بازگشت

عذابي که از آسمان مي آيد


کراجکي در کنز الفوائد از ابن عباس روايت ميکند که در تفسير آيه شريفه ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه فظلت اعناقهم لها خاضعين فرمود: اين آيه درباره ما و بني اميه نازل شده است، باين معني که: ما دولتي خواهيم داشت که گردنهاي بني اميه بعد از آن همه عزت و ديدن مشقت و خواري، در پيش ما خاضع ميشود. و نيز در آن کتاب از سدير روايت کرده که از حضرت امام محمد باقر عليه السلام



[ صفحه 1073]



از تفسير آيه ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه سوال کردم فرمود: اين آيه درباره قائم آل محمد نازل شده است، که خداوند او را بنام از آسمان صدا ميزند. و هم در کتاب مزبور از معلي بن خنيس از حضرت صادق و آن حضرت از جدش اميرالمومنين عليه السلام روايت ميکند که فرمود: در سه موقع منتظر فرج و ظهور مهدي عليه السلام باشيد عرض شد: آن سه مورد چيست؟ فرمود: کشمکش اهل شام با يکديگر، آمدن پرچمهاي سياه از خراسان، و وحشتي در ماه رمضان. عرض شد: وحشت از چيست؟ فرمود: اين آيه شريفه را نشنيده ايد: ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه... اين آيت و علامت آسماني بقدري وحشت آور است که دختران دوشيزه سراسيمه از پرده بيرون ميدوند و هر کس خواب است از خواب ميپرد و آنها که بيدارند بخواب ميروند [1] شيخ طوسي در کتاب غيبت از حسن بن زياد صيقل روايت کرده که گفت، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام شنيدم که ميفرمود: قائم ما قيام نميکند مگر هنگاميکه گوينده اي از آسمان صدا زند و دوشيزگان در پشت پرده و تمام مشرق و مغرب آنرا بشنوند و اين آيه ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه.. در خصوص آنروز نازل شده است. صدوق در کتاب کمال الدين از ابو صلت هروي روايت کرده که گفت: بحضرت رضا عليه السلام عرضکردم: علامت قائم شما در وقتي که ظهور ميکند چيست؟ فرمود: علامت وي اينست که از لحاظ سن پير ولي در انظار مردم جوان است. بطوريکه بيننده او را چهل سال يا کمتر مي داند. و يکي از علائم او اينست که با گذشت روزها و شبها تا هنگام وفات پير نميشود.



[ صفحه 1074]



و نيز از ابو بصير از حضرت امام محمد باقر عليه السلام نقل کرده که فرمود: قائم در روز شنبه و عاشورا يعني روز شهادت امام حسين عليه السلام قيام ميکند. نيز در کمال الدين از ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده که فرمود: اول کسي که با قائم بيعت ميکند جبرئيل است که بصورت پرنده سفيدي از آسمان فرود ميايد و با وي بيعت ميکند. آنگاه يک پاي خود را روي خانه خدا در مکه و پاي ديگر روي بيت المقدس ميگذارد و با صداي رسا و فصيح بطوريکه تمام مردم روي زمين بشنوند مي گويد: اتي امر الله فلا تستعجلوه [2] .



[ صفحه 1075]



در تفسير عياشي بسند ديگر از ابان بن تغلب از آن حضرت و بروايتي ديگر از امام محمد باقر عليه السلام هم نقل کرده است. همچنين در کمال الدين بهمين سند از ابان بن تغلب روايت کرده که امام ششم فرمود: بزودي سيصد و سيزده نفر بمسجد شما يعني مسجد مکه مي آيند و اهل مکه ميدانند که پدران و نياکان آنها اينان را بوجود نياورده اند يعني ميدانند که آن سيصد و سيزده نفر از اهل مکه و همشهري آنها نيستند و همه از اطراف آمده اند آنها شمشميرهائي با خود دارند که بر هر شمشير کلمه اي نوشته شده و هر کلمه اي هزار کلمه را ميگشايد آنگاه خداوند بادي ميفرستد که در هر بياباني صدا زند: اين است مهدي که همچون داود و سليمان پيغمبر حکومت ميکند و هنگام حکم گواه نميخواهد [3] نعماني در کتاب غيبت نيز اين روايت را ذکر کرده و در آن ميگويد: بر هر شمشير هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه کليد هزار کلمه است. و نيز در کمال الدين از مفضل بن عمر روايت کرده که گفت: حضرت صادق



