست داريد که روزه را نزد کسان خود بگيريد شايد براي شما بهتر باشد و براي شما خروج سفياني بعنوان علامت آن روز کافي است. و هم در کافي از امام زين العابدين عليه السلام روايت ميکند که فرمود: بخدا قسم هيچيک از ما پيش از ظهور قائم قيام نميکند مگر اينکه همچون گنجشگي است که پيش از پر و بال درآوردن از آشيانه خود پرواز کند و بچه ها آنرا بگيرند و ملعبه دست آنها باشد و نيز در آن کتاب از سدير صيرفي از حضرت صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: اي سدير در خانه ات بنشين و همچون گليم پاره خانه باش و مادام که شب و روز آرام است تو نيز آرام گير وقتي شنيدي که سفياني خروج کرده بيا بسوي ما هر چند پياده بيائي سيد رضي الدين علي بن طاوس در کتاب طرايف مينويسد: موضوع گوينده اي که از آسمان نام مهدي را ميبرد و وجوب پيروي از وي را احمد بن منادي در کتاب ملاحم و حافظ ابو نعيم در کتاب اخبار المهدي و ابن شيرويه ديلمي در کتاب الفردوس و حافظ ابو العلاء در کتاب الفتن روايت کرده اند [2] .

و نيز در کافي از طيار روايت ميکند که حضرت صادق در تفسير آيه سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق فرمود: اين آيه آفاقي فرو رفتن بيداء و مسخ شدن بعضي از دشمنان ما و افتادن آنها است. عرضکردم حتي يتبين لهم انه الحق چه وقت و کي خواهد بود؟ فرمود: بان کار نداشته باش آن قيام قائم است. [3] .



[ صفحه 1095]



خزاز قمي در کتاب کفايه الاثر از علقمه بن محمد حضرمي از حضرت صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از علي عليه السلام و آن حضرت از پيغمبر صلي الله عليه و آله روايت ميکند که فرمود: يا علي موقعيکه قائم ظهور کند سيصد و سيزده نفر به تعداد مردان جنگ بدر بگرد وي اجتماع کنند و وقت آمدنش نزديک شود له سيف مغمود ناداه السيف قم يا ولي الله فاقتل اعداء الله شمشير غلاف شده اي دارد که همان شمشير بوي مي گويد: اي ولي خدا برخيز و دشمنان را بکش شيخ مفيد در کتاب اختصاص از حذيفه يماني روايت کرده که گفت از پيغمبر (ص) شنيدم ميفرمود. در موقع آمدن قائم گوينده اي از آسمان بانک ميزند: اي مردم زمان حکومت جباران بپايان رسيد ولي امر بهترين امت محمد صلي الله عليه و آله قيام کرده است، در مکه بوي ملحق شويد: آنگاه نجباء از مصر و ابدال از شام و دستجات عراق که شبها را بعبادت مشغول روزها همچون شير مي باشند و دلهاشان مانند پاره هاي آهن است بيايند و در بين رکن و مقام با وي بيعت کنند. در اينموقع عمران بن الحصين عرضکرد: يا رسول الله اين مرد را براي ما توصيف کن فرمود: او مردي از اولاد حسين است گوئي او از مردم شنسوه است و قطواني بر تن دارد، نامش نام من است، در موقع ظهور او پرندگان جوجه هاي خود را در آشيانه هاشان و ماهيان در درياهاي خودشان با کمال آزادي و دور از هر گونه ترس و مزاحمت دشمن تولد نسد مي کنند و نهرها کشيده ميشود و چشمه ها ميجوشد و زمين دو برابر محصول خود راه ميروياند. و جبرئيل و اسرافيل پيشاپيش او راه ميروند، او زمين را پر از عدل و داد ميکند، چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد. [4] و نيز در کافي از عمر بن حنظله روايت ميکند که گفت: از امام جعفر صادق



[ صفحه 1096]



عليه السلام شنيدم ميفرمود: پنج علامت پيش از قيام قائم ميباشد: صداي آسمان و خروج سفياني و فرو رفتن بيابان بيداء و کشته شدن مردي پاکدل نفس زکيه و آمدن مرد يمني، عرضکردم: قربانت گردم اگر پيش از وقوع اين علامت يکي از سادات اهلبيت شما قيام کرد، من هم با او قيام کنم؟ فرمود: نه فرداي آنروز من اين آيه را ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه فظلت اعناقهم لها خاضعين خواندم و عرضکردم: آيا صداي آسماني اينست که اين آيه ميگويد؟ فرمود: آگاه باش اگر اين باشد بايد امروز گردنهاي دشمنان در پيش آن شکسته شود مولف: اين باب و باب سيرت آن حضرت در بسياري از اخبار با هم مشترک است [5] چنانکه بسياري از روايات اين باب در آنجا نقل ميشود و بسياري از آن هم در باب سابق گذشت. سيد علي بن الحميد در کتاب انوار مضيئه بسند خود از عبد الله بن عجلان روايت نموده که گفت در خدمت حضرت صادق درباره قيام قائم سخن بميان آورديم من عرضکردم: چگونه ما ميتوانيم از آمدن او اطلاع حاصل کنيم؟ فرمود: صبح که يکي از شما از خواب بر ميخيزد کاغذي را در زير سر خود مييابد که در آن نوشته است طاعه معروفه يعني پيروي از قائم کار معروف و خوبي است. و هم در آن کتاب با اسناد خود از فضل بن شاذان نقل ميکند که در پرچم مهدي عليه السلام نوشته است: اسمعوا و اطيعوا يعني سخنان مهدي را بشنويد و از آن اطاعت کنيد. هم در آن کتاب از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: وقتي لشکر سفياني در بيابان فرو رفت، تا آنجا که فرمود، قائم آنروز در مکه است و در حاليکه جنب کعبه ايستاده است، ميگويد: من ولي خدا هستم، من از هر کس