[ صفحه 1076]



عليه السلام فرمود: اين آيه درباره گمشدگان ياران قائم نازل شده است قال الله تعالي: اينما تکونوا يات بکم الله جميعا آنها هنگام شب از روي فرش خانه خود ناپديد ميشوند و صبح را در مکه خواهند بود، بعضي از آنها روز در ابرها حرکت ميکنند و نام پدر و حسب و نسبش را همه کس ميداند. عرضکردم: از اين دو دسته کدام يک از لحاظ ايمان افضل ميباشند؟ فرمود: آنها که در ابرها حرکت ميکنند. و در غيبت شيخ از علي بن عمر بن علي بن الحسين و او از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: سن ولي خدا قائم باندازه سن ابراهيم خليل است که صد و بيست سال بود و بشکل جوان موفق سي ساله اي ظاهر ميشود. و در غيبت نعماني نيز اين روايت آمده است با اين اضافه که چون حضرت باين شکل ظهور کند، عده اي از مردم از وي روي ميگردانند و او زمين را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد. مولف: شايد مقصود از صد و بيست سال سن حضرت اين باشد که بعد از ظهور تا هنگام وفات اين مقدار عمر ميکند. يا اينکه قبلا اين مدت تقدير شده و بعد بعللي بداء حاصل شد. نيز در غيبت شيخ از ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود چون قائم ظهور کند، مردم منکر وي ميشوند، زيرا او بصورت جوانب موفقي بسوي مردم بر ميگردد و جز آنها که خداوند در عالم ذر از آنان پيمان گرفته باشد کسي بر اعتقاد سابقش نسبت باو باقي نميماند. نيز در غيبت نعماني هم از بطائني از آن حضرت اين روايت را ذکر کرده و ميگويد: در غير اين روايت حضرت فرمود: يکي از بزرگترين گرفتاري اينست که صاحب الامر بصورت جواني بسوي مردم بر ميگردد. در حاليکه مردم خيال ميکنند او پيرمردي سالخورده است.



[ صفحه 1077]



مولف: شايد مقصود از کلمه موفق در جمله جوان موفق اين باشد که اعضاي حضرت با هم متوافق و اندامش معتدل است، يا کنايه از اين باشد که حضرتش در موقع ظهور در اواسط روزگار جواني بلکه آخر ايام جواني بنظر ميايد زيرا در مثل اينگونه سن است که انسان موفق به تحصيل کمال ميشود. همچنين در کتاب غيبت شيخ بسند خود از سيف بن عميره روايت کرده که فرمود: من در نزد منصور دوانقي خليفه عباسي بودم که بدون مقدمه گفت: اي سيف بايد روزي بيايد که گوينده اي از آسمان يکي از اولاد ابوطالب را بنام صدا زند. پرسيدم آيا اين را کسي روايت ميکند؟ گفت: بخدائي که جان من در دست اوست اين را با دو گوشم از او امام محمد باقر عليه السلام شنيدم که ميگفت: روزي بيايد که گوينده اي از آسمان مردي را بنام صدا زند، گفتم: من نظير اين حديث را تاکنون شنيده ام. گفت: اي شيخ اگر آن روز فرا رسد ما بني عباس نخستين کسي باشيم که دعوت او را مي پذيرم، زيرا او يکي از عموزادگان ما است. پرسيدم: کدام عموزاده شما؟ گفت: مردي از فرزندان فاطمه عليها السلام است. آنگاه گفت: اي شيخ اگر تمام مردم دنيا اين حديث را روايت ميکردند من از آنها باور نميکردم ولي بدانکه اين حديث را من از محمد بن علي امام محمد باقر عليه السلام شنيدم و ميداني که او کيست؟ اين حديث در کتاب ارشاد شيخ مفيد هم ذکر شده است. کليني در کتاب کافي از ابو خالد کابلي از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده که در تفسير اين آيه شريفه فاستبقوا الخيرات اينما تکونوا يات بکم الله جميعا فرمود: خيرات در اين آيه ولايت و دوستي ماست و آنها که خداوند هر جا باشند يکجا جمع ميکند، ياران قائم هستند که سيصد و سيزده نفر مرد ميباشند. سپس حضرت فرمود: بخدا قسم آنها امه معدوده اي هستند که در قرآن است، و خداوند در يک لحظه آنها را مانند پاره هاي ابر فصل پائين در يکجا جمع مي کند.



[ صفحه 1078]




پاورقي

[1] در اين روايات که با همين مضمون قبلا هم از لحاظ خوانندگان گذشت؛ از عذاب دردناک آسماني سخن رفته است، در عصر ما که اين عذاب با بمباران هوائي کاملا مطابقت دارد،‌حال مقصود همين بوده يا در آينده بصورت ديگر تحقق مي يابد خدا بهتر مي داند.

[2] ابوالفضل گلپايگاني از اين روايت هم سوء استفاده خوبي کرده است. چه وي نام بيت المقدس را در اين حديث ديده، و با تکلف و زحمت دست و پائي کرده تا آنرا با سکونت اجباري حسينعلي مازندراني در عکا واقع در فلسطين؛ مربوط سازد و از آن بهره برداري کند. وي بعد از نقل اين حديث در آخر فصل ثاني فرائد مي نويسد: اين حديث بصراحت دلالت مي نمايد که موقع ارتفاع نداء اين مقام مقدس گردد و نداي آسماني از اين دو بيت رفيع مسموع خلائق شود!!

گلپايگاني مي خواهد بگويد آن همه روايات که مي گويد جبرئيل از آسمان قائم را بنام صدا مي زند بطوريکه شرق و غب مي شنوند، همين است که سيد علي محمد شيرازي در مکه و ميرزا حسينعلي مازندراني در عکا بوده و ادعاي ظهور قبل و بعد کرده اند و السلام! بنابر اين مسلک بهاء‌‌امر الله است و بايد عباس افندي را ولي امر الله و مبلغين بهائي را ايادي امري گفت: چون در اين آيه است که اتي امر الله فلا تستعجلوه!

چنانکه فرقه بهائي بهمين سرقتها و دستبردها دل بسته و سرمايه اي جز اين پندارهاي واهي ندارد.

اين آيه در حديث 911 و بعضي جاهاي ديگر هم آمده و خواهد آمد ولي چه ربطي با ادعاي باب و بهاء دارد؟ خدا گواه است و عقلا دانند! کي جبرئيل با ميرزاي باب بيعت کرد و کجا بهاء بيت المقدس را ديده است؟ يک بيچاره تبعيدي در قلعه عکا چه قربي دارد، که جبرئيل نداي ادعاي پوچ او را بهمه خلائق برساند، تازه امروز بعد از صد سال چقدر مردم دنيا نام باب و بهاء را شنيده و باين امر الله گرويده اند، در همين ايران امر الله يا ديانت پرنفوذ! بهائي بعد از صد و بيست سال چقدر پيشرفت کرده است؟!

امروز هم بهائي بيچاره چون نام بهاء که بمعني روشني است، در دعاي سحر ماه رمضان مي بيند مي پندارد که مقصود حسينعلي بهاء است،‌در صورتيکه جلال و جمال و کمال وعزت هم هست و بايد هر کس نامش با اين الفاظ مطابق شد آنرا بخود منطبق سازد! چنانکه مي گويند زني ادعاي پيغمبري کرد، چون دليل خواستند گفت: امام محمد باقر در دعاي سحر فرموده: اللهم اني اسئلک من عزتک باعزها و کل عزتک عزيزة‌نام من هم عزت خانم است؛ پس من پيغمبرم! اين ارتباط و صراحت که گلپايگاني در اين روايت ادعا کرده است؛ انسان را بياد شعر آن عاشق سينه چاک مي اندازد که معشوق خود را اين طور ستوده است:



خال در چرخش لبش همچو سهيل افتاده

در خاک نجف قبر کميل افتاده!



.

[3] جمله خداوند بادي مي فرستد که در هر بياباني صدا زند ممکن است کنايه از امواج راديوئي باشد مخصوصا اجتماع فوري سيصد و سيزده نفر ياران خاص آن حضرت در مکه که همه در يک شب از نقاط مختلف مي آيند و هم چنين صداي آسماني که در شرق و غرب شنيده مي شود و تمام ملت ها آنرا بزبان خود مي شنوند، همه و همه قرائن و شواهدي است که موضوع وجود وسائل کنوني از قبيل راديو،‌تلويزيون، هواپيماهاي سريع السير، سفينه هاي فضائي و ماه هاي مصنوعي را ثابت مي کند والله اعلم.