[ صفحه 1097]



بمحمد نزديکترم، هر کس ميخواهد درباره آدم با من گفتگو کند... [6] و نيز در کتاب ياد شده از امام زين العابدين عليه السلام روايت ميکند که در روايت مفصلي از قائم نام برد و فرمود: در زير درخت تناوري مي نشيند: در آن جا جبرئيل بصورت مردي از قبيله کلب [7] ميايد و ميگويد: اي بنده خدا براي چه اينجا نشسته اي؟ قائم ميگويد: منتظرم شب فرا رسد و هنگام شب بمکه بروم نميخواهم در اين گرما بروم. در اين موقع جبرئيل مي خندد، از خنده او متوجه ميشود که جبرئيل است. آنگاه جبرئيل دست او را ميگيرد و با وي دست ميدهد و باو سلام ميکند و ميگويد: برخيز سپس اسبي بنام براق براي او مياورد و او را سوار ميکند و بکوه رضوي مياورد، سپس محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام ميايند و عهد نامه اي براي او مينويسند تا آنرا براي مردم بخواند قائم از آنجا بمکه ميرود در حاليکه مردم در آنجا اجتماع کرده اند. در اين هنگام مردي ميايستد و ميگويد: اي مردم اينست مطلوب شما که به نزد شما آمده است و شما را بانچه پيغمبر دعوت ميکرد، ميخواند مردم از جا بلند ميشوند، مردي از طرف قائم ميايستد و ميگويد: اي مردم مطلوب شما اينست، اکنون بسوي شما آمده يدعوکم الي ما دعاکم اليه رسول الله (ص) شما را دعوت بان احکام و قوانين و دستوراتي ميکند که پيغمبر خدا شما را به پذيرش آن ميخواند [8] مردم بطرف وي ميروند که او را بقتل رسانند. ولي سيصد و چند نفر از جا بر ميخيزند و آنها را از دور او عقب ميزنند. پنجاه نفر آنها از مردم کوفه هستند. سايرين مردم ناشناسي هستند که اغلب يکديگر را نميشناسند، آنها در غير موسم حج در مکه جمع



[ صفحه 1098]



ميشوند. و نيز در آنکتاب از ابوبصير از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: قائم با سيصد و سيزده مرد از يارانش در ذي طول [9] منتظر قيام است تا موقعيکه بحجر الاسود تکيه زند و پرچم آويخته را باهتزاز درآورد. علي بن ابي حمزه ميگويد: اين را براي امام موسي بن جعفر عليه السلام نقل کردم فرمود: و فرمان سر گشاده اي هم در دست دارد.


پاورقي

[1] زيد بن علي بن الحسين که بعد از امام محمد باقر بهترين فرزندان امام زين العابدين عليه السلام بود در سال 121 عليه هشام بن عبد الملک خليفه بيداد گر اموي قيام کرد؛ و با اين که در کوفه رشادتها نشان داد، ولي سرانجام کشته شد و بدنش را چهار سال بالاي دار نگاه داشتند سپس استخونهايش را پائين آوردند و سوزاندند! بعد از وي محمد نفس الزکيه پسر عبد الله محض نوه ي امام حسن مجتبي عليه منصور دوانقي خلفه عباسي قيام کرد؛ چون نام وي محمد و بسيار زيبا بود؛ خود وي و بسياري از مردم او را مهدي موعود مي دانستند، ولي حضرت صادق او از قيام بي نتيجه منع کرد. ولي ازو گوش نگرفت تا کشته شد.

[2] اين عده از دانشمندان مشهور اهل تسنن مي باشند که همه در پيرامون مهدي موعود آل محمد (ص) و مشخصات او سخن گفته و روايات آنرا بطرق مختلفه از پيغمبر نقل کرده اند.

[3] در صفحه 1022 گذشت.

[4] اين روايت نبوي که از راوي موثقي چون حذيفه و در کتاب معتبري مانند اختصاص شيخ مفيد نقل شده، اهميت وجود مهدي آل محمد (ع) و تاثير قيام وي را در ميان مردم جهان و عالم طبيعت و اصلاحات اساسي او را بخوبي معرفي مي کند آيا چنين امام زماني در آمده و رفته است؟!.

[5] ما نيز بهمين جهت بعضي از آنها را که عينا در ابواب پيشتر نقل شده است، در اين جا نمي آوريم هر چند قسمت ديگر هم آمده است.

[6] در صفحات 1019 مفصلا گذشت.

[7] شايد مقصود دحيه ي کلبي يکي از اصحاب رسول اکرم (ص) بوده که مي نويسند هر وقت جبرئيل بر آن حضرت فرود مي آمد؛ بصورت وي بود.

[8] آيا معني دين جديد و مسلک تازه است؟ يا چنانکه مکرر گفته ايم و بتفصيل خواهيم گفت امام زمان تجديد کننده دين اسلام و زنده کننده قوانين جاويدان دين محمدي (ص) است؟.

[9] ذي طوي، کوهي مجاور شهر مکه است